«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینِ السَّلَامُ عَلَیْکَ حینَ تَقومُ وَ تَقعُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ‏ تَرْکَعُ‏ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ نَهَارِکَ».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»[۱].

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِ نُفوسِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمینَ أَرْواحُنَا وَ أَرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِداهُ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعینَ».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».

تقوا و تأثیر آن بر جامعه

تقوا سرمایه است. تقوا آبروی دنیا وآخرت است. تقوا ایجاد مصونیّت در برابر دشمن خطرناک درونی، نفس امّاره و دشمنان بیرونی است. شناخت دشمن، شناخت توطئه‌ها، تاکتیک‌ها، روش‌های دشمن و مقابله‌ی با آن تقوا است.

لذا تقوا رهایی و خروج از بن بست و امید است. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[۲] این وعده‌ی صریح خداوند (علیّ عزّت) است که انسان با تقوا از بن بست خارج می‌شود. تقوا رهایی از بن بست است و در آیه‌ی دیگر بشارت دیگری است، فرمود: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْراً».[۳] پیچیدگی‌ها و مشکلات به خاطر تحریم و فشار دشمنان نیست به علّت بی‌تقوایی‌های داخل است. بشر نباید این‌قدر مشکل داشته باشد. بشری که خدا دارد، بشری که برنامه‌ی عرشی در اختیار دارد، نسخه‌ی درمان همه‌ی دردها که قرآن است را در اختیار دارد. انسان اگر گرفتار صعوبت‌ها و سنگلاخ‌ها و تشویش‌ها و اضطراب‌ها می‌شود که فکر می‌کند باید پناه به دشمن ببرد، نشانه‌ی بی‌تقوایی است. تکیه‌ی به ایمان، تکیه‌ی به نیروهای مؤمن، تکیه‌ی به سنگر ولایت، پرچم ولایت، کوه ولایت مصونیّت در برابر طوفان‌ها است.

فاتحه الکتاب تحفه‌ی بی‌بدیل خدای متعال بر آفرینش

بحث ما در خطبه‌ی اوّل عرض ادب بود در محضر سوره‌ای که امّ الکتاب است. امّ الکتاب یعنی هم مادر است و هم مقصد است. سوره‌ی فاتحه الکتاب از تحفه‌های بی‌بدیل خدا بر پیغمبر خود و بر امّت رسول الله است. کلمه‌ی «رَبِّ الْعالَمینَ» که شما می‌بینید، خداوند منّان دعاهای انبیا را در قرآن کریم برای ما نقل کرده، نقل این‌ دعاها به این دلیل است که هم اهل دعا باشیم، مخصوصاً در این ایّام الله دهه‌ی مبارک اوّل ذی الحجّه که مرحله‌ی صعود حضرت موسای کلیم است به قلّه‌ی وصال، نیل به مراتب تجلیّات جمالیّه و جلالیّه‌ی حق تعالی است. در عین حال مسئله‌ی جانشینی و خلافت حضرت موسی که با دهه‌ی ولایت و امامت ما هم متناسب است.

توجّه کامل حضرت موسی (علیه السّلام) به خدای متعال

هیچ پیغمبری نبوده که مردم را حتّی در یک سفر کوتاه بدون جانشین بگذارد و موسی هم در این چلّه‌ای که با خدا مواعده داشت، مواعده‌ی اعلان عشق تمام عیار که در این چهل روز جز خدا نبیند، جز با خدا نفس نکشد، جز با خدا با هیچ کسی و هیچ چیزی انس نگیرد. موسی در این چهل شب از همه چیز منقطع بود. چهل شب فقط خدا داشت و غیر خدا هیچ. امّا این دهه‌ی پایانی هم مرحله‌ی امتحانی سختی برای امّت پیغمبر بود که بعد از پیغمبر با جانشین او چه می‌کنند و هم برای حضرت موسی شایستگی بود که خدا این حضور را ده روز دیگر هم تمدید فرمود و موسی در پایان این امر به آنچه که باید می‌رسید رسید «وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا»[۴]. به مقام قرب نجوایی رسید وهمه‌ی حجاب‌ها میان او‌ ‌‌و خدا برداشته شد.

