در این متن می خوانید:
      1. گوهر ارزنده

گوهر ارزنده

کیست به جز فاطمه حبیبهی داور؟[۱]

کیست به جز فاطمه شفیعهی محشر؟

 

مریم و سارا کجا و دختر طاها؟

هاجر و حوّا کجا و زهرهی اطهر؟

 

مادر گیتی عقیم[۲] مانده که زاید

گوهر ارزندهای چو فاطمه دیگر

 

دختر اگر این بُوَد به عالم دنیا

کاش نبودی به غیر خلقت دختر!

 

خلقت حیدر اگر نبود به عالم

لایق شأنش کسی نبود ز همسر

 

من چه بگویم؟ به مدح و وصف کسی که

ختم رسل مدح او نموده مکرّر

 

با که توان گفت این مصیبت عظمی؟

فاطمه امّ الائمه کشته شد آخر

 

دخت پیمبر کجا و سیلی امّت؟

بیت الهی کجا و سوختن در؟

 

«کرببلایی»! از این مصیبت جانسوز

سوخت دل مصطفی و ساقی کوثر


[۱]. یاد ناد علی، ص ۸۶ ـ ۸۷؛ ۸ بیت (به نقل از ارمغان کربلا، ج ۲، ص ۷ ـ ۷۵).

[۲]. نازا، زنی که فرزند نمیآورد.