سوال: تنبیه والدین برای فرزندان چگونه باید باشد؟

جواب:ما همیشه می گوییم اگر بتوانیم از روش های مثبت برای اصلاح رفتارهای بچّه استفاده کنیم، این کار اولویّت دارد؛ ولی ما نمی گوییم که نباید تنبیه کنیم. اتّفاقا تنبیه خود یکی از ابزارهای تربیتی است. ما تنبیه را به دو بخش تقسیم می کنیم و می گوییم که ما دو شیوه برای تنبیه داریم.

الف. ترور شخصیّت

 یک شکل تنبیه، ترور شخصیّت است؛ مثلاً وقتی فرزندمان یک لیوان آب را می ریزد و ما به او می گوییم: تو چه بچّه ی بدی هستی! یا صدایش می کنیم و سیلی به او می زنیم! بهاین کار، ترور شخصیّت می گویند.

ب .ترور کار بد

شکل دیگر تنبیه، ترور کار بد است. یعنی اگر کار بدی را انجام داده، مثلاً لیوان آب را ریخته است، ما به او می گوییم: این چه کاری بود که کردی؟ یعنی کارش را مورد مزمّت قرار می دهیم. هر جا که ترور شخصیّت باشد، بد است؛ یعنی اسلام هم بر اساس آموزه های دینی، ترور شخصیّت را قبول ندارد؛ لذا انسان باید کرامت و انسانیّت و عزّت نفسش حفظ شود و اگر ما شخصیّت کسی را ترور کنیم، عزّت نفس و کرامت انسانی او از بین می رود.

رعایت یک قاعده ی کلّی

ما در تنبیه این قاعده ی کلّی را باید رعایت کنیم؛ یعنی هر جا که حس کردیم تنبیه منجر به ترور شخصیّت بچّه هایمان می شود، نباید این کار را انجام دهیم؛ البته این را هم بگویم که ترور شخصیّت به معنای این نیست کهبچّه ناراحت بشود؛ چون در تنبیه نوع دوّم نیز که در آن، کار بد را مزمّت می کنیم، بچّه ناراحت می شود و این مقدار از ناراحتی عیبی ندارد.

تعریف تنبیه

تنبیه چیست؟ تنبیه یک محرّک آزار دهنده، بعد از رفتار نامطلوب است. یعنی وقتی یک رفتار نامطلوب اتّفاق می افتد، ما یک محرّک آزار دهنده را تزریق می کنیم. این محرّک آزار دهنده می تواند دو شکل داشته باشد.

۱_ یک شکل آن همان ترور شخصیّت است و اینکه ما سیلی به گوش بچّه بزنیم، همان محرّک آزار دهنده است بعد از رفتار نامطلوب.

  شکل دوّم این است که والدین آن کار بد را ترور می کنند که این خیلی خوب است؛ لذا ما در خیلی از فضاهای تربیتی این روش را به مربّیان و والدین توصیه می کنیم.

تقبیح کردن کار

مثلاً چند وقت پیش ما نمونه ای از این قبیل را در مدرسه ای داشتیم که مدیر آن مدرسه می گفت: یکی از دانش آموزان مقطع راهنمایی سی دی نامناسبی را با خود به مدرسه آورده است و ما این موضوع را فهمیدیم و آن را از دانش آموز گرفتیم؛ حالا من با او چه کار کنم؟ آیا اخراجش کنم؟ بیرونش کنم یا نه؟من به این مدیر گفتم: خودش جسارت نکنید، به او توهین نکنید؛ بلکه کارش را تنبیه کنید. اتّفاقا تشر هم به او بزنید؛ حتی اگر گریه هم کرد عیبی ندارد؛ امّا به او نگویید که تو بد هستی؛ بلکه بگویید: این چه کاری بود که تو کردی؟ولو این که ناراحت هم بشود و گریه هم بکند، عیبی ندارد و حُسن این کار این است که این نوجوان از فردا هر وقت به یاد سی دی بیفتد، به یاد آن تشرها هم می افتد؛ لذا آن تداعی کننده ی منفی باعث می شود که دیگر از این گناه، احساس رضایت و لذّت نکند؛ بلکه آن تلخی در ذهن او می آید. ما دقیقاً در رفتارهای نامناسبی که بچّه ها دارند و کارهای نامناسبی که بچّه ها انجام می دهند، می گوییم: کار بد را توبیخ کنیم؛ نه خود او را.

تنبیه مناسب!

