در جواب باید گفت: ولایت الهی که در دو جریان نبوت و امامت، تبلور می یابد، به سن بستگی ندارد. و این که گفته اید پیامبران در سن چهل سالگی به نبوت می رسیدند نیز، به تصریح قرآن مجید، صحیح نیست چراکه پیامبرانی بودند که در صغر سن به پیامبری رسیده اند. نظیر: الف ـ حضرت یحیی علیه‌السلام

قرآن مجید سوره مریم به ماجرای پیامبری حضرت یحیی علیه‌السلام اشاره می کند و بیان می دارد که خداوند به او گفت: با قوت کتاب را به دست بگیر و نیز ادامه می دهد که ما فرمان نبوت را در کودکی به او عطا کردیم[۱].

 قوّت معنای وسیعی دارد، که قدرت مادّی و معنوی را شامل می شود. نکته ای که آیه شریفه بیان می کند، نبوت در خردسالی است. درست است که دوران شکوفایی عقل معمولاً حدّ و مرز خاصّی دارد، ولی همیشه در انسان ها، افراد استثنایی وجود داشته اند. چه اشکالی دارد که خدا این دوران را برای بعضی از بندگانش، به خاطر مصالحی فشرده تر کند، چنان که برای سخن گفتن، معمولاً یکی دو سال عمر لازم است، در حالی که حضرت عیسی علیه‌السلام، در همان دوران نخست زندگی، سخن گفت. از این جا روشن می شود اشکالی که برخی افراد به امامت بعضی از امامان شیعه می گیرند بی اساس است.

در روایتی، عیسی بن اسباط از یاران امام جواد علیه‌السلام نقل می کند: خدمت حضرت جواد علیه‌السلام رسیدیم، در حالی که سن امام، کم بوده، درست در همین هنگام که در چنین فکری بودم، که حضرت مرا خطاب کرد و فرمود: ای علی بن اسباط! خداوند، کاری که در مسئله امامت کرده، همانند کاری است که در نبوّت کرده است. چنانچه گاهی می فرماید: «وءاتَینـهُ الحُکمَ صَبیـّا» (به یحیی در کودکی فرمان نبوت دادیم)؛ و گاهی می فرماید: «اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ و بَلَغَ اَربَعینَ سَنَهً[۲]»(هنگامی که انسان به حدّ بلوغ کامل عقل، به چهل سال رسید.)

بنابراین، همان گونه که ممکن است خدا، حکمت را به انسانی در دوران کودکی بدهد، قادر است که آن را در چهل سالگی نیز بدهد[۳]. ب ـ حضرت عیسی علیه‌السلام

 ایشان نیز جزو انبیایی هستند که در صغر سن به نبوت رسیده اند؛ چنانچه قرآن به ماجرای ولادت ایشان اشاره می کند و بیان می دارد: به حضرت مریم سلام الله علیها با تعجب گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم. گفت من بنده خدایم، به من کتاب آسمانی داده و مرا پیامبر قرار داده است[۴].

این مطلبی است که فخر رازی از دانشمندان اهل سنّت نیز بدان اشاره کرده و در تفسیر این آیه شریفه، درباره حضرت یحیی علیه‌السلام گفته است که مراد از حکم، در آیه شریفه، همان نبوّت است زیرا خداوند متعال، عقل او را در سنین کودکی، محکم و کامل کرد و به او وحی فرستاد؛ این بدان جهت است که خداوند متعال، حضرت یحیی و عیسی علیهماالسلام را در سنین کودکی، به رسالت مبعوث کرد، بر خلاف حضرت موسی و محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله که آنان را در سنین بزرگ سالی مبعوث کرد[۵].

 بر این اساس، از لحاظ عقلی و عادّی، هیچ مشکلی وجود ندارد که شخص در سنین کودکی، شایستگی و توانایی های بالایی کسب نماید، چنان که نمونه هایی از نوابغ خردسال را، در زندگی مشاهده می کنیم و افزون بر این باید دانست که امامت عهد الهی است. و در عهده داری این منصب، سن خاص، شرط نیست، بکله لیاقت مهم است و نکته دیگر این که تاریخ، گواه بوده امامانی که در سن خردسالی به امامت رسیده اند، به بهترین صورت، از عهده آن برآمدند و شاهد صدقی بر امکان این جریان شدند[۶].

[۱] . «یـیَحیی خُذِ الکِتـبَ بِقُوَّه وءاتَینـهُ الحُکمَ صَبیـّا»: (ای یحیی! کتاب [خدا] را با قوّت بگیر و ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم). مریم، ۱۲

[۲] احقاف، ۱۵

[۳] تفسیر نمونه، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران، ج ۱۳، ص ۲۸، دارالکتب الاسلامیه، به نقل از نورالثقلین، ج ۳، آیه ۱۳۲۵

.[۴]  «قالوا کَیفَ نُکَلِّمُ مَن کانَ فِی المَهدِ صَبیـّا»: مریم، ۲۹

[۵] تفسیر کبیر، فخررازی، ج ۷، ص ۵۱۶، داراحیاء التراث العربی

[۶] ر.ک: مجله تخصصی انتظار، ش ۳، مقاله ای با عنوان امامت کودک، نوشته علی اصغر رضوانی