«أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ‏ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ».

مسئلهی صلهی رحم در ارتباط با شئونات طلبگی

بعد از بحث احترام و احسان و تکریم والدین بحث دیگری که در ارتباط با شئون طلبگی و رفتارهای عمومی طلبگی مطرح کردیم، مسئلهی صلهی ارحام است که جلسهی گذشته یک مقدّمهای گفتیم و حالا هم ادامهی آن را میگوییم. عرض شد در قرآن مجید آیات فراوانی در این ارتباط داریم بعضی با همان تعبیر ارحام و بسیاری با تعبیر ذوی القربی مطرح کردند.

دو باب در ارتباط با صلهی رحم در کافی شریف

روایات هم عرض که باز هم در این باب در کافی شریف فراوان است گفتیم دو باب ما در این ارتباط داریم یک باب در ارتباط با صلهی رحم که ۳۳ روایت داشت و چند مورد را جلسهی گذشته خواندیم. یک باب هم در باب آثار قطع رحم بود که این هم جداگانه آمده است و هشت روایت هم در این باب است.

تفاسیر متعدّد دربارهی عطف به الله بودن ارحام

خود اینکه دو باب، از دو حیث به این موضوع هم پرداخته است، خود این هم باز کاشف از اهمّیّت آن است. یک آیه را هم جلسهی گذشته گفتیم که دوستان از لحاظ ادبی هم یک توجّهی داشته باشند خوب است آیه ۱ سورهی نساء بود که میفرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» ارحام منصوب آمده است، گفتیم اگر فرصت شد دوستان یک نگاهی داشته باشند که تحلیل ادبی آن چیست.

بحث عطف شدن اینکه به الله است یا به ضمیر «بِهِّ» است نکتهی اوّل این است اسم ظاهر به ضمیر هیچ وقت عطف نمیشود و بعد خود منصوب است و آن ضمیر، ضمیر مجروری «الْأَرْحامَ» آمده است. در تفسیر فخر رازی ما نگاه کردیم از این جهت است.

– حالا کسانی که به ضمیر میگویند در واقع به محل آن میگویند. به المیزان مرحوم علّامهی طباطبایی نگاه کردید؟

– بله. آقای بهره‌مندی بفرمایید.

– ایشان کاملتر است ولی اعراب قرآن ۰۳:۱۴؟..؟ بیان کرده بودند.

– احسنتم. آقای شهشهانی. آقای جلالی.

– من تفسیر نسیم حیات ابوالفضل بهرامپور را نگاه کردم عطف را به الله گرفته بودند نه عطف به «بِهِ»؛ گفته بودند منصوب به الله است.

– تفاسیر را که ملاحظه کردید اولویّتبندی هم کنید مثلاً المیزان و مجمع در اولویّت قرار دهید همینطور تفسیر تسنیم آقای جوادی آملی (حفظه الله) نمونه است و همینطور به ترتیب سراغ تفاسیر دیگر بروید. حالا بحثهای ادبی مثلاً مجمع البیان قوی بحث کرده است، تبیان هم همینطور. حالا اینکه میفرماید: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ» یک اجماعی شد که مرحوم علّامه هم در نهایت همین را تأیید میکنند که ارحام عطف به همان الله است. یعنی «اتَّقُوا» هم برای الله آمده است و هم برای ارحام آمده است. تقریباً همین است.

سفارش به نگه داشتن حریم ارحام

مرحوم علّامه میگوید تصوّر نشود که «اتَّقُوا» همیشه برای خدا میآید. «وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتی»[۱] هم ما در قرآن داریم، موارد زیادی است که الآن به یاد ندارم. میگوید: همانطور که حریم خدا را نگاه میدارید، حریم ارحام خود را هم نگه دارید، مراقب باشید آداب و دستورات و وظایفی که نسبت به ارحام دارید آنها را پیاده کنید. خود اینها کاشف از اهمّیّت بحث ارحام است که عطف به همان الله شده است.

در باب روایات هم عرض شد الحمدلله گفتیم در کافی است، من الآن رفتم کافی را نگاه کنم دیدم نیست احتمالاً علامت این است که دوستان برداشتند و من مجبور شدم از روی مرآه العقول که جلسهی گذشته هم ذکر خیری از آن شد که گفتیم یکی از شروح معتبر کافی همین مرآه العقول مرحوم مجلسی است که بیش از ۲۰ جلد است. ما الحمدلله دو دوره را در کتابخانه داریم، هر دو هم چاپ آخوندی است، چاپ نسبتاً بدی نیست. حالا إنشاءالله چاپ جدید شود و زیبا باشد.

روایاتی در باب قطعیه الرّحم

این باب قطیعه الرّحم هشت روایت دارد. روایت اوّل میفرماید: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم)‏ فِی حَدِیثٍ أَلَا إِنَّ فِی التَّبَاغُضِ الْحَالِقَهَ لَا أَعْنِی حَالِقَهَ الشَّعْرِ وَ لَکِنْ حَالِقَهَ الدِّینِ»[۲] حالقه یعنی بنیانکن، از ریشه میکَند. حالا این روایت که الآن خواندیم مطلق است، میگوید: «فِی التَّبَاغُضِ» اینکه دو نفر نسبت به هم دیگر بغض پیدا میکنند حالقه وجود دارد. میفرماید: حالقه یعنی اصلاً دین را از بین میبرد.

روایت دوم «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام)‏ اتَّقُوا الْحَالِقَهَ فَإِنَّهَا تُمِیتُ الرِّجَالَ قُلْتُ وَ مَا الْحَالِقَهُ قَالَ قَطِیعَهُ الرَّحِمِ»[۳] این هم از روایت دوم.

