- ثقلین - http://thaqalain.ir -
«برادر! شما چرا همیشه از شکم درد مینالی؟»
مالک مجبور شد توضیح دهد.
حمید به سمت پشت ساختمان دوید. ناراحت شد. مالک پشت سر او دوید.
ـ «چرا ناراحت شدی؟ گلایه از مریضی، تو را ناراحت کرد یا روایت آن؟»
حمید (باکری) متأثر میگوید:
«من فرماندهی کسانی هستم که علیرغم مجروحیّت زیاد، باز هم در جبهه حضور دارند.»
منبع: کتاب رسم خوبان ۴ ـ صبر و استقامت ـ صفحهی ۵۴ / گمشدگان مجنون، صص ۷۵ و ۷۷٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d8%aa-%d8%b4%d8%af%db%8c%d8%9f/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.