«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ * بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ».[۱]

تفاوت حسادت با غبطه

میلاد بزرگ بانوی جهان خلقت، آینه‌ی تمام نمای ولایت و عصمت حضرت زینب (سلام الله علیها) را تبریک عرض می‌کنم. در این دعای نفیس امام سجّاد (علیه الصّلاه و السّلام) از مذام افعال و سیئه اخلاق به خدا پناه می‌بریم. خدایا به تو پناه می‌برم از هیجان حرص و از شدّت غضب و از غلبه‌ی حسد.

حسد از آفات عالم سوز است، حسد جزو میکروب‌های خطرناک جامعه‌ی بشری است و در آغاز خلقت هم با این آتش بشریّت گرفتار حریق شد، هابیل، قابیل را کشت. برادر، پیغمبرزاده، برادر خود را به خاطر حسدی که در وجود او بود تحمّل نکرد و او را کشت. لذا باید روی حسد حساسیّت نشان داد و آدم باید یک طوری با نفس خود طبیبانه برخورد کند، مجاهدانه برخورد کند تا اطمینان پیدا کند از این رذیله‌ی مهلکه خلاص شده است.

حسد بر حسب تعریفی که راغب اصفهانی، یک عالم اخلاقی، عرفانی است در عین حال لغت‌شناس است، مفردات راغب از کتاب‌های نفیسی است که همه‌ی مفسرین معاصر ما از این لغتنامه استفاده می‌کنند. ایشان در ارتباط با تعریف حسد این‌طور می‌گوید: انسان در برخورد با خیری که به دیگران می‌رساند ممکن است چند حالت برای او پیش بیاید. یک: انسان می‌خواهد در این خیری که به دوست، به فامیل، به بالا دست خود، به همسایه‌ی خود، به زیر دست خود می‌رساند، تمنّی می‌کند که ای کاش به ما همچین خیری می‌رسید، ای کاش ما هم در این رتبه قرار می‌گرفتیم، ای کاش ما هم در این مدال سهمی داشتم. تمنّی دارد، آرزو دارد که او هم سری در سرها داشته باشد، اگر مسابقات علمی است، نام او هم مطرح شود، اگر مسابقات رزمی است، او هم جزء پیشگامان باشد. اگر در مسائل اقتصادی افرادی برجسته شدند، کارگاه‌های تولیدی دارند، اشتغال برای جوان‌ها فراهم می‌کنند، می‌گوید: ای کاش من هم یک چنین کارگاه تولیدی داشتم، این همه جوان بیکار هستند و می‌توانستم گره‌ای از آن‌ها باز کنم. این تمنّی غبطه است. گاهی علاوه بر این‌که انسان تمنّی می‌کند که ای کاش ما هم عرصه‌ای داشتیم، ای کاش ما هم گره‌ای می‌توانستیم باز کنیم، ای کاش ما هم رتبه‌ی علمی داشتیم. صرف تمنّی نیست، کمر می‌بندد راه می‌افتد و در مسابقه شرکت می‌کند و آنچه لازمه‌ی رکورد دار شدن است مضایقه نمی‌کند، این را تنافس و منافسه می‌گویند. تنافس تفاعل است، کسی چیزی نفسی را در جایی در کسی، در زمانی سراغ دارد و می‌خواهد آن‌ کسی که به امر نفیسی و گوهر نفیسی دست پیدا می‌کند، ما از او عقب نمانیم، ما هم دنبال چیزهای ارزشی هستیم و ما هم می‌خواهیم نفر اوّل باشیم، یا جزء نفرات اوّل باشیم.