مقیّد بودن صلهی رحم به تقوا در عالم

روایت هفتم: «عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السّلام) فِی خُطْبَتِهِ‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ فَقَامَ إِلَیْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْکَوَّاءِ الْیَشْکُرِیُ‏ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَوَ تَکُونُ ذُنُوبٌ‏ تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ فَقَالَ نَعَمْ وَیْلَکَ قَطِیعَهُ الرَّحِمِ إِنَّ أَهْلَ الْبَیْتِ»[۴] اهل یک خانهای «لَیَجْتَمِعُونَ وَ یَتَوَاسَوْنَ وَ هُمْ فَجَرَهٌ» اهل یک خانوادهای، یک فامیلی با هم متحّد هستند، با هم ارتباط دارند، با هم مواسات دارند، چیزی که به دست میآورند با همدیگر تقسیم میکنند، تک خوری نمیکنند «وَ هُمْ فَجَرَهٌ» در حالی که آنها آدمهای متدیّنی نیستند، فاجر هستند «فَیَرْزُقُهُمُ اللَّهُ» خدا روزی آنها را میدهد «وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَیْتِ لَیَتَفَرَّقُونَ وَ یَقْطَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً» اهل خانهای را میبینید که با هم قطع رابطه کردند، واجبات دینی خود را در این ارتباط به جا نمیآورند «فَیَحْرِمُهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ أَتْقِیَاءُ» پس صلهی رحم از قواعدی در عالم است که مقیّد به تقوا نیست، خیلی از موارد را ما داریم که میگوییم اگر میخواهید اثر کند باید تقوا داشته باشید چون «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ».[۵]

باز شدن در روزی با صله‎‎ی رحم

امّا این از قواعد جاذبهی زمین است مثل اینکه با سر به دیوار بروید سر میشکند و خیلی طبیعی است و این ربطی به تقوا ندارد، این قاعدهی عالم است که اگر جمعی با همدیگر ارتباط اینچنینی صلهی ارحام را داشته باشند خدا در روزی را باز میکند و در مقابل اگر قطع رابطه داشته باشند ولو اینکه اهل نسک و سجاده و عبادت و اینها هم باشند امّا خدا آنها را محروم میکند.

نکاتی در باب صلهی رحم از دید اهل بیت (علیهم السّلام)

روایت دیگر «جَاءَ رَجُلٌ فَشَکَا إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) أَقَارِبَهُ»[۶] الآن نوروز نزدیک است، فصل ارتباطات است، اینها را در ارتباطات خود مدنظر قرار بدهید «جَاءَ رَجُلٌ فَشَکَا إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) أَقَارِبَهُ» شخصی نزد حضرت شکایت کرد که فامیل و خویشاوندان ما چنین هستند «فَقَالَ لَهُ اکْظِمْ غَیْظَکَ وَ افْعَلْ» اوّل کاظمین الغیظ باشد، خشم خود را فرو بخور بعد با آنها رفت و آمد کن. «فَقَالَ إِنَّهُمْ یَفْعَلُونَ وَ یَفْعَلُونَ» گفت آقا فلان میکنند، چنین میکنند. حضرت جواب داد: «فَقَالَ أَ تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُمْ فَلَا یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ» تو هم میخواهی مثل آنها باشی، میخواهی خدا تو را نگاه نکند؟! حالا این دو مأخذی که عرض کردیم آن باب صلهی رحم، این باب قطع رحم اینها را ملاحظه کنید چند نکتهای که عرض میکنم به وفور در آنها موجود است.

راههای رسیدن به خدا

یکی «یَنْظُرَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ» اگر کسی میخواهد با خدا سر و سرّی داشته باشد یکی از راهها صلهی رحم است. یکی خیر و برکت است، نمو اعمال است. در روایتی هم که در جلسهی گذشته خواندیم این هم آمده بود. پس اگر در مسیر طلبگی خود، در مسیر بندگی خود، در مسیر ارتباط با خدا میخواهیم یک راهکارهایی پیدا کنیم، گاهی نگاه کنیم فقط در مفاتیح نگردیم، امّا فقط آن نباشد.

غفلت نکردن از منابع فیض الهی پیرامون خود

گاهی یک نگاهی به اطراف خود داشته باشید مثلاً میبینید خالهی پیر تنهایی دارید نذر کن خدایا اگر من توفیق نماز شب پیدا کنم مثلاً سه روز برای خالهی خود نان تازه میگیرم برای صبحانهی او میرسانم. میشود چنین نذرهایی را هم کرد یا مثلاً سه شب جمعه به خانهی او میروم و برای او غذا درست میکنم. اینها در واقع فرصتهایی هستند که گاهی پیرامون ما هستند و ذخایری هستند مثل منابع فیضی که گاهی ما از آنها غفلت میکنیم و سراغ جاهایی برای رزق و رزوی معنوی میرویم که آنجا برای ما چیزی نیست. امّا اینجا پر است. إنشاءالله خدا به این معنا هم به ما بصیرت بدهد و ما را متوجّه اطراف خود بکند که چه نعمتها و چه فرصتهایی در اختیارمان است و إنشاءالله از همه بهره ببریم. حالا حدود و ثغور ارحام کمی بحث دارد که اگر توفیق بود جلسهی آینده بحث میکنیم و نحوهی صلهی با این ارحام را باز شاید دو جلسه، سه جلسه دیگر کار داشته باشیم.


 

[۱]– سورهی آل عمران، آیه ۱۳۱٫

[۲]– الکافی، ج ‏۲، ص ۳۴۶٫

[۳]– همان.

[۴]– همان، ص ۳۴۸٫

[۵]– سورهی مائده، آیه ۲۷٫

[۶]– الکافی، ج ‏۲، ص ۳۴۷٫