یکی از عزیزانی که در حوزه روان شناسی هم کار کرده اند، مطلب خیلی جالبی را می گوید. ایشان می فرماید: در زمان تنبیه، ما نباید کاری کنیم که فرد فکر کند ما او را دوست نداریم؛ نه. ما بایدکاری کنیم که او بفهمد این کار بدش را دوست نداریم. در واقع به خود او علاقه داریم، ولی به کار بد او علاقه نداریم. این تنبیه، تنبیه مناسب است.این روش در همه ی سنین مناسب است؛ یعنی از زمانی که بچّه ها متوجّه منظور ما می شوند تا زمان بزرگسالی، این روش کاربرد دارد.

خوب است وقتیآقا یا خانمی می بیند که همسرش کار بدی کرده است، به او بگوید که این کار، کار بدی است و این حرف را بیان کند. گاهی اوقات حتّی اگر ابراز ناراحتی کند، اشکالی ندارد؛ ولی این که ما بیاییم شخصیّت این فرد را زیر سوال ببریم و به خودش توهین کنیم و به خانواده اش توهین کنیم، این ها بد است. این کار نباید اتّفاق بیفتد.در برخورد با بزرگسالان ممکن است روش تغییر بکند، ولی اصل کلّی همان است که کار، کار بدی است. این برای همه سنین روش مناسبی است.

چند اصل برای تنبیه کردن:

امّا در اینجا چند اصل را بیان می کنیم، برای این که تنبیه، انشاءالله تنبیهی تربیتی باشد.

الف. استفاده از ابزار عاطفی

اوّلین نکته در تنبیه های تربیتی این است که برای فهماندن کار بد به طرف، می توانیم از ابزار عاطفی استفاده کنیم. یعنی چه؟ یعنی به فرزندمان که کار بدی کرده است، بگوییم: مادر جان، بابا جان!وقتی این کار را کردی، من خیلی ناراحت شدم، من از این کار توغصه خوردم. دقّت فرمودید! ولی سخت تر از این نباشد؛ یعنی بعضی از پدر و مادرها مثلاً می گویند:با این کاری که تو می کنی، من آخر سر به بیابان می گذارم! یا می گویند: این کار را کردی، خدا مرگ مرا برساند! این جمله ها درست نیست. یعنی این قدر هم نباید شدید برخورد کنیم.

فضا را به فضاهای ضد عاطفی نبریم. فقط به او بگوییم: من غصه خوردم، ناراحت شدم، نگران شدم. خود این ها محرّکآزار دهنده است. مادر به بچّه ای که دیر به خانه آمده بگوید: مادر جان! چون دیر آمدی من خیلی نگران شدم. این جمله همان محرّک های آزار دهنده است.اگر دفعه ی بعد بخواهد بچّه دیر کند یاد هماننگرانی مادر می افتد. لذا به مادرتلفن می زند یا زودتر به خانهمی آید.

ب. ایجاد محرومیّت

اگرفرزندان اشتباه را تعمداً و از روی فهم انجام بدهند، خوب استبعضی از محرومیّت ها برای آنهاایجاد بشود،

به شوشتر زدند گردن مس گری

ما در ضرب المثل ها داریم که می گویند:

                                گنه کرد در بلخ آهنگری              به شوشتر زدند گردن مسگری

گاهی تنبیه های والدین به این گونه است؛ یعنیبا این که بچّه گناهی ندارد ولی او را توبیخ می کنند. ممکن است او از جاییردّ شده و پایش به لیوان آبی خورده باشد؛ اصلاً خودش هم متوجّه نشده که لیوان آب ریخته، ولی آن جا مادر او را دعوا می کند. این کار درست نیست. مادر باید کسی را دعوا کند که این لیوان را بر سر  راه او گذاشته است. این بچّهبازی و فعالیّت خود را انجام می دهد و گناهی ندارد.

شاید بعضی ها به یاد داشته باشند که در قدیم وقتی بچّه ای لیوان آبی را می ریخت، پدر و مادر او را توبیخ می کردند؛ امّا وقتی خودشان می ریختند، می گفتند: این لیوان را چه کسی این جاگذاشته! یعنی دیگران را توبیخ می کردند. ما می خواهیم در این مورد از نگاه بزرگ ترها استفاده کنیم و بگوییم که اگردیگران لیوان را در جای بدی گذاشته اند، بچّه مقصّر نیست، بلکه مقصّر را باید توبیخ کرد.

