سوال: دختر من چهار سال دارد؛ او نمی تواند از حقّ خود دفاع کند و سریع کوتاه می آید؛ می خواستم ببینم برای بالا بردن جسارت او چه کارهایی را انجام دهم؟

جواب:ما امروزه در میان خانواده ها خیلی این جمله را می شنویم که فرزند ما در محیط اجتماعی نمی تواند حق خود را بگیرد یا نمی تواند از خودش دفاع کند؛ مثلاً اگر طرف مقابل او را زد، نمی تواند از خود دفاع کند. خب دلیل این رفتار چیست؟

الف. پایین بودن جسارت دختر نسبت به پسر

نکته ی اوّل این است که عموماً جسارت دختر ها نسبت به پسر ها کمتر است و این کم بودن جسارت، طبیعی است؛ برای همین ما باید فرزندان خود را تربیت جنسیّتی کنیم. یکی از روحیّاتی که در دخترها وجود دارد این است که برخوردهای فیزیکی آنها نسبت به پسرها کمتر است. ما نباید انتظار داشته باشیم که آنها مثل یک پسر عمل کنند.

ب. فضایی که خانوده به فرزند خود تلقین می کند

 نکته ی دوّم این است که گاهی اوقات دلیل این که دختر خانم ها در دفاع از حق ضعیف هستند، فضایی است که خانواده ها ایجاد می کنند؛ مثلاً مادر به دخترش می گوید: مادر جان! اسباب بازی خود را که به او دادی، نروی دوباره از او بگیر؛ گناه دارد بگذار او هم بازی کند! ببینید، همین جمله اگر چند بار تکرار شود، به او تلقین می شود که اگر اسباب بازیت را کسی برداشت، گناه دارد که آن را از او بگیری؛ چون ما این عمل را در یک مورد یا چند مورد بد جلوه دادیم، فرزند ما آن را به همه ی موارد سرایت می دهد.

ج. ترساندن فرزند توسط والدین

نکته سوّم؛ گاهی والدین فرزند را می ترسانند؛ مثلاً مادر به فرزند خود می گوید: مادر جان! یک موقع با این بچّه ها دعوا نکنی، این ها یک مرتبه تو را هول می دهند و تو زخمی می شوی! یعنی والدین یک فضایی را ایجاد می کنند که فرزند از برخورد کردن با دیگران بترسد. ما این مورد را در مهد کودک ها می بینیم. در مهد کودک ها بیشتر بچّه ها کنار حیاط  نظاره گر هستند؛ وقتی علّت رفتار آنها را بررسی می کنیم، متوجّه می شویم که ریشه ی این رفتار، به والدین بر می گردد؛ مثلاً مادر به فرزند خود می گوید: مادر جان! وقتی به مهد کودک رفتی، خیلی بدو بدو نکنی؛ چون در آن جا یک مرتبه تو را هول می دهند! پس گاهی اوقات والدین با کلمات روی ضمیر ناخوداگاه فرزند تاثیر می گذارند.

د. بی تجربه بودن فرزند

نکته ی چهارم؛ گاهی اوقات فرزندان در ارتباط گیری با هم سالان خود بی تجربه هستند؛ مثلاً یک موقع این دختر در سه سالگی با دختری که پنج سالش بوده، سر یک عروسک دعوا کرده و چون آن دختر پنج ساله زورش بیشتر بوده، او را هول داده؛ برای همین آن خاطره ی تلخ همیشه در ذهن دختر نقش بسته است و مدام با خود می گوید: اگر دیگران چیزی را از من بگیرند، من نمی توانم آن را پس بگیرم.

راه هایی برای بالا بردن جسارت در فرزندان

الف. افزایش حضور فرزند در میان هم سالان

حالا راه حلّ اصلاح این مشکل چیست؟ راه حلّ اصلاح این مشکل این است که باید ارتباط این بچّه با هم سالانش بیشتر شود و به نوعی این بچّه را بیشتر در میدان عمل قرار دهیم تا از رفتارهای دیگران الگو برداری کند؛ مثلاً بچّه در بازی کردن ببیند که طرف مقابل چگونه از حق خود دفاع می کند؛ چراکه فرزندان رفتارها را در محیط بهتر تقلید می کنند. البته ما نمی گوییم که او را در محیط های نامناسب ببرید؛ مثلاً او را در محیطی که فرزندان با هم دیگر دعوا می کنند، ببرید؛ بلکه او را به محیط هایی ببرید که در آن جا بچّه ها با هم به صورت طبیعی ارتباط برقرار می کنند؛ مثلا اگر بچّه ای بخواهد عروسک خود را به دیگری بدهد، از یک شیوه استفاده می کند؛ اگر بخواهد بگیرد، از شیوه ی دیگر استفاده می کند. آن وقت این فرزند ما می تواند به صورت تقلیدی رفتارها را دریافت کند و آن را در آینده استفاده کند. بهترین راه حلّ این است که حضور فرزند در میان هم سالانش بیشتر شود.

ب: همدردی کردن با فرزند، هنگام بروز حادثه

نکته ی دوّم این است که والدین از جملاتی که ترس و محدودیّت در فرزند ایجاد می کند، بپرهیزند؛ یعنی به او نگوییم: مادر جان! دیگران تو را هول می دهند. ما برای این که بچّه ها اجتماعی شوند، باید بهایی بدهیم. نمی شود که بچّه ها وارد اجتماع بشوند و به سلامت از آن عبور کنند. یک تربیت مناسب، یعنی این که ما بتوانیم با آن محیط تربیتی سالم، خوب ارتباط برقرار کنیم؛ یعنی اگر یک موقع سر فرزند ما در مهد کودک شکست، خیلی ابراز نگرانی نکنیم؛ او را دلداری بدهیم و از خاطرات مشابه کودکی خود برای فرزندمان بگوییم؛ حتّی آثار جراحت را به او نشان بدهیم.

 بهترین برخورد من!

بنده چند وقت پیش در یک مهمانی بودم که بچّه ای با دوچرخه به دیوار برخورد کرد و سرش آسیب دید؛ او مدام گریه می کرد و دیگران او را سرزنش می کردند و می گفتند: باید ترمز می کردی. من دیدم که در اینجا بهترین موقعیّت، موقعیّت هم دردی است. او را صدا کردم و گفتم: من هم یک روز با دوچرخه زمین خوردم و پایم شکست و هنوز آثارش هست؛ بعد پاچه ی شلوار خود را بالا زدم و جای زخم را به او نشان دادم؛ دیدم که او آرام دارد به حرف های من گوش می کند.

این برخورد، بهترین نوع هم دردی کردن با بچّه است؛ ما نباید هنگام بروز حادثه مدام به او بگوییم: این کار را نباید می کردی! این کار را باید می کردی! این سرزنش ها مانند بنزینی بر روی آتش است و گریه ی او را بیش تر می کند. وقتی ما در کنار او هم دردی می کنیم و او را از این حادثه ی ناگوار به موارد مشابه انتقال می دهیم، آرام می شود.

 نوع برخورد والدین مهم است

یک موقع والدین می توانند از یک حادثه، خاطره ی خیلی بدی در ذهن کودک بگذارند؛ مثلاً مادر وقتی که زخم فرزند خود را دید، خودش را بزند و فریاد بکشد؛ با این کار، بچّه در آن موقعیّت می ترسد و دیگر سراغ دوچرخه نمی رود؛ ولی اگر اطرافیان با او یک برخورد منطقی کردند و او را دلداری دادند، این بچّه از فردا دیگر نمی ترسد که سوار دوچرخه بشود و با خود می گوید: اتّفاقی بود که افتاد؛ فلانی هم در گذشته اینطوری شد.

ج: دخالت نکردن والدین در هنگام درگیری

والدین در محیط هایی که فرزند برای گرفتن حقّ خودش وارد می شود، دخالت نکنند. ما نباید انتظار داشته باشیم که یک بچّه ی چهار ساله مدام با گفتگو درخواست های خود را مطرح کند؛ نه، آستانه ی تحمّل پذیری آنها در این سن پایین است و ممکن است که با هم دگیر شوند؛ در اینجا  والدین باید بگذارند که این تَنِش اتّفاق بیافتد.

پرخاشگری در فرزندان خوب است

ما در تربیت دینی معتقد هستیم که یک مقدار پرخاشگری در بچّه ها خوب است؛ البته پرخاشگری به معنای دفاع فیزیکی؛ چراکه فرزندان در آینده به دفاع کردن نیاز دارند. ببینید، فرزند وقتی بزرگ می شود و وارد جامعه می شود، نمی تواند منطقی با همه برخورد کند و ممکن است در یک واقعه برخورد فیزکی رخ دهد؛ در اینجا باید فرزند قدرت دفاع داشته باشد و این قدرت را باید در دوران کودکی به دست آورد. وقتی ما مدام به بچّه ها می گوییم: او را هول نده، موهایش را نکش؛ باید آینده ی این فرزند را هم ببینیم که چطور می خواهد از خود دفاع کند.

یکی از وظایف والدین در تربیت فرزند

یکی از وظایف پدر و مادر در قدیم، آموزش تیر اندازی و اسب سواری به پسر ها بود؛ این موارد برای دفاع و مبارزه مورد استفاده قرار می گیرد. جهاد در اسلام از فروع دین است. بچّه ها نباید ترسو بار بیایند؛ لذا والدین  باید این روحیّه را به صورت متعادل در آن ها پرورش بدهند.

وظیفه ی والدین در هنگام در گیری

اگر بچّه یک مقدار موی طرف را بکشد، عیبی ندارد؛ ولی اگر وضع بحرانی تر شد، آن وقت والدین از روش حواس پرتی و قضاوت نکردن استفاده کنند. والدین باید به میدان بروند و مشکل را حل کنند؛ هیچ وقت به کسی نگویند: تو اشتباه کردی! اگر می بینند عروسک برای فرزند آنهاست، به طور ملایم آن را از طرف مقابل بگیرند و به فرزند خود بدهند.

پرخاشگری، یک امر فطری است

بعضی از عزیزانی که در حوزه های تربیتی کار می کنند، معتقد هستند که پرخاشگری یک امر فطری و ذاتی است و نیازی نیست که والدین بیایند و این جسارت را در او ایجاد کنند. ما فقط می گوییم که والدین مانع ایجاد آن نشوند؛ چرا که بچّه ها قدرت تشخیص ندارند و ممکن است به این کار عادت کنند و فردا اگر کسی را بزنند، با خود بگویند: مادرم گفته است که اگر فلانی این کار را کرد، او را بزن! ما باید بگذاریم که بچّه ها حقّ خود را بگیرند؛ اگر چه با برخورد فیزکی باشد؛ البته نگذاریم که این برخورده ها شدید شود.

والدین باید تناسب سنّی فرزندان را در برخورد های فیزیکی در نظر بگیرند. این طور نباشد که بچّه ی چهار ساله با بچّه ی هفت ساله بخواهد درگیر شود؛ چراکه ممکن است، عامل ترس فرزند ما افزایش پیدا کند و فردا وارد این میدان نشود؛ ولی با هم سن و سال های خود مانعی ندارد.