این دو امر بلا تردید محمود هستند، هم غبطه و هم منافسه جزء ارزش‌های اسلامی است، جزء ارزش‌های انسانی است. از وجود نازنین خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلوات الله علیه و آله) حدیث نقل شده است، فرمودند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لَا یَحْسُدُ وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لَا یَغْبِطُ»[۲] مؤمن غبط دارد، مؤمن بی‌عرضه نیست، مؤمن کم کاری نمی‌کند، مؤمن تنبلی نمی‌کند، مؤمن از نعمت‌هایی که خدا به دیگران داده است تماشاگر است، غصّه‌خور نیست. مؤمن جهد می‌کند، مجتهد است، مجاهد است، دائماً در حال تلاش است و چون تلاشگر است، «مَن جَدَّ وَجد» هر کسی جستجو کند، طلب کند به مقصد می‌رسد، چرا که نرسد. لذا از خصائص مؤمن، از ویژگی‌های مؤمن غبطه است.

مؤمن باید فرصت شناس باشد

هم آدم بی‌تفاوت نباشد که در جامعه چه مسابقاتی برگزار می‌شود، در چه زمینه‌هایی و مؤمن چه فرصت‌هایی دارد. چه فرصت‌های سیاسی باشد، چه فرصت‌های فرهنگی باشد، چه فرصت‌های اقتصادی باشد یا باطن  برگزار می‌شود و چه زمینه‌ها و چه فرصت‌های مؤمن دارد، چه فرصت‌های سیاسی باشد، چه فرصت‌های فرهنگی باشد، چه فرصت‌های اقتصادی باشد یا باطن این‌ها. «سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۳] بهشت در پیش دارید، تلاش نمی‌کنید؟ اگر به دست نیاوردید چه کاری می‌خواهید انجام دهید؟ می‌شود از بهشت صرفه‌نظر کرد. قرآن کریم می‌فرماید: مسابقه بگذارید «سابِقُوا» دنبال کسب آبرو در پیشگاه پروردگار متعال و دست یابی به بهشت بروید و در مسئله‌ی ارزش‌هایی که انسان را به مغفرت و بهشت می‌رساند، فرمود: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»[۴] و علاوه بر «سابِقُوا»[۵] قرآن کریم یک لطیف دیگری دارد و آن «سارِعُوا»[۶] است. معطّل نکنید، نگویید فردا اقدام می‌کنم. مثل بعضی‌ها نباشید، فرصت‌ها را از دست ندهید، عبرت بگیریم از کسانی که عمر آن‌ها خسارت بوده است، فرصت سوز بوده‌اند. فرصت جوانی را سوزاندند، فرصت‌های طلایی را از دست دادند و دیگر جبران آن برای آن‌ها میسور نیست. شما فرصت‌شناس باشید و از فرصت‌ها حداکثر استفاده را داشته باشید. «سارِعُوا» هم بدو، زود، همین الآن. هم پیشی بگیر، تو نفر اوّل باش «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۷]. خوشا به حال پیشگامان، خوشا به حال امامان، خوشا به حال جلودارها. شما همیشه جلوی غافله باشید، نیستید دیگران بروند و بگوید کم آوردید ما بیاییم. نه، خود شما بروید، بعد به دیگران بگویید ببینید ما جلو افتادیم، پس شما هم بیاید، این راه رفتن دارد.

این غبطه و آن تنافض هم منصوص قرآن کریم است «وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ»[۸] که امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) با فرق شکافته وقتی می‌دیدند، باطن عالم و انوار درخشان جلال و جمال الهی را مشاهده می‌کردند، فرمودند: «وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ» کسانی که اهل مسابقه هستند به این میدان بیایند. این‌که ما رسیدیم باید همه برسید «وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ».