ما باید سائل از خدا باشیم

«إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیم‏»[۵] ابراهیم اوّآه بود. اوّاه از کلمه‌ی آه می‌آید. خوشا به حال کسانی که آه جانسوز سحری دارند. خوشا به حال کسی‌ که پناهگاه او در زندگی خدا است. در مشکلات بزرگ و کوچک به او پناه می‌برند. «فَاسْأَلْ اللَّهَ مِن فَضلِهِ». خداوند خود دستورداده است که ما سائل او باشیم تا در برابر دیگران آقا باشیم و گردن در برابر مستکبرین خم نکنیم، لبخند آن‌ها را امید خود تلّقی نکنیم. ما موحّد هستیم «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ»[۶] همه‌ی امید ما و همه‌ی پناه ما خدا است. «إِنَّ إِبْراهیمَ لَأَوَّاهٌ حَلیمٌ»[۷] این ابراهیم است که اوّاه بود. دائماً سوز درونی داشت و حلیم بود.

ایّام، ایّام دعا است. خداوند منّان دعای انبیاء را که نقل می‌کند: «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما»[۸]، «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادی لِلْإیمانِ‏»[۹]، «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ»[۱۰]، «رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ‏»[۱۱]، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً»[۱۲] همه‌ی دعا‌ها را که می‌بینید با ربّنا شروع شده است. این کلمه‌ی رب خیلی ظرفیت دارد. همه‌ی اسماء الهی زیر مجموعه‌ی اسم مبارک رب است.

انواع ربوبیّت خداوند عزّ و جلّ

لذا مطلبی را از بعضی از عرفای واصل به محضر شما عزیزان در جلسه گذشته تقدیم کردم که فرمودند: ربوبیّت خدا به دو بخش تقسیم می‌شود، ۱- ربوبیّت تکوینی خدا است. این نقش و نگاری که شما در عالم تکوین و در کتاب آفاقی می‌بینید، همه‌ی این‌ها تجلیّات روحی پرودگار متعال است. به تعبیر صاحب مخزن العرفان ربوبیّت خدا به این صورت است که با استخوان گوش را شنوا کرد و با پی چشم را بینا کرد و با یک قطعه گوشت زبان را گویا کرد. چه ربّی و چه ربوبیّتی، محیّرالعقول است. به هر کجا که شما نگاه کنید اگر زیبا بین باشید و دید عرفانی داشته باشید لذّت می‌برید. «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ»[۱۳] آن چیزی که آفرید زیبا آفرید. عالم زیبا است، خلقت قشنگ است و علاوه بر این که زیبا است هدایت شده است و رها نیست. خدای متعال همه‌ی موجودات را مورد نوازش خود قرارمی دهد.

اما بخش دوم ربوبّیت، ربوبیّت تشریعی پروردگارمتعال است. تا منزل حیوانیّت، انسان با سایر حیوانات مشترک است و به آن‌جا که می‌رسد بر سر دو راهی صعود و سقوط قرار می‌گیرد و در این صعود و سقوط کسانی که سعادت دارند در منزل صراط مستقیم قرار می‌گیرند «إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»[۱۴] باز کلمه‌ی رب آمده است. «إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» کسی که بر صراط مستقیم است او مالک دارد، صاحب دارد، راهبر دارد، رفیق دارد، پشتوانه دارد، چراغ دارد، جذبه دارد و به سوی مقصد اعلاء با سرعت مشیّت حق راه طی می‌کند. که اهل عبادت با ربوبیّت احکام شرع مربوب هستند و تربیت می‌شوند و اهل سر به نور حقیقت روشن و مزیّن هستند و اهل طریقت با شوق دل و جذبه‌ها راهی مقصد والا می‌باشند.

اراده‌ی خداوند منّان همه کاره است.