عذر او را بپذیریم امّا…

اگر یک موقع بچّه اشتباهی راعمداً انجام داد، ما باید برای تنبیه کردن او از روش محرومیّت استفاده کنیم.یعنی اگر قرار است برای او روزی یک بستنی بخریم، به خاطر این اشتباهش بگوییم: مادر! چون امروز این اشتباه را انجام دادی، برای تو بستنی نمی خرم. حالا اگر گریه کرد و ناراحت شد، عیبی ندارد؛ یعنی ما از تنبیه خود عقب نشینی نمی کنیم. اگر آمد و از ما معذرت خواهی کرد، ما معذرت خواهی او را می پذیریم، ولی آن تنبیه را در موردش انجام می دهیم یا می توانیم شکل آن تنبیه را تغییر بدهیم؛ مثلاً اگر قرار بود برای او یک بستنی بخریم، به جای بستنی برای او یک کلوچه می خریم.

اگر بچّه معذرت خواهی کرد باید عذر او را بپذیریم؛ چراکه در روایت داریم که:اگر کسی از سمت راست به شما بدی کرد و از سمت چپ معذرت خواهی کرد، عذر او را بپذیرید؛ حتّی در روایات کسی که عذر خواهی را نمی پذیرد،مزمّت شده است. امّا چون ممکن است در مورد بچّه های کوچک تراین اشتباه ادامه داشته باشد و به طور نمایشی از ما عذر خواهی کنند، لذا ما به او می گوییم: ما عذر تو را پذیرفتیم و ناراحت نیستیم؛ ولی آن چیزی که قرار بوده برای تو بخریم، نمی خریم.

محروم شدن از تماشای تلویزیون

یک نوع محرومیّت، منع شدن از تماشای تلویزیون است؛مثلاً اگر قرار بود فرزند ما روزی دو ساعت تلویزیون ببیند، برای تنبیه شدن،روزی یک ساعت و نیم تلویزیون می بیند؛ بخشی از این تلویزیون دیدن او را به عنوان تنبیه حذف می کنیم و دیگر هیچ کار با او نداریم؛ یعنی نه با او دعوا می کنیم و نه او را توبیخ می کنیم. حال اگر آمد و گریه کرد، ما کوتاه نمی آییم؛ چراکه می خواهیم آن محرّک آزار دهنده باقی باشد؛ یعنی اگر او از فردا دوباره خواست این اشتباه را تعمّدی تکرار کند، محرومیّت از تلویزیون به یادش بیاید.

محروم شدن از حضور در جمع

راه سوّم،محرومیّت از حضور در جمع و کنار خودمان است. یکی دیگر از شیوه هایی که معمولاً آن را از سنّسه سال به بالا توصیه می کنیم،این است که اگر فرزند ما اشتباهی را تعمّدی مرتکب شد، او را به یک اتاق دیگر می بریم یا او رابهگوشه ی می بریم و به او می گوییم: صورت خود را به سمت دیوار کن و چند دقیقه ای بنشین و فکر کن و ببین کار تو خوب بوده است یا نه؟!منظور ما از این که می گوییم: او را به یک اتاق ببریم، این نیست که دست او را بگیریم و کشان کشان او را در اتاقی تاریک پرت کنیم!خود این محرومیّت برای بچّه ها یک تنبیه است.

ویژگی های اتاق تنبیه!

اتاقی که فرزند را برای تنبیه به آن جا می بریم باید چند ویژگی داشته باشد:

۱_ خیلی خوشایند نباشد؛ مثلاً اتاق کامپیوتر بابا نباشد که او آرزو دارد به آن اتاق برود و با کامپیوتر بازی بکند.

۲_ ترسناک و وحشت آور هم نباشد.

گاهی اوقات وقتی ما به والدین این مورد را می گوییم، آنها بچّه ی خود را در انباری یا در کمد دیواریمی برند! ما قرار نیست بچّه را بترسانیم؛ ما فقط قرار است که از حضور در کنار خودمان محرومش کنیم. والسلام

او را به محاسبه وادارید

گاهی اوقات ما به پدر و مادرها می گوییم: یک صندلی را رو به دیوار بگذارید و بچّه را روی آن بنشانید یااگر هوا مناسب است،او را روی راه پلّه ی خانه بنشانید،بعد به او بگویید: فکر کن و ببین کار تو درست بوده یا نه! یعنی به نوعی او را در آن خلوت و تنهایی به محاسبه ی رفتارش وادار کنید؛ خصوصاً بچّه هایی که بزرگ تر هستند. این کار می تواند تاثیر مثبت هم داشته باشد، به شرطی که همراه با داد و بی داد نباشد؛ چون اگر داد و بی داد باشد، اصلاً تمام فکر و ذهن و نظم فکری فرد به هم می خورد. حتّی گاهی اوقات سکوت معنا دار والدین در برابر اشتباه بچّه ها،باعث می شود که همان محرّک آزار دهنده اتّفاق بیفتد.

