- ثقلین - http://thaqalain.ir -
وَ إِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکیمٌ (زخرف/۴)… یعنی قرآنی که پیش ما در لوح محفوظ است، از لحاظ قدر و منزلت، عالی و محکم و استوار است و دَرزی ندارد که کسی یا چیزی یا فهمی به آن رخنه کند، مگر مطهّرون… منظور از لایَمَسُّهُ [«آن را لمس و مسّ نمیکند»] آن است که: فکر و فهمشان نمیتواند آن را مسّ کند. و این پاک شدگان، اهل بیت علیهم السلام هستند.
س: قرآن کریم در وصف خود میفرماید: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ. (نحل/۸۹)
«و این کتاب را که روشنگر هر چیز است بر تو نازل کردیم». پس چرا ما بسیاری از مطالب را در قرآن نمیبینیم؟ٌ
ج: همه چیز در قرآن وجود دارد، ولی ما نمیدانیم. ندانستن، دلیل نبودن نیست.
قرآن، دو نوع هدایت دارد: یکی برای تودهی مردم چنانکه میفرماید: «هُدًی لِلنَّاس» و دیگری برای خصوص متّقین چنانکه میفرماید: «هُدّی لِلْمُتَّقِین».
و این، هدایت بعد از هدایت است. یعنی قرآن، یک نوع هدایت برای عموم مردم دارد، و یک نوع برای خصوص متّقین و کسانی که به او ایمان دارند و از محارم الهی برکنار هستند که بعد از ایمان به مرحلهی اوّل، به مرتبهی بالاتر ایمان هدایت میشوند.
س: مقصود از «علم» در قرآن چیست؟
ج: مقصود، خداشناسی و معرفت است.
س: آیا در قرآن، استدلال فلسفی وجود دارد؟
ج: «سورهی انعام» که تقریباً یک جزء قرآن است، از اوّل تا آخر آن استدلال، و همهاش استدلال فلسفی است؛ چنانچه در بیانات ائمّه علیهم السلام نیز استدلال فلسفی وجود دارد.
سورههای «مُسَبَّحات» که با یُسَبَّحُ و سَبَّحَ شروع میشود، پنج عدد است: سورهی حدید، حشر، صفّ، جمعه و تغابن…. در روایت وارد است که هر کس مسبّحات را شب قبل از خواب بخواند، نمیمیرد مگر آنکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از مردن میبیند؛ و آن حضرت، محل و مقام وی را در بهشت به او نشان میدهند.
قرآن مجید مشتمل است بر هدف کامل انسانیّت و آن را به کاملترین وجهی بیان میکند. زیرا هدف انسانیّت – که با واقعبینی سرشته شده – جهانبینی کامل، و بکار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی است که مناسب و لازمهی همان جهانبینی باشد؛ و قرآن مجید، تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد.
قرآن مجید، ظاهر دارد و باطن (یا ظَهر و بَطن) که هر دو از کلام اراده شدهاند؛ جز اینکه این دو معنی در طول هم مرادند، نه در عرض همدیگر.
نه ارادهی ظاهر لفظ، ارادهی باطن را نفی میکند؛ و نه ارادهی باطن، مزاحم ارادهی ظاهر میباشد.
بیانات قرآن مجید نسبت به بطونی که دارند، جنبهی «مَثَل» به خود میگیرند؛ یعنی نسبت به معارف الهیّه – که از سطح افهام عادیّه بسی بلندتر و بالاتر میباشند – مَثَلهائی هستند که برای نزدیک کردن معارف نامبرده به افهام، زده شدهاند…
همهی بیانات قرآنی، نسبت به معارف عالیه – که مقاصد حقیقی قرآنند – اَمثال میباشند.
متشابه، آیهای است که استقلال در افادهی مدلول خود نداشته باشد، و بواسطهی ردّ به سوی محکمات، روشن خواهد شد؛ نه اینکه هیچگونه راهی برای فهم مدلول آن در دسترس نباشد.
این کتاب مقدّس، از یک رشته حقائق و معنویّات سرچشمه میگیرد که از قید مادّه و جسمانیّت آزاد، و از مرحلهی حسّ و محسوس بالاتر، و از قالب الفاظ و عبارات – که محصول زندگی مادّی ما است – بسی وسیعتر میباشند.
نظر به اینکه قرآن مجید کتابی است همگانی و همیشگی، در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق میشود… آیاتی که صاحبان صفاتی را ستایش یا سرزنش میکنند، یا مژده میدهند یا میترسانند، کسانی را که با آن صفات متّصفند، در هر زمان و هر مکان باشند، شامل هستند.
تجلیل و تمجیدی که قرآن مجید از علم و دانش نموده، نظیر آن در هیچ کتاب آسمانی دیگر یافت نمیشود.
