می‌دانید که التماس و درخواست‌های زیادی از حضرت داشتند که شما بیایید ولی حضرت از ابتدا قبول نمی‌کردند، چرا؟ برای این‌که قرار بود علیّ بن ابی‌طالب صلوات الله علیه را جانشین خلیفه‌ی دوم کنند! از نگاه مردم آن زمان که شیعه نبودند. آن‌ها می‌گفتند خلیفه‌ی سوم انسان خوبی نبوده و خلیفه‌ی دوم خوب بوده لذا تو (حضرت علی علیه السّلام) بیا و جای خلیفه‌ی دوم را برای ما پر کن! مثل خلیفه‌ی سوم برخورد نکن، مثل خلیفه‌ی دوم برخورد کن. لذا امیر المؤمنین صلوات الله علیه می‌فرماید: نمی‌آیم، چرا بیایم؟!

اگر بنا بر این بود که امیر المؤمنین علیه السّلام می‌پذیرفت که جای خلیفه‌ی دوم بیاید، ۱۳ سال قبل از این بدون هیچ دردسری، کار در یک شورای شش نفره تمام شده بود. ولی حضرت حاضر نشد آن شورا را تأیید کند. جامعه‌ی اسلامی این همه مصیبت دید، این همه اختلاس و رانت و ظلم و فساد و قتل و کتک‌کاری و این همه اتّفاق افتاد امّا حضرت حاضر نشد (حکومت را از جانب آنان بپذیرد) چون تأیید امیر المؤمنین از سیره‌ی خلیفه‌ی اوّل و دوم به منزله‌ی نابودی فکر اهل بیت علیهم السّلام بود.

اگر اهل بیت علیهم السّلام فکر خلیفه‌ی اوّل و دوم را تأیید کرده بودند یعنی هیچ تفاوتی بین این اسلام و آن اسلام نیست. اگر حضرت پذیرفته بود که من کتاب خدا و سنّت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و سیره‌ی این دو نفر را می‌پذیرم یعنی اصلاً فرقی نیست و حال آن‌که همه‌ی فرق این‌جا است. لذا امیر المؤمنین علیه السّلام نپذیرفت. حالا بعد از ۱۳ سال گفتند بیا و همان جانشینی را قبول کن.