در این ربوبیّت تشریعی که مختصّ آدمیان است، پرودگار متعال به انسان اراده داده است که این از مختصّات حضرت حق است. خدا مرید است، اراده‌ی خداوند منّان همه کاره است و فعّال ما یشاء است. از اراده‌ی خود در وجود ما قرار داده است که جزء اعجوبه‌های آفرینش ما همین آزاد بودن و اراده داشتن ما است. اگر ما با اراده‌ی خود سبک زندگی را براساس دستورات و تعلیمات انبیاء منظّم کردیم، یک نظم طبیعی رایجی را از شرع انور و دستورات پیامبر و ائمّه‌ی اطهار (علیه السّلام) در درآمد خود، در هزینه‌های خود، در خورد و خوراک خود، در قیام و قعود خود، در حبّ و بغض خود که همه جا خداوند متعال حکم و برنامه دارد، اگر این حاکمیت الهی را در سیاست خود، در فرهنگ خود، در اداره‌ی خود، در بازار خود، بنده بودیم و با برنامه و دستور خدا اعضاء و جوارح خود را ملزم کردیم که با فرمان‌های او زندگی بکند، این اعمال جوارحی ما بر جوانح ما اثر می‌گذارد.

ایجاد قدرت جدید با ترک گناه

هر ترک گناهی که می‌کنیم و هر عمل واجبی که انجام می‌دهیم ما یک قدرت جدیدی را در اراده‌ی خود می‌یابیم و نور جدیدی را در قلب خود احساس می‌کنیم. اگر ما این را استمرار دهیم که فرمود: «مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَیَ‏ عَبْدٌ بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ»[۱۵] بنده‌ی من که عاشق من است و سیرورت او به سوی من است، اگر بخواهد به من نزدیک شود هیچ وسیله‌ی قربی محبوب‌تر از انجام واجبات نیست. نماز، زکات، خمس، امر به معروف، نهی از منکر، حجّ بیت الله الحرام، جهاد، شهادت طلبی. این احکام که خدای متعال به عهده‌ی ما گذاشته و ما را مسئول انجام این وظایف قرار داده است، خداوند این‌ها را خیلی دوست دارد.

توجّه به حلال و حرام بودن طعام در قرب الهی

اگر کسانی در این سنگر‌های جذبه‌های حبّی پرودگار متعال قرار گرفتند و در اثر محدود کردن زندگی خود با اراده‌ی خود، یک سانسور درونی را برای خود به وجود آورد، یک محدودیت ارادی برای خود به وجود آورد که بگوید من حیوان نیستم که هر چه دلم خواست انجام دهم. حیوان هر یونجه ای را می‌خورد، مال یتیم است و یا مال ظالم است برای او فرقی نمی‌کند، ولی انسان چون انسان است «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»[۱۶] باید در طعام خود دقّت کند. حلال است یا حرام است، مفید است یا مضّر است و خاصیّت و اثر آن چه می‌تواند باشد. اگر انسان با اراده اعضاء و جوارح خود را با الزامات شرعی تربیت کرد، آن‌گاه ترک گناه به انسان شوق قرب الهی را بیشتر می‌دهد.

مستحبات و نزدیکی به خدای متعال

انسان به وادی مستحبّات می‌رود، وقتی انسان به وادی مستحبّات رفت خدای متعال فرمود: «لا یَزالُ العبد یتقرَّبُ الیَّ بالنَّوافلِ حتّی اُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ‏ الَّذِی‏ یَنْطِقُ‏ بِهِ‏ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا». چه مقامی، چه منزلتی، چه عالمی، چه جهانی، چه رهایی‌ای، چه اوجی و چه صعودی بالاتر از این می‌تواند باشد. گوش جان فرا دهید و دل بدهید به این فرمایش حضرت حق که کلام قدسی خود او است که فرمود: «لایزالُ» یعنی مستمراً بنده‌ی من علاوه بر واجبات با مستحبات، آهنگ مرا دارد، زندگی او جهت‌دار است، حرف‌های او هدف‌دار است، کار بدون دلیل نمی‌کند، عمر ضایع نمی‌کند، واجبات او واجبات است و در غیر واجبات هم رو به سوی من است. «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً»[۱۷] همه‌ی این تن‌ها مسلم هستند.