به جرأت میتوان گفت که: عامل اصلیِ اشتغال مسلمانان به علوم عقلی از طبیعیّات و ریاضیّات و غیر آنها- بصورت نقل و ترجمه در آغاز کار، و بنحو استقلال و ابتکار در سرانجام – همان انگیزهی فرهنگی بود که قرآن مجید در نفوس مسلمانان فراهم کرده بود.
همین قرآن حاضری که در دسترس ما است با بیان شیوا و رسای خود، یک دوره جهانبینی کامل را که مطابق دقیقترین براهین عقلی است و تکیهگاه مهمترین زندگی سعادتمندانهی بشر میباشد، روشن میسازد؛ و با کمال خیراندیشی و عاقبتبینی، مردم را بسوی ایمان به آن دعوت میکند.
کسانی که آشنائی به زبان عربی دارند و در نظم و نثر این زبان تتبّعی کردهاند، هرگز نمیتوانند تردید کنند که: لهجهی قرآن، لهجهی شیوا و شیرینی است که درک انسان را از زیبائی خود مبهوت، و زبان را از وصف آن الکن و زبون میسازد… جذبه و کششی مافوق شعر، و سلاست و روانی مافوق نثر را دارد.
استاد امجد میگوید: هرگاه از ایشان میپرسیدم: چگونه قرآن بخوانیم؟ میفرمودند: «توجّه داشته باشید که کلام الله است.»
بشر باید عاطفه داشته باشد؛ کسی که عاطفه ندارد، یعنی با قرآن دوست نیست!
به نحوی که از بیانات پیشوایان شیعه روشن و هویدا است این است که قرآن با قرآن تفسیر میشود یعنی قرآن شریف در تأدیهی مقاصد خود، هیچگونه نیازی به ضمّ ضمائم خارجیّه نداشته و منظور ابتدائی و نهائی هر آیه به تنهائی یا به انضمام آیات دیگر مربوطه، به خوبی و روشنی پیدا است.
و بیانات اهل بیت علیهم السلام – که طبق دستور پیغمبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، در تفهّم آیات قرآنی باید به آنها رجوع کرد – تنها جنبهی تعلیم و تربیتی و یاد دادن روش تفسیر حقیقی و صحیح را دارد.
چگونه قرآن هدایت، و بیّنه، و فرقان، و نور مردم در تمامی حوائج زندگیشان باشد، ولی در ضروریترین حاجتشان که فهم خود قرآن است، آنان را کفایت ننموده و حاجتشان را برنیاورد؟!
خداوند میفرماید: «کسانی که در راه ما تلاش و مجاهده کنند، ما آنان را به راههای خود هدایت میکنیم» (عنکبوت/۶۹)
و چه جهادی اعظم از مجاهدت در فهم کتاب خدا میباشد؟! و چه سبیلی بهتر از سبیل قرآن بشر را بسوی او هدایت میکند؟!
این از عجائب امر قرآن کریم است که آیهای از آیات آن ممکن نیست. بدون دلالت و بینتیجه باشد! و وقتی یکی از آیات آن با آیهی مناسب آن ضمیمه شود، یک حقیقت بکر و تازهای را نتیجه داده؛ سپس آیهی بعد، آن را تصدیق نموده و شاهد صدق آن میشود.
و این خصوصیّت تنها در قرآن کریم است… اما حیف و صد حیف که این روش تفسیر، از صدر اسلام متروک ماند! و اگر از همان اوائل این طریقه تعقیب میشد، قطعا تا امروز چشمههائی از دریای گوارای قرآن جوشیده بود، و بشر به گنجینههای گرانبهائی از آن دست یافته بود!
زبان عربی است که معانی و مقاصد ذهنیه را بر نحو اتمّ و اکمل در ذهن شنونده منتقل ساخته و اظهار میکند. و به همین جهت خدای سبحان برای کتاب عزیز خود از میان همهی زبانها، زبان عربی را انتخاب کرده و فرمود: إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (زخرف/۳)
[«حقّاً که ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم شاید شما اندیشه و تعقّل نمائید.»]
قرآن کریم تقوا را شرط در تفکّر و تذکّر و تعقّل دانسته و برای رسیدن به استقامت فکر و اصابت علم و رهائی آن از شوائب اوهام حیوانی و القائات شیطانی، شرط کرده که علم، همدوش عمل باشد.
در قرآن شریف آیات فراوانی وجود دارد که اخبار از آیندهی این امّت و عاقبت وخیم و تبعات اعمال زشت آنان داده و بالاخره دستگیری عنایت الهیه از آنان را بیان میکند!
و از بدترین تقصیرها و کوتاهی نمودنهای اندیشمندان ما، مسامحه نمودن و مهمل گذاردن بحث و تحقیق در این آیات کریمه است، با وجود کثرت این آیات و اهمیّت آنها و شدّت ارتباطشان به حال امّت اسلام و سعادت و خوشبختی آنان در دنیا و آخرت!
منبع: کتاب حکمت زلال، صفحات ۱۳۵ الی ۱۴۳
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%da%a9%db%8c%d8%b4-%d9%85%d9%87%d8%b1-6/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.