حسد بیماری مهلک استکبار جهانی است

حالت سومی در صبر و تقسیم وجود دارد و آن این است که وقتی انسان در کسی یک رشد یک امتیازی، یک نعمتی می‌بیند، ناراحت می‌شود و در مقام زائل کردن آن نعمت، ازاله‌ی آن نعمت، محروم کردن آن برخوردار از آن نعمتی است که در دست دارد. این حالت که انسان از نعمتی که خدا به دیگران داده است، زحماتی که دیگران کشیده‌اند و به جایی رسیده‌اند، احساس خوشحالی که نمی‌کند هیچ، برای خود مشوّقی نمی‌بیند، هیچ. بلکه درون او تیره می‌شود، قلب او را ظلمت می‌گیرد و احساس بدی نسبت به آن دارد و می‌خواهد این را از چنگ او در بیاورد. این حالت حسد است و حسد در روایات ما در آیات قرآن بسیار مذمّت شد است. این سوره‌ی مبارک «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ * وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ * وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِی الْعُقَدِ * وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»[۹] چیزی است که قرآن شَر حاسد را تابلو کرده است و جامعه‌ی مترقّی، خدا گرایی، بلند پرواز توحیدی را هشدار می‌دهد که حواس شما به حسودها باشد و به خدا پناه ببرید از این‌که شما دارید راه خود را می‌روید، شما با تلاش و کوشش و ایمان و توکّل به خود دارید اوج می‌گیرید ولی دیگران نسبت به شما بی‌تفاوت نیستند.

یکی از بیماری‌ها مهلک این دنیایی استکبار که جهان را به آتش کشیده است حسد آن است. نمی‌خواهد امتیاز او را هیچ کشور دیگری داشته باشد، می‌خواهد همه‌ی امتیازات برای خود او باشد. لذا جلوی هسته‌ای ما را گرفتند و حالا هم که یک قدرت بازدارنده‌ی معجزه آسایی کنار سفره‌ی شهدا برای این سرزمین حاصل شده است که قدرت موشکی او است، دارند همه‌ی قدرت‌های شیطانی توطئه می‌کنند که نسبت به این هم بلایی که سر هسته‌ای آوردند، سر این هم بتوانند همان بلا را بیاورند و در کنار او این نفوذ منطقه‌ی ما است. آنچه را که مقام معظّم رهبری در گفتار خود، با یک آرامش ذاتی، تصنعی نیست. ایشان با اطمینان کامل، می‌گویند: ما آینده‌ی روشنی داریم، آینده‌ی ما بهتر از حال خواهد بود. با این‌که دارید مضایق اقتصادی را می‌بینید، دارید فساد اداری می‌بینید، دارید فساد اقتصادی را می‌بینید. گاهی غیر امین بودن بعضی از مسئولیّن را می‌بینید، این همه ابتذال و هرزگی را می‌بینید. شیوع مواد مختلف با انواع جدید آن که بسیار خطرناک و فاجعه‌آمیز است، این‌ها را هم دارید می‌بینید و جنگ لفظی و رسانه‌ای داخلی‌ها را هم دارید می‌بینید. آیا حضرت آقا دارند یک تلقین می‌کنند، یک تبلیغات برای ناامید نشدن از هم نپاشیده شدن ما و شیرازه‌ی ما دارند می‌زنند، نه والله این‌طور نیست. می‌گویند ادّله و دلیل بر امکان شی‌ء وقوع آن است. اگر شک دارید در این‌که چیزی می‌شود یا نه، اگر در یک موردی شد، چه دلیلی بالاتر از شدن این است. دنیا از روز اوّل نمی‌خواست ما انقلاب داشته باشیم، تمام دنیا شرق و غرب، شوروی و چین، اروپا و آمریکا و همه‌ی آن‌ها مقابل انقلاب ایستادند. ما چه کسی  را داشتیم؟ چه چیزی را داشتیم؟ با دولت موقّت ما پیروز شدیم؟ نه این‌طور نبود. جمعیّتی که خدا دارد و به خاطر خدا به سنگر و عرصه می‌آید خدا او را کمک می‌کند. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ»[۱۰] اصل انقلاب باری ما تجربه است. دوران دفاع مقدس تجربه‌ای فوق تجربه است. جنگ بود، جنگ به تمام عیّار بود، جنگ اقتصادی بود، جنگ فرهنگی بود، جنگ روانی بود و جنگ نظامی بود. ما الآن که جنگ اقتصادی نداریم، همان روزها ما تحریم بودیم. ما در جنگ تمام عیاری که آتش بر سر ما می‌ریختند، ناامید نشدیم، ما سلاح لازم را نداشتیم. در انبارهای خود غذای لازم را نداشتیم ولی به میدان رفتیم، خدا کمک کرد. ما جنگ را پشت سر گذاشتیم، با پیروزی پشت سر گذاشتیم. نمی‌شود؟ چیزی که شده است، تئوری نیست، تاریخ نقل نمی‌کنیم، تجربه است. این کار را انجام دادیم و شد. در همین تحریم‌ها با همین فشارهای بین‌المللی مسئله‌ی سلول‌های بنیادی، نانو و انواع صنعت‌هایی که دنیا خواب آن را نمی‌دید. با این غنی سازی ۲۰ درصد را خدا در چه شرایطی روزی ما کرد، در همین تحریم‌ها بود. چرا نمی‌شود؟ آن چیزی را که حضرت آقا می‌گویند و با اطمینان هم می‌گویند برای این‌که به این جوان‌ها، به شما و به همین فرزندان این دانشگاه‌ها، اساتید جوان مؤمن ایشان دیده‌اند و می‌گویند؛ نه این‌که می‌گویند تا ببینند. این فقط یک مدیریت درستی می‌خواهد. اگر مدیریتی سالمی باشد، ما ظرفیت‌هایی که داریم؛ فوق مشکلات ما است. به علاوه دل‌های پاکی که اگر بلرزد، دریای رحمت الهی را طوفانی می‌کند.