برداشته شدن فاصله بین خدا و بنده توسط خداوند متعال

خدایا در همه‌ی زندگی به سوی تو می‌آیم و لحظه ای از تو منحرف نمی‌شوم. وقتی بنده با همه‌ی زندگی خود جهت‌دار شد و رو به سوی خدا حرکت کرد، خدای متعال می‌فرماید: من فاصله را بر می‌دارم. دیگر من و تویی باقی نمی‌ماند، تو نمی‌بینی من برای تو می‌بینم، تو نمی‌شنوی من برای تو می‌شنوم، گوینده تو نیستی، تو زبان من هستی، لسان اللّه هستی، من سخن می‌گویم و تو بخش کننده‌ی صدای من هستی. من زبان تو می‌شوم، من گوش تو می‌شوم، من چشم تو می‌شوم، من دست تو می‌شوم. اگر انسان یدالله شد دیگر از قدرت اتمی آمریکا می‌ترسد؟! از تحریم او می‌ترسد؟! خدا است. «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم‏»[۱۸] انسان با قدم واجبات و مستحبات می‌تواند به رتبه‌ی ید اللّهی دست پیدا کند و مثل امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) آمریکا را تحقیر کرد، آمریکا را زیر پای خود له کرد، آمریکا را منفور کرد، ابهّت آمریکا را شکاند. وای بر کسانی که بخواهند راه امام را منحرف بکنند و آمریکای له شده‌ی منفور نحس نجس را که امام از در بیرون کرد، از پنجره وارد کنند.


«أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ‏ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ * تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ * ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ * سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ * وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ * فی‏ جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ».[۱۹]

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّم عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ مُولانا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی سَیِّدِ الأوصِیاءِ مُولانَا أمیرِ المُؤمِنینِ وَ عَلَی سَیِّدَهِ نِسَاءِ فَاطِمَهَ الزَّهراءِ وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بنِ عَلِی‏ وَ الْخَلَفِ الصَّالِحِ القَائِمِ بِالحَق أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ وَ حُجَجِکَ عَلَی عِبادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَبارَکَ تَعَالی».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ».

آثار گناه در زندگی انسان

بندگان خدا شما نفوس پاک را به رعایت تقوا و حرکت در جادّه‌ی راستی و درستی، عدالت و امانت، صداقت و محبّت و آنچه که رضای خدا است دعوت می‌کنم و از آنچه شما و ما را از خدا دور می‌کند، همه‌ی گناهان، گناهان بدنی، گناهان احساسی و گناهان فکری، نسبت به همه‌ی این گناهان هشدار می‌دهم. گناه نکبت است. گناه سقوط است. گناه ضد ارزش است. بدی گناه این است که انسان را از ‌چشم خدا می‌اندازد. گنهکار مغضوب خدا قرار می‌گیرد، انسان آلوده را امام زمان دوست نمی‌دارد، با ائمّه (علیهم السّلام) سنخیتی ندارد. این ایّام، ایّام مناسبی است که توبه کنیم، ما هم در مسیر راهیان قرار بگیریم که نگاهی هم به ما بکنند استغفار زیاد بکنیم «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا».[۲۰]

نکاتی پیرامون آقای خزعلی

در این خطبه نکاتی را که به تناسب ایّام باید متذّکر شد، ابتدائأ رحلت تأسّف‌بار و ضایعه‌ی مولمه‌ی افول یک ستاره‌ی درخشان درآسمان فقاهت، درآسمان مجاهدت، در آسمان مقابله‌ی با انحرفات، در آسمان زهد و بی‌تعلّقی به دنیا، در آسمان ایثار و به تعبیر پیغمبر خدا که در مورد امیرالمؤمنین فرمودند: دست از علی بردارید «إنَّهُ لأُ خَیشِنَّ فِی ذاتِ اللهِ»، علی در راه خدا با کسی قوم و خویشی ندارد. آنچه از گناهان و انحرافات باشد علی برخورد می‌کند، از او توقّع سازش کاری نداشته باشید، علی مرد سازش نیست. به این مرد مقاومت و سخت‌گیری در برابر انحرافات سیاسی، به خصوص انحرافات اعتقادی، یعنی استاد بزرگوار حضرت آیت الله خزعلی (أعلی الله مقامه الشّریف) را به امام زمان، به مقام معظّم رهبری، به حوزه‌های علمیه، به علمای جهان اسلام، به متدیّنین، به علاقمندان به انقلاب و امام و به شما نمازگزاران جمعه تسلیت عرض می‌کنم.