تنبیه باید متناسب با سنّ فرزند باشد

هر کدام از این تنبیه ها باید متناسب با شرایط سنّی فرزند مورد استفاده قرار بگیرد؛ یعنی بچّه باید درک تنبیه را داشته باشد. اگر بچّه ی دو ساله لیوان آب را ریخت و بدون توجّه به نگاه معنا دار مادر به بازی خود ادامه داد، به خاطر این است که او اصلاً نمی داند که برای چه ما داریم به او نگاه می کنیم؛ ولی در مورد بچّه هایی که سنّشان از شش سال به بالا هست،می توان از این روش ها استفاده کرد.

ما اگر بچّه ای را برای فکر کردن به اتاقی می بریم، نباید نظم فکری او را با داد و بی داد کردن به هم بریزیم؛ چون وقتی که او را بزنیم و به او توهین کنیم، دیگر نمی تواند به آن موضوع فکر کند؛ حتّی ممکن است به خاطر این عمل، به فکر انتقام گرفتن هم بیفتد.

ج. جریمه کردن

راه بعدی جریمه است؛ مثلاً اگر قرار است والدین امروز او را به پارک ببرند، به عنوان جریمه او را به پارک نبرند.جریمه غیر از محرومیّت است.

دلیل تنبیه بدنی چیست؟

امروزهتنبیه بدنیدر خانه ها در حال رایج شدن است ومن می گویم که دلیل آن چیست؟ ما وقتی که بچّه بودیم، از صبح زود به بازی می رفتیم و دائم در حال فعالیّت بودیم.

چند وقت پیش یکی از نزدیکان به من گفت: این بچّه ی هفت ساله ی من خیلی شیطنت می کند. من برگشتم به او گفتم: این بچّه تا حالا چند جفت دمپایی پاره کرده است؟ او گفت: هیچ چیز! حتّی ما هنوز دمپایی های بچّگی اش را داریم؛ به او گفتم: من وقتی در این سنّ بودم،در اثر دویدن زیاد، کف دمپایی من سوراخ می شد. من صبح زود به بازی می رفتم و ظهر خسته به خانه بر می گشتم و باز بعد از غذا و استراحت دوباره به بازیمی رفتم.

امروزه پدر و مادرها چکار می کنند؟ بچّه ها را در تیررس نگاه خود در خانه می آورند؛ یعنی بچّه مجبور است همه ی آن شیطنت هایی که ما دربیرون از خانه انجام می دادیم،در خانه انجام بدهد.معمولاًچون پدر و مادرها کشش این شیطنت ها را ندارند و نمی توانند تحمّل کنند، دست روی فرزند خود بلند می کنند.

چند نکته درباره ی تنبیه بدنی

چند نکته در رابطه با تنبیه بدنی وجود دارد:

الف. تنبیه بدنی، دیه آور است

اوّلین مسئله، مسئله ی فقهی آن است. آیا پدر و مادر می توانند بچّه ها را بزنند؟ فقهای ما می گویند: نه! یعنی آن تنبیه ای که دیه آور باشد، دین به گردن والدین می آورد و باید والدین دیه اش را بدهند. حالا شاید از مابپرسند دیه اش چه قدر است؟ اگر ما با سیلی به صورت فرزند خود بزنیم و سرخ بشود،دیه ی آن یک و نیم مثقال طلاء است. اگر والدین به چشم فرزند مشت بزند و کبود شود، دیه ی آن سه مثقال طلاء است؛یعنی دقیقا دو برابر قبلی می شود. اگر چشم سیاه بشود، دیه ی آنشش مثقال طلاء است.

اگر کسی  با فرزند خود مثلاً نان بیار کباب ببر، بازی کند و پشت دستفرزندش بزند و سرخ شود، دیه ی این سرخی هفتاد و پنج صدم مثقال است. اگر کسی ضربه ای با شدّت، به جاهای دیگر بدن غیر از صورت بزند و سیاه بشود، سه مثقال طلاء دیه دارد.