مرحوم سیّد بن طاووس، علیّ بن طاووس رضوان خدا بر او باد، جز محیّر العقول‌های تاریخ شیعه است. ایشان گویا سه سال بیشتر درس رسمی نخواندن، ولی آثار آن برای همه‌ی علما در رشته‌های مختلف قابل استفاده است. دعاهایی که ایشان در آخر محج الدعوات دارد، مرحوم آیت الله العظمی بهجّت می‌فرمودند: با دعاهای حضرات معصومین علیهم السّلام گویا یک نواخت است. آدم نداند این دعاها برای سیّد بن طاووس است، جستجو می‌کند که کدام امام این نیایش را داشته است. یعنی کانّه این «إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی»[۱۱] یعنی ائمّه در آن می‌دمیدند و این دم ایشان از اجداد طاهرین ایشان، از امامان ما نشأت می‌گرفت. سر به سجده گذاشتند در یک سجده‌ی با حال، با سوز و گداز وقتی سر خود را برداشتند و از سجده بلند کردن گفت: سر از سجده بلند نکردم، مگر از خدا وعده گرفتم که این ظالم زمان ما بیشتر از سه روز در این عالم نیست، راهی جهنّم خواهد شد و سه روز تمام شد. با یک دعا و با یک سجده.

ما علاوه بر استعدادهای خوب، علاوه بر زمینه‌های و ظرفیت‌های روی زمینی و زیر زمینی و تجارب خوبی که پشت سرگذاشتیم، ما در جمع‌های خود دل‌هایی داریم که این سلاح کم از موشک ما نیست. نقش آن کم از غنی‌سازی ۲۰ درصد ما نیست، کما این‌که غنی‌سازی ۲۰ درصد و بعضی از کارهای محیّر عقولی که دانشمندان جوان ما ره صد ساله را در یک شب پیمودند، معلول همان سوز و گدازها است. من چیزهایی نزدیک از خود این بزرگواران شنیدم که در این امور هم متوسل شدند، دل‌های شکسته‌ای داشتند و راز و رمزی که روس و چین، هیچ کس با هیچ پولی به ما نمی‌دادند، برای آن‌ها این باز شد «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ».[۱۲]

