-‌ خوب می‌خواهیم بچّه‌ها را منظّم بار بیاوریم امّا می‌خواهیم خیلی سختگیری هم نکنیم. چه کار کنیم؟ این مشکلی است که خیلی از مادرها دارند؟

-‌ احسنت، حالا من دنبال همین جمله بودم می‌خواستم بگویم شما فرمودید، یعنی مشکل خیلی والدین است. بگذارید من تعبیر دیگری به کار ببرم. شاید یکی از پرچالش‌ترین و پرمشکل‌ترین بخش در حوزه‌ی تربیت، نظم دهی و انضباط دهی به فرزندان است. نه این‌که فقط ما بگوییم در کشور ما، امروز شما می‌بینید که بزرگ‌ترین کارشناسان در فضای بین المللی هم ورود پیدا می‌کنند و در این زمینه می‌خواهند راهکار ارائه دهند. مثلاً نظم در مدرسه، امروز می‌بینید یکی از پرچالش‌ترین موضوعات آموزشی محسوب می‌شود که خیلی از فضاهای آموزشی دنیا درگیر این هستند که بالاخره چطور ما این نظم را از بچّه‌ها بخواهیم، منظّم بودن را از بچّه‌ها بخواهیم. لذا نمی‌شود انتظار داشت که به راحتی بشود موضوع نهادینه سازی نظم را در بچّه‌ها حل کرد. اصلاً چون یک موضوع پرچالشی محسوب می‌شود. حتّی در خود ما بزرگ‌ترها، یک کسی را می‌بینید که مدیر یک اداره است معمولاً نگرانی او این است که اتاق کارمندهای او مرتّب باشد، منظّم باشد، در محیط کاری نظم داشته باشند. در حوزه‌ی اجتماعی، شما نظم در حوزه‌ی راهنمایی و رانندگی را می‌بینید که یک چالش بزرگی است که نظم را رعایت کنند. گاهی اوقات شما مغازه‌دارها، بازارها، محیط‌های کوچه و خیابان هم می‌بینید که چقدر بی‌نظمی ایجاد کنند، به حریم کوچه، خیابان تجاوز می‌کنند،گاهی اوقات پیاده‌رو را جزئی از مغازه‌ی خود حساب می‌کنند. این‌ها چالش‌هایی است که امروز بشر در حوزه‌ی نظم با آن مواجه است و شاید ضرورت پرداختن به این موضوع را نشان می‌دهد که حتّی وجود مبارک امیر المؤمنین علی (علیه السّلام) هم این توصیه کردن به نظم را بارها در کلمات نورانی خود تأکید می‌کنند. شاید گاهی اوقات آدم با نگاه اوّل بگوید شخصیّت بزرگواری مانند امیر المؤمنین نیازی نیست بیاید «عَلَیکُم بِالنَّظم» بر شما باد به نظم، به نظم، چرا این را می‌فرمایند؟ معلوم است که این یک امری است که نیاز به یک تربیت و مراقبت خاصّی دارد.

 امّا نسبت به این فرزندی که در سنّ دو نیم سالگی است ما باید چه کار کنیم؟ ببینید نکته‌ی اوّل این است که ما نباید بچّه‌های خود را در محیط بازی محدود کنیم. همان‌طور که این مادر گفتند به او بگوییم این نقطه از خانه محلّ بازی تو، اسباب بازی‌های خود را هم اگر می‌خواهید بریزید فقط همین جا بریزید، بعداً یا خود شما جمع می‌کنید یا من. نه، یک تعبیری را من قبلاً به کار بردم الآن می‌خواهم یادآوری کنم. گفته بودیم اسباب بازی‌های بچّه‌ها باید محدود باشد، ولی محیط بازی بچّه‌ها باید نامحدود باشد، نامحدود یعنی در حوزه‌ی خانواده. یعنی نباید به بچّه بگوییم که فقط در اتاق خود بازی کنید. به بچّه بگوییم که هر جای خانه می‌خواهید بازی کنید. یعنی به او اجازه دهیم که هر جای خانه می‌خواهد بازی کند، فقط فضا باید مساعد باشد.

 نکته‌ی دوم این است که اسباب بازی هم باید محدود باشد. مثلاً من خیلی موافق با این مهره‌های خانه سازی برای بچّه‌های در این گروه سنّی خصوصاً به این شکل و شمایل که امروز در کشور ما رواج دارد نیستم.

-‌ برای دو سال و نیم؟

-‌ بله، دلیل آن هم این است که این‌ها برای بچّه‌ها سخت است که بخواهیم این مهره‌ها را فشار دهند، یک شکلی بسازند، یعنی بیشتر انرژی جسمی باید هدر دهند تا فکری. لذا می‌دانید یعنی خیلی جاها نمی‌آیند مهره‌ها را به این شکل در بیاروند. تکّه‌های چوب را در اختیار بچّه‌ها قرار می‌دهند حالا ممکن است این‌ها تکّه‌های منظمی باشد که بچّه‌ها هر شکلی می‌خواهند با این‌ها درست کنند. لذا اکثر خانواده‌ها که  قبلاً در مشاوره‌ها می‌بینیم همین را می‌گفتند. می‌گفتند این یک مرتبه این سطل خانه‌های آجر سازی را دَمَر می‌کند و نمی‌تواند با او بازی کند. یعنی در حدّ همین ریخت و پاش و نمی‌تواند بازی کند. لذا ما می‌خواهیم بگوییم که خیلی دقّت کنید که اسباب بازی‌های محدودی هم که می‌خواهیم در اختیار بچّه‌ها بگذاریم متناسب با سنّ آن‌ها باشد. این هم می‌تواند کمک کند. نکته‌ی چهارم که می‌خواهم عرض کنم این است که ما والدین به این نکته در عرصه‌ی نظم دهی بچّه‌ها توجّه داشته باشیم. نباید از اوّل از بچّه‌ها بخواهیم که هر چه را ریختند خود آن‌ها جمع کنند. ۱- ما به آن‌ها الگو دهیم. یعنی ممکن است بار اوّل بچّه می‌ریزد و مادر جمع می‌کند و بچّه را به خود توجّه هم بدهد که نگاه کن مادر می‌خواهد کمک کند وسایل‌هایی که این‌جا است را مرتّب کنیم، جمع کنیم. نکته‌ی دوم یعنی گام دوم این است که بچّه‌ها را هم مشارکت دهیم. نکته‌ی سوم این است که گاهی اوقات این مشارکت در قالب بازی باشد. یعنی ببینید همین که من به بچّه می‌گویم اگر این‌ها را جمع کنید من به شما یک شکلات می‌دهم، اوّلین چیزی که به ذهن یک بچّه‌ی خردسال ممکن برسد این است که این کار، کار سختی است که مامان می‌خواهد ما به ازای آن یک جایزه بدهد و این طور می‌خواهد من را تشویق کند. ما نباید بچّه‌ها را به این سمت و سو ببریم که بچّه‌ها حس کنند که نیاز به تشویق دارند. نه، باید آن‌ها را مشارکت دهیم، خود ما هم آن‌ها را کمک دهیم و از کمک آن‌ها در این زمینه استفاده کنیم.

نکته‌ی آخری که می‌خواهم عرض کنم، هیچ وقت نظم را به عنوان عامل تنبیهی استفاده نکنیم. یعنی گاهی اوقات مادر و پدر وقتی می‌خواهند به بچّه می‌خواهند بگویند وسایل خود را جمع کنید، اگر با عصبانیت گفتیم، اگر با تندی گفتیم، اگر نه، حتّی آن را یک عامل تنبیهی قرار دادیم. مثلاً این‌قدر اذیّت کردید بس است، تنبیه شما این است که بروید اتاق خود را مرتّب کنید. تنبیه قرار ندهیم، با روش‌های تند هم از بچّه‌ها نخواهیم، اتّفاقاً با یک عامل خوشآیند، در نکته‌ی قبلی عرض کردم مثلاً در قالب یک بازی، این را انجام دهیم. مثلاً ممکن است سطل مهره‌ی خانه سازی او را بگذاریم و بگوییم حالا می‌خواهیم این مهره‌ها را در این بیندازیم، یکی تو بینداز، یکی من. ببینید نهایت آن نظم حاصل شود، ولی در اصل بچّه در قالب بازی این کار را انجام می‌دهد.

-‌ خود این جمع کردن هم یک بخشی از بازی است.

-‌ بله، می‌تواند محسوب شود، بستگی به نگاه ما به آن قضیّه دارد.