به اندازه ی دو کیلو طلا تو را زدم

بعضی از پدر و مادرها می گویند که وقتی بزرگ شد، رضایت او را می گیریم. ما به آنها می گوییم: هیچ ایرادی ندارد؛ شما می توانید رضایت بگیرید؛ ولی به شرط این که مشخص باشدرضایت او برای چه موردی است؛ یعنی دفتری داشته باشید و تمام موارد زدن را در آن ثبت کنید؛ مثلاً در آن دفتر بنویسید: امروز روز نوزده دی ماه است و من به گوش بچّه ام سیلیزدم و سرخ شد؛ یک و نیم مثقال طلب او؛ بعداً رضایت  می گیرم!وقتی بچّه به سنّ قانونی رسید،به او بگوییم: بابا جان! من به اندازه ی دو کیلو طلا تو را زده ام؛آیا پول آن را می خواهی یا حلال می کنی؟ من به این فرزند توصیه می کنم که پول را بگیرد.

  زدن ادب نمی کند بلکه…

نگاه کنید، تنبیه بدنی برای تأدیب نیست. پدر نمی تواند او را با تنبیه ادب بکند. بعضی ها در قدیم معتقد بودند که اگر بزنی، ادب می شود. روایات ما می گویند که زدن ادب نمی کند، اصول تربیتی ما می گوید که زدن ادب نمی کند؛ بلکه فرزند را شرور تر می کند؛ یک موقع هم ممکن است بچّه را برده صفت کند و توسری خور بار بیاورد.

ب. تنبیه بدنی، مخرّب روح است

تنبیه بدنی از لحاظ روحی و روانی آسیب هایی راروی بچّه می گذارد. بعضی ها فکر می کنند که اگر تنبیه کنند، بچّه ها خوب می شوند. ما به آنها می گوییم:این طور نیست، تنبیه کردن، حکم مسکّن را دارد. اگر بچّه ای پرخاشگری می کند، باید بدانیم که پرخاشگری او نشانه ی بیماری نیست؛ بلکه یک سری از عوامل باعث شده است که فرزند پرخاشگر شود.

 اگر من برای پرخاشگری، او را تنبیه بدنی کنم، آیا او درمان می شود؟ قطعاً درمان نمی شود. این فرزند مثل کسی است که گلوی او چرک کرده و تب می کند، ولیاو فقط قرص تب بُر می خورد؛ با این حال آیا گلوی او خوب می شود؟ نه؛بلکه این عفونت گسترش پیدا می کند. در مورد بچّه نیز همین است. وقتی اثر سیلی از بین رفت، رفتار او بدتر می شود و در این جا به گمان بعضی ها باید او را بیشتر بزنیم.

دیگر مورفین هم کارساز نیست!

یک موقع مادریبه من گفت: پدر این قدربچّه را می زند که دیگر بچّه عین خیالش هم نیست. اخیراً او را به زیر زمینمی برد و به ستون می بندد.یعنی حتّی مورفین هم دیگر برای او کارساز نیست. دلیل اش این است که ریشه را درمان نکرده ایم.

از جمله دلایل پرخاشگری

پرخاشگری هایی که در آن بچّه جیغ می زند و چیزی را پرت می کند، سیزده دلیل دارد؛ یا غذایش مناسب نیست و ما باید به او غذای مناسب بدهیم، یا خواب مناسبی ندارد و ما باید محیط مناسبی برای خواب او فراهم کنیم. همچنین ممکن است فیلم ها و بازی های خشونت آمیز نگاه می کند که ما باید آنها را حذف کنیم و یا والدین در حضور فرزندان اختلاف خود را مطرح می کنند که باید جای دیگری مطرح کنند. اگر تمام این موارد را رعایت کردیم، بچّه آرام می شود.

پرخاشگری لطف خداست!

من خیلی از مواقع می گویم که تب لطف الهی است. پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آلهدر مورد کودکان می فرمایند: گریه ی بچّه ها را دوست دارم. چرا حضرت فرمودند گریه ی بچّه ها را دوست دارم؟ چون بچّه ها با گریهحرف می زنند و مثلاً می گویند که من گرسنه ام؛ لذا گریه آنها خوب است. بچّه ای که پرخاشگری می کند، لطف خداست؛ یعنی او می خواهد به ما بفهماند که من مشکلی دارم.

تنبیه بدنی یک مسکّن است

 پس تنبیه بدنی در نهایت یک مسکّن است و این مسکّن در حال آسیب رساندن به فرزند است؛چراکه ما را از اصل درمان غافل می کند و بچّه های ما با مشکل بزرگ می شوند؛ برای همین ما می گوییم که تنبیه بدنی نمی تواند اثر تربیتی روی فرزندان داشته باشد.بنده تا به حال فرزندم را طوری نزدم که دیه آور باشد؛ بلکه گاهی خیلی آرام به کتف او زده ام تا متنبّه شود.