 

صدای «هَل مِن نَاصِر» مقام معظّم رهبری

نکته‌ی دوم، بیانات سراسر نور و اقتدار و روشنگری و بصیرت افزایی و هشدار دهنده‌ی حکیم فرزانه، انسان مؤیّد من عند الله، این فقیه مجاهد و مرجع بزرگ ما، رهبر فرزانه و عظیم الشّان ما که در این سخنرانی‌های اخیر خود در فضا‌‌های مختلف نکات مشترکی را مورد توجّه خاص قرار دادند و آن‌ها را به زبان آوردند و به نیابت از مولای خود حضرت حجّه (ارواحنا فداه) «هَل مِن نَاصِرِ» ایشان به گوش همه رسید و از همه هوشیاری، بودن در صحنه، حفظ آمادگی‌های لازم در همه‌ی جبهه‌هایی که دشمن در آن جبهه‌ها قصد تاخت و تاز به ما را دارد و توطئه‌ها و ترفند‌های جدیدی را علیه انقلاب و نظام شروع کرده است. ایشان در جمع فرمانده‌هان سپاه پاسداران، این یادگار امام، این شجره‌ی طیبّه، این اکتساب کنندگان فتح الفتوح در دفاع هشت ساله، این بیمه‌کنندگان امنیّت کشور، این انسان‌های اصیل بالنده‌ی ثابت در صراط مستقیم، این دیدبان‌های قانونی و شرعی و ولایی انقلاب و مسئولین حفاظت از دستاوردهای انقلاب ولایی، انقلاب فقاهتی و انقلابی که شهیدان با خون خود این انقلاب را بیمه کرده‌اند و این عزیزان ما که هم شهید دادند و هم در مراحل شهادت جان به کف گرفتند، تا مرز شهادت رفتند و مسئولیّت سنگینی هم در قانون اساسی و هم در بیانات امام راحل ما و رهبر عزیز ما نسبت به این شجره‌ی طیّبه تابلو کرده است، این بزرگواران راهنما هستند و جزء مفاخر تاریخ بشریت هستند و جزء برجستگی‌های انقلاب سرافراز استثنایی ایران می‌باشند. کلمه‌ی سپاه، سپاه پاسداران، انقلاب، اسلامی، حضرت آقا، رهبر حکیم ما روی این واژه‌ها تکیه کردند. تنها سازمان و تنها نهاد و تنها ارگان و تنها تشکیلاتی که وظیفه‌ی ذاتی آن که هم اقتضای اسم است و هم این‌که مقتضای حفاظت و مرزبانی از مرزهای شرف جمهوری اسلامی است، این است که این‌ها هم رصدکننده هستند، هم اطّلاعات دقیقی باید نسبت به توطئه‌های داخلی و خارجی داشته باشند و باید چتر اطّلاعاتی آن‌ها آن‌چنان قوی باشد و همه‌ی حرکات را زیر نظر داشته باشند و کمترین حرکت علیه این نظام، علیه این انقلاب، علیه این جمهوریّت، علیه این اسلامیّت، علیه استقلال و علیه دستاورد‌های شهیدان تا به نظرشان رسید در نطفه خفه کنند، برنامه داشته باشند و این انقلابی که این همه شهید به پای آن خون ریخته‌اند را بیمه کنند.

این انقلاب پایان ندارد

یکی دو روز قبل به بهشت زهرا رفته بودم. در آن‌جا ۳۰ هزار شهید آرمیده است. در چنین کشوری کسی بگوید انقلاب عمر خود را سپری کرده است، ما به پایان انقلاب رسیدیم. خود این افراد به پایان کار خود می‌رسند. انقلاب پایان ندارد و تا ظهور امام زمان انقلاب ما در پیش است. ما هنوز انقلاب جهانی نکردیم. آغاز انقلاب ما است، ما هنوز در مسیر انقلاب جهانی هستیم. یک حرکتی را امام راحل ما، امام مؤیّد ما آغاز کرده است و ما منتظر آمدن صاحب اصلی آن هستیم و هیچ گاه مردم این انقلاب با این همه شهید، از حرکت انقلابی، از روحیه‌ی انقلابی، از مقابله‌ی با دشمنان انقلاب و در رأس این دشمنان، آمریکای فریب‌کار جنایتکار آدم کش، تا ظهور حضرت حجّت هرگز خسته نمی‌شوند.

