ثقلین
TasvirShakhesshahidborojerd

رادیو

صفحاتی از زندگی شهید محمد بروجردی

از راه نرسیده رفت پیش پیکر گفت «اون رادیو رو خاموش کن.»رادیو صبح تا شب روشن بود. ترانه پخش می‌کرد. میرزا تازگی‌ها از ترانه هم ...

TasvirShakhesshahidborojerd

فیوز برق

صفحاتی از زندگی شهید محمد بروجردی

میرزا پی حرف حق بود. هر کاری را که می‌دانست درست است انجام می‌داد. حتی اگر شده یواشکی. آن شب‌ها تلویزیون سریال‌های «مراد برقی» و ...

TasvirShakhesshahid-brojerd

ناموس مردم

صفحاتی از زندگی شهید محمد بروجردی

میرزا هر روز با موتور گازی می‌آمد سر کار. آن روز که از راه رسید، دیدم پیراهن سفیدش غرق خون است، یک گوشه‌ی موتورش قُر ...

TasvirShakhesshahidzeynodin

خداوند هر دو را قبول کرده است!

صفحاتی از زندگی شهید مهدی زین الدین

آخرین باری که دیدمش، سه روز قبل از شهادتش بود. صبح زود آمد. به اندازه‌ی یک صبحانه خوردن ماند. مثل همیشه بی‌خبر آمد و با ...

صفحه 5 از 512345