حضرت زینب سلام الله علیها پیام‌رسان عاشورا

یک جمله هم راجب به بی‌بی جان خود، حضرت زینب سلام الله علیها بگویم که ما هر چه داریم از حضرت زینب داریم. چون ادیان الهی بدون نهضت امام حسین علیه السّلام همه از بین می‌رفت. امام حسین علیه السّلام هم اسلام و هم گذشتگان را بیمه کرد. ولی آن کسی که خون امام حسین علیه السّلام را بیمه کرد حضرت زینب سلام الله علیها بود که اگر بی‌بی نبود، این خون به ما نرسید، جریان این خون در کربلا می‌ماند. این «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» حضرت زینب سلام الله علیها بانی، طراح و مهندس آن بوده است و آن را اجرایی کرده است. حضرت زینب سلام الله علیها در سخت‌ترین شرایطی که از نظر ظاهری هیچ کسی آدم سراغ ندارد، این‌قدر سختی هجوم آورده باشد. در لباس اسارت، با همه داغ با دست بسته با بچّه‌های بی‌سرپرست، در مجلسه‌ی ابن زیاد بودند. ابن زیاد خواست ایشان را تحقیر کند، گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ الحُسَین».[۱۳] بی‌بی چه فرمودند؟ بی‌بی با اقتدار، با عزّت، خود را در موضع پیروزی و طرف را در موضع ضعف و شکست قرار دادند. اوّل آن‌قدر او را تحقیر عینی و تاریخی کرد، گفت: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَهَ» این نفرینی که در آن مجلس، در مقابل آن شرارت‌ها، آن شلاغ به دست‌ها، این‌طور قهرمانان بتازد و هجوم ببرد و بگوید ای پسر مرجانه بابا که نداری، باید از مادر مشهوره‌ی تو نام ببریم «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَهَ»، شناسنامه‌ی او را بر ملا کرد. کسانی که مقابل حق و ولایت این‌طور جنایت‌ها را می‌کنند، آن‌ها آدم‌های سالمی نیستند، از دامن‌های درستی نیستند «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ یَا ابْنَ مَرْجَانَهَ».

بعد هم این جمله‌ی حضرت زینب سلام الله علیها چه تابلویی است «وَ اللهُ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا». پدر ایشان می‌گفت: «ما رَأَیتُ شَیئاً اِلاّ وَ رَأَیتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ»[۱۴] این کرسی نشین «لُو کُشِفَ الغِطا ما ازددت یَقِیناً»[۱۵] همه چیز آینه‌ی خدا است و من ذوب در قدرت خدا و جلال و جمال خدا هستم، چیزی جز خدا نمی‌بینم، این را حضرت علی علیه السّلام گفته بودند. این «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ»[۱۶] تو بی‌خدا هستی و خدا تو را رها کرده است و شکست خورده‌ای. من که در آستان حق بندگی می‌کنم، و این کارهای من اجرای مأموریّت و بندگی من است، جز خدا چیزی نمی‌بینم، بنابراین هر چیزی می‌بینیم قشنگ است، هر چه به سر من آمده است، از ایفای رسالت بوده است، انجام وظیفه بوده است، من تکلیف محور هستم، من مسئول شناس هستم و کم نگذاشتم، من پیروز هستم تو شکسته خورده‌ای «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»[۱۷].

 

 


پی نوشت:

[۱]ـ الصّحیفه السّجادیّه، ص ۵۶٫

[۲]ـ الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۰۷٫

[۳]ـ سوره‌ی حدید، آیه ۲۱٫

[۴]ـ سوره‌ی بقره، آیه ۱۴۸٫ سوره‌ی مائده، آیه ۴۸٫

[۵]ـ سوره‌ی حدید، آیه ۲۱٫

[۶]ـ سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۳۳٫

[۷]ـ سوره‌ی واقعه، آیه ۱۰ تا ۱۱٫

[۸]ـ سوره‌ی مطفّفین، آیه ۲۶٫

[۹]ـ سوره‌ی فلق.

[۱۰]ـ سوره‌ی محمّد، آیه ۷٫

[۱۱]ـ الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۷۴٫

[۱۲]ـ سوره‌‌‌ی طلاق، آیات ۲ تا ۳٫

[۱۳]ـ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۵، ص ۱۱۵٫

[۱۴]ـ المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۲۶۳٫

[۱۵]ـ غرر الحکم و درر الکلم، ص ۵۶۶٫

[۱۶]ـ زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۹۱٫

[۱۷]ـ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۵، ص ۱۱۵٫