نکته‌ی دوم، مسئله‌ی توجّه به این کلمه و پیام این کلمه‌ی انقلاب است. حضرت آقا انقلاب را سیرورت الی الله معرفی کرده‌اند. جهان دائمأ در حال تحوّل و در حال انقلاب است، منتها این تحوّل و انقلاب دو نوع است. ۱- انقلاب (إلی) است و ۲- انقلاب (علی) است. انقلاب إلی، برای متدیّنین عاقبت به خیر است که این افراد نه تنها از شهادت نمی‌ترسند، بلکه شهادت را تحفه‌ی خدا می‌دانند، پرواز می‌دانند، صعود می‌دانند، نجاه می‌دانند، فوز می‌دانند و سعادت بزرگ تلقّی می‌کنند، که در قرآن کریم راجع به گروهی که به حضرت موسی گرویدند «فَأمَنَّا بِرَبِّ موسی» وقتی فرعون آن‌ها را به صلیب کشیدن تهدید کرد، به قطع دست و پا تهدید کرد، به کشتن تهدید کرد، این‌ها گفتند «لا ضَیْرَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»[۲۱] باکی نیست، ما انقلابی هستیم، انقلاب ما حرکت به سوی خدا است، چه بهتر که به دست شقی‌ترین انسان‌ها است. «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»[۲۲] عالم به سوی خدا است و انبیاء آمدند متدیّنین را در یک مسیرتحوّل دم به دم به سوی خدا قرار بدهند و انقلاب ما انقلاب اخلاقی است، انقلاب عرفانی است، انقلاب دینی است، تحوّل بنیادین فرهنگی است. چه زمانی می‌توان گفت که ما این انقلاب وتحوّل را پشت سر گذاشته‌ایم. نیروهای جوان ما تازه از راه می‌رسند. تازه دنیا به ما روی آورده است. انقلاب ما در منطقه جبهه‌های مقاومت جدیدی را دارد باز می‌کند؛ ما در اوّل راه هستیم، ما به پایان راه نرسیدیم. «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ».

انقلاب اعلی

یک انقلاب اعلی هم داریم که این انقلاب اعلی حرکت قهقرایی دارد. ملّتی که به استقلال رسیده است، ملّتی که شهید داده است، ملّتی که مزه‌ی «هِیهَاتَ مِنَّ الذلّه» را چشیده است، ملّتی که در تجربه‌ی عینی قدرت‌های بزرگ را در صحنه‌ی سیاسی از گردونه خارج کرده است، در جهان منفور کرده است و به زانو در آورده است و گفته است که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و این را نرخ کرده است و همه‌ی ملّت‌های دنیا را علیه او شورانده و مرگ بر آمریکا را در دنیا فرهنگ کرده است. بعد از این همه پیروزی‌ها در مراحل ظا‌ هری هم با قطع رابطه‌ی با آمریکا صاحب انژری هسته‌ای شده است، صاحب فناوری شده است، صاحب این همه فرآورده‌های صنعتی و علمی شده است، در پزشکی خود را خودکفا کرده است و بی‌نیاز شده است و می‌رود قلّه‌های علم را در قسمت‌های مختلف فتح کند، حالا بگوید که ما باید برویم دست ذلّت به دست آمریکا د‌ ‌هیم و آن را بزک کنیم و گذشته‌ها فراموش کنیم.

این‌که ملّت ما ملّت حسینی است و نهضت ما نهضت حسینی است. از روز اوّل که مردم ما شعار می‌دادند و می‌گفتند که نهضت ما حسینی است و رهبر ما آن روز خمینی بود و امروز سرّ آن بزرگوار، باطن آن امام، حقیقت آن امام تجلّی کرده است و امروز خامنه‌ای خمینی دیگر است. امروز مرحله‌ی حرکت جهشی ما است، نه حرکت انفعالی ما، نه حرکت ارتجاعی ما، نه انقلاب به عقب ما، عقب گرد ما، این در خور ملّت عظیمی که این همه شهید در کنار خود دارد، شایسته نیست و ما این انقلاب را هر روز إن‌شاءالله با وجود این همه جوان‌های صاحب دل، إن‌شاءالله در روز عرفه خواهید دید این دعای عرفه‌ی امام حسین (علیه السّلام) با دل‌ها چه می‌کند.

حرکت امام حسین مربوط به مقطع خاصی نیست

ما حرکت امام حسین را مقطعی نمی‌دانیم، جنایت بنی امیّه را با امام حسین هرگز به فراموشی نخواهیم سپرد. امروز بنی امیّه‌ی ما آمریکا است، جنایات آمریکا، جنایات اسرائیل، همان جنایات حرمله‌ها و ابن زیاد‌ها و شمرها است که برخی از این‌ها را، سردار سرافراز ما، فرمانده‌ی قبلی سپاه پاسداران، مشاور ارجمند مقام معظّم رهبری برخی از جنایات آمریکا را گفتند. این جنایات شخص نیست، این یک جریان جانی در دنیا است، ما زیارت عاشورا داریم، ما ایّام عزاداری داریم که یک چیز تاریخ گذشته نیست. تاریخ مصرف امام حسین برای همیشه هشدار دهنده است، بیدارگر است، ابن زیاد ستیز است، استکبار ستیز است، نفاق را افشا می‌کند و نیرو‌های بزدل را از حرکت انقلابی کنار می‌گذارد، این مسیر ادامه دارد و این ملّت با امام خود و امامت خود، با خون شهیدان خود پیمان بسته‌اند که در کنار سپاه همچنان با روحیه‌ی انقلابی عاشق شهادت باشند و همیشه دماغ آمریکا را به خاک بمالند.

حادثه‌ی مکّه نتیجه‌ی بی‌کفایتی آل سعود است

حادثه‌ی مکّه که عطف به بی‌کفایتی‌های مستمرّ آل سعود در اداره‌ی حرمین است. گاهی با آتش‌سوزی‌ها صد‌ها حاجی سوختند، گاهی با حمله‌ی دد منشانه‌ی مأمورین خود عدّه‌ی زیادی به شهادت رسیدند، گاهی با تخریب پل، با ازدحام جمعیّت در رمی جمرات، هر چند سالی یک فاجعه‌ی عظیمی اتّفاق می‌افتد و جهان اسلام را جریحه‌دار می‌کند، این بار هم که خود درباری‌ها دست‌اندرکار این قضیه بودند و و این فاجعه‌ی مولمه اتّفاق افتاد. ما به بازماندگان این عزیزانی که در بهترین نقطه‌ی عالم، در بهترین حالات، مهمان خدا بودند و خدا آن‌ها را لایق دید و با حالت بسیار دوست داشتنی و مورد غبطه جان به جان آفرین تسلیم کردند. در میان این عزیزان مهاجر الی الله که «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه‏»،[۲۳] ای کاش ما هم با آن‌ها بودیم، ای کاش برای ما هم حضرت عزرائیل در چنین حالاتی مأمور می‌شد که انسان مهمان حق باشد، درخانه‌ی حق باشد، در حال عبادت باشد و درآن حال خوشا به حال آن‌ها، به بازماندگان آن‌ها، به رهبر عزیز، به ملّت بزرگوار تسلیت عرض می‌کنیم و در میان این عزیزان مهاجر الی الله، این کبوتران سفیدپوش حرم امن پروردگار متعال، یک چهره‌ی دانشمند مؤثّر نقش آفرینی داریم که بعد از نماز تشییع می‌شود و من تابوت شریف ایشان را زیارت کردم و امیدوار هستم شفیع ما باشند.

دکتر حاتمی که هم در مسائل موشکی و مسائل دفاعی کشور جزء زبده‌ها و برجسته‌ها بودند و مزد خود را در آن‌جا از پروردگار متعال گرفته است و مردم قدردان و حق‌شناس ما هم اداء حق خواهند کرد.

تعرّض صهیونیست‌ها به مسجد الاقصی

نکته‌ی دیگری که قابل تذکر است، تعرّض صهیونیست‌ها به مسجد الاقصی است، به قبله‌ی اوّل مسلمان است. گرچه جوانان فلسطینی به مسجد رفتند و با این‌ها مقابله کردند و درگیر شدند، امّا این جنایتکاران بی‌قانون که هیچ مرزی را در هیچ جهتی ملاحظه نمی‌کنند، نه قانون دارند و نه به عهدنامه‌های خود پای‌بند هستند، نه سازمان ملل -مرده- که ماه‌ها است مردم یمن را قتل عام می‌کنند. یک رژیم صفّاک بی‌قانون  مستبد غیر منتخب مردم، دست نشانده که هر جنایتی را می‌کند، این همه خون میریزد و این‌ها دم از دموکراسی می‌زنند و در عمل هم از استبدادگران و آدم‌کش‌ها حمایت می‌کنند و این آدم‌کش‌ها را و داعش را و آدم‌کش‌های دیگر را خود این افراد تربیت کرده‌اند و حمایت می‌کنند. ما این مسئله‌ی تعرض به مسجد الاقصی و رفتن صهیونیست‌های افراطی را به داخل این مسجد محکوم می‌کنیم و اعلان می‌کنیم این حرکت‌ها بر منفوریت شما می‌افزاید و وعده‌ی حقّ نایب امام زمان ما؛ امام هر وعده‌ای که داد عملی شد، فرمود شاه رفتنی است شاه رفت، فرمود بعد از این باید مرام کمونیستی را در موزه‌ها پیدا کنیم و صدای شکستن استخوان‌های فقرات کمونیسم را امام می‌شنید و اعلام کرد و همین‌طور شد. وعده‌های امام (رضوان الله تعالی علیه) حق بود و خلف صالح امام هم همانند که فرمود: «اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»[۲۴] این حرکت‌ها، این خشونت‌ها، این مرز شکنی‌ها، این قداست شکنی‌ها، عمر این رژیم جعلی را کوتاه می‌کند و به ۲۵ سال نرسیده محو خواهد شد إن‌شاءالله.

الزامات حضرت امیر (علیه السّلام) به مسئولین حکومت

ما ده ویژگی برای مسئولین نظام اسلامی در آیینه‌ی وحی و اهل بیت نوشته بودیم و قصد داشتیم در هر خطبه به یک نکته‌ای اشاره کنیم که این فرصت ما در این خطبه سپری شد ولی یک جمله عرض می‌کنم، باشد که مفید افتد. وجود نازنین حضرت امیرالمؤمنین یکی از الزاماتی که برای مسئولین نظام خود دارد این است که هم نسبت به مردم رحم داشته باشند، بی‌رحمی به امّت خیلی بد است، دوم این‌که مردم را دوست داشته باشند، سوم این‌که با مردم با لطف برخورد بکند، تهدید مردم، افراطی گفتن مردم، مخصوصاً جوان‌های انقلابی و متدیّن، این با لطف سازگار نیست. کلمات ما باید خیلی لطیف و سنجیده باشد، ما باید به مردم خود احترام بگذاریم و به دشمنان خود شدّت نشان دهیم نه عکس آن باشد. لذا تهدید مردم، افراطی گفتن به مردم، به وجود آوردن فضایی که کسی نتواند حرف حق را و یا حداقل حقّی را که خود فرد تشخیص می‌دهد به جامعه بگوید، این خلاف آن الزاماتی است که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) به مسئولین ارائه فرمودند.


 

[۱]– سوره‌ی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫

[۲]– سوره‌ی طلاق، آیه ۲٫

[۳]– همان، آیه ۴٫

[۴]– سوره‌ی مریم، آیه ۵۲٫

[۵]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۱۴٫

[۶]– سوره‌ی انعام، آیه ۹۱٫

[۷]– سوره‌ی توبه، آیه ۱۱۴٫

[۸]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۴٫

[۹]