باید دانست که انواع جسمانیه‌ی این عالم طبیعی که دائماً در تبدّل و تغیّر هستند و هر صورت که روی مادّه قرار دارد، گذرنده و تمام شدنی است؛ و بعد از او صورت دیگری به مادّه تعلّق می‌گیرد؛ برای هر نوعی مثل جماد و نبات و انواع حیوان بلکه کروات سماویه، یک حقیقت ثابتی در عالَم عقل محض [ملکوت اعلی] از سنخ همان نوع، موجود است که جمیع شئون مادّی را به نحو عقلانی دارا است و تغییرپذیر نیست و وجه باقی عند الله از هر نوع جسمانی، همان حقیقت عقلیه‌ی او است. و فیض به نوع مادّی -که طلسم [نمونه‌ی] همان جوهر عقلی است- از مجرای آن جوهر می‌رسد؛ و نوع جسمانی، در تحت تربیت او واقع است باذن الله عزَّ مَجدُه.

و این جوهر عقلانی را در لسان شرع، مَلَک موکَّل به دریا، و ملک موکّل به کوه، آتش و انسان و سایر اشیاء خوانند؛ مانند خروس عرش، که به توجّه عقلی او به مبدأ غائی، همه‌ی خروس‌های جسمانی به صدا و اهتزاز برآیند…

منبع: کتاب پندهای آسمانی، ص ۱۴۸