- ثقلین - http://thaqalain.ir -
گفت ای حبیب دادگر! ای کردگار من!
امروز بود در همه عمر انتظار من
این خنجر کشیده و این حنجر حسین
سر کاو نه بهر توست ،نیاید به کار من
گو تارهای طره ی اکبر به باد رو
تا یاد توست مونس شب های تار من
گو بر سر عروس شهادت نثار شو
درّی که بود پرورشش در کنار من
خضر ار ز جوی شیر چشید آب زندگی
خون است آب زندگی جویبار من
عیسی اگر ز دار بلا زنده برد جان
این نقد جان به دست، سر نیزه، دار من
در گلشن جنان به خلیل، ای صبا !بگو
بگذر به کربلا و ببین لاله زار من
در خاک و خون به جای ذبیح منای خویش
بین نوجوان سرو قد و گلعذار من
شاعر: نیر تبریزی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%da%af%d9%81%d8%aa-%d8%a7%db%8c-%d8%ad%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%af%d8%a7%d8%af%da%af%d8%b1-%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%b1%d8%af%da%af%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d9%86/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.