«أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ‏ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ».

ارتباط ما با عموم افراد باید چگونه باشد؟

بحث ما بحث ارتباطات اجتماعی بود که از والدین شروع کردیم، بحث ارحام را مطرح کردیم، بحث علما و اساتید را مطرح کردیم دو جلسهی گذشته هم بحث سلام را به طور خاص مطرح کردیم که آن هم یکی از جلوههای جدّی در ارتباطات است. حالا این جلسه بحث دیگر ما در همان مسیر است اینکه ارتباطات ما با عموم افراد چطور باشد؟ وقتی عموم افراد میگوییم یعنی آنها لزوماً پدر و مادر ما نیستند، لزوماً ارحام ما نیستند، لزوماً از علما و اساتید ما نیستند، لزوماً از مؤمنین و اخیار هم نیستند. همین آدمهای کوچه و خیابانی که زیاد هستند حالا بعضاً فامیل هستند، بعضاً بچّه محل هستند، دوست هستند، آشنا هستند.

آدم‌های متوسّط الحال چه کسانی هستند؟

فرض کنید الآن شما طلبه شدید قبلاً دبیرستان بودید، یک سری دوستان دبیرستانی دارید با آنها گاهی قرارهایی داشتید، میرفتید و میآمدید الآن ارتباط با آنها چطور باشد؟ بچّه محلهای قدیم حالا الآن شما به فضای خوابگاهی آمدید کمتر با آن‌ها ارتباط دارید، یک موقع با آنها خیلی گرم بودید، میرفتید و میآمدید. حالا آدمهایی هستند که به لحاظ دینی متوسّط الحال هستند یعنی نه آدمهای بدی هستند و نه آدمهای خیلی متدیّن آنچنانی هستند. متوسّط الحال هستند یعنی همین عمومی که ما در جامعه زیاد میبینیم.

بین خود و قوم چگونه باشیم؟

برای این منظور هم باز از روایات اهل بیت (علیهم السّلام) کمک میگیریم. باز در همان کتاب شریف کافی، در بخش بحث مربوط به معاشرت، همان باب اوّل «بَابُ مَا یَجِبُ مِنَ الْمُعَاشَرَه»[۱] پنج روایت دارد. مثلاً روایت دوم میفرماید: راوی میگوید: «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) کَیْفَ‏ یَنْبَغِی‏ لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَیْنَنَا» ما بین خود و قوم چگونه باشیم؟ «وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ» کسانی که بین ما قاطی هستند حالا شاید به این اشاره داشته باشد که «خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ» یعنی کسانی که دین و ایمان درستی هم نداشته باشند و اصلاً در خط ولایت و تشیّع هم حتّی نباشند. «قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِمْ» نسبت به آنها امین باشید «وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ» یک موقع لازم شد برای آنها شهادت بدهید، شهادت دهید «وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ» از بیمارها عیادت کنید «وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ» در تشییع جنازهی آنها هم شرکت کنید.

چگونگی رفتار با افرادی که متدیّن و ملتزم نیستند

باز روایت دیگر که صراحت بیشتری دارد روایت چهارم این باب است معاویه بن وهب میگوید: «قُلْتُ لَهُ»[۲] به امام صادق (علیه الصّلاه و السّلام) عرض کردم: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ» -تا اینجا تعبیر روایت قبلی است- «مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا» کسانی که در این خط ما نیستند. مستحضر هستید وقتی امر ما در روایات گفته میشود معمولاً «رَحِمَ الله أُمرَءَ عَرَفَ، ْ أَحْیَاءَ أَمْرَنَا» معمولاً ناظر به بحث ولایت و تشیّع است. میگوید ما با آنها چه کنیم؟ بالاخره با هم هستیم در یک شهر، در یک محل، در یک فامیل زندگی میکنیم حالا فرد اصلاً شیعه هم نیست یا مخصوصاً در بین ما این زیادتر است شیعه است ولی خیلی متدیّن و ملتزم نیست با آنها چه کنیم؟ «قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکُمُ» ببینید امامان شما چه میکنند «الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ» همان کسانی که به آنها اقتدا میکنید «فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ» حضرت توضیح میدهد آنها چه میکنند. «فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ» به عیادت بیمار میروند «وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ» در تشیع جنازهی آنها شرکت میکنند «وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَهَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ» یک موقع دعوایی شود شاهد بخواهند آنها شهادت میدهند «وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَهَ إِلَیْهِمْ» برای آنها امین هستند.

ملاک‌هایی برای ارتباط گرفتن با دیگران

پس اگر ما بخواهیم اینها را جمعبندی کنیم و کمی هم اخباریگری نکنیم که فقط بگوییم پس تشیع جنازه و ادای امانت و شهادت دادن است، نه ملاک بگیریم یعنی با آنها زندگی عرفی داشته باشید، ارتباط خود را حفظ کنید. قرار نیست با آنها همنشین شویم و یک سفری با هم برویم. چون اصلاً ما به همنشینی با «مَنْ‏ یُذَکِّرُکُمُ‏ اللَّهَ‏ رُؤْیَتُهُ»[۳] ترغیب شدیم، او را میبینید یاد خدا میافتید. قبل از این‌که شخص حرف بزند «وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی الْآخِرَهِ عَمَلُهُ» این آن نقطه‌ی آرمانی است. امّا در برخورد با آن‌ها ملاک می‌گیریم. شما با ماشین خود می‌روید می‌بینید یک چنین تیپ آدمی از کنار خیابان پیاده می‌رود او را سوار می‌‌کنید، نگویید این در روایت نیامده است. این همان ملاک است. یا شخص احتیاج به کمک دارد می‌روید به او کمک می‌کنید یک چایی با او می‌خورید. حالا نمونه‌هایی که در روایت ذکر شده است تشییع جنازه، ختم نیست. آن زمان شاید ختم به این شکل مرسوم نبوده که حضرات ذکر کنند امّا خیلی تأثیر دارد.

سفارش کردن برای حضور در تشییع جنازه و عیادت از مریض

مثلاً یک کسانی که فکر می‌کنند شما طلبه شدید و گارد گرفتید و شمشیر را از رو بستید و نمی‌خواهید با هیچ کس ارتباط بگیرید یک دفعه می‌بیند در تشییع جنازه‌ی پدر شما شرکت کرده است یا در ختم او شرکت کرده است، تأثیر مثبت دارد. او در صدد جبران برمی‌آید، او در صدد ارتباط‌ گرفتن برمی‌آید و همین سبب خیر می‌شود. «لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ»[۴] ما برای تشییع جنازه و عیادت مریض چقدر سفارش داریم. ضمن این‌که عرض کردیم در مناسبات اجتماعی در این ارتباطات ما طلبه‌ هستیم، می‌خواهیم هم خود را اصلاح کنیم و هم دل‌ها را متوجّه خدا کنیم این کارها و این رفتارها خیلی می‌تواند مؤثّر باشد و تأثیر داشته باشد.

مراسم عمامه‌گذاری در روز مبعث

إن‌شاء‌الله روز شنبه که مراسم مبعث است، روز جشن است و روز عمامه‌گذاری است و جمعی از دوستان مدرسه که بنا است به دست حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) و حاج آقا صدیقی (حفظه الله) معمم شوند مراسم از غروب است. بنده این را به عنوان تجربه خدمت شما عرض می‌کنم مراسم‌ها اگر از نماز شروع شود آن مجری مراسم آسوده خاطر است همه به نماز می‌آیند و می‌نشینند امّا وای از آن موقع که مراسم از عصر بخواهد شروع شود یکی ساعت چهار می‌آید، یکی ساعت پنج می‌آید؛ چون یک مبداء شروع قطعی ندارد که همه تکلیف خود را بدانند و مجری مراسم اذیّت می‌شود. بعد مهمان‌های خوبی دعوت شدند حالا علاوه بر حضرت آیت الله مصباح یزدی (حفظه الله) شخصیّت‌های دیگری هم دعوت شدند، شاعر داریم، مداح داریم برنامه‌ریزی کنیم إن‌شاء‌الله ساعت شروع دقیقاً چهار باشد. قرار شد از ساعت چهار مراسم باشد تشریف بیاورید. این نکته مهمی است که دوستان به چشم میزبانی نگاه کنند نه به چشم مهمانی. به عنوان میزبان در مراسم شرکت کنند و لابد خیلی از آن‌ها روزه هستند، روزه گرفتن در روز مبعث خیلی فضیلت دارد إن‌شاء‌الله تشریف بیاورید که بتوانیم آن‌جا یک مراسم باشکوه و آبرومند و امام زمان پسندی داشته باشیم.   


[۱]– الکافی، ج ‏۲، ص ۶۳۵٫

[۲]– همان، ص ۶۳۶٫

[۳]– همان، ج ‏۱، ص ۳۹٫

[۴]– همان، ج ‏۲، ص ۶۳۶٫