- ثقلین - http://thaqalain.ir -
چون کرد خور ز توسن زرین، تهی رکاب
افتاد در ثوابت و سیّاره، انقلاب
غارتگران شام به یغما گشود دست
بگسیخت از سراد زر تارِ خور، طناب
کرد از مَجَرّه چاک، فلک، پردهی شکیب
بارید از ستاره به رخساره، خون خضاب
کردند سر ز پرده برون دختران نعش
با گیسوی بریده، سرآسیمه، بینقاب
گفتی شکسته مجمر گردون و از شفق
آتش گرفته دامن این نیلگون قباب
از سینهی شفق بهدر آورد سر، هلال
چون کودکی تپیده به خون، در کنار آب
یا گوشوارهای که به یغما کشیده خصم
بیرون ز گوش پردهنشینی، چو آفتاب
یا گشته زینِِ توسنِ شاهنشهی، نگون
برگشته بیسوار، سوی خیمه باشتاب
گفتم مگر قیامت موعود اعظم است؟
آمد ندا ز عرش که ماه محرّم است
شاعر: نیر تبریزی
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%da%86%d9%88%d9%86-%da%a9%d8%b1%d8%af-%d8%ae%d9%88%d8%b1-%d8%b2-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d9%86-%d8%b2%d8%b1%db%8c%d9%86%d8%8c-%d8%aa%d9%87%db%8c-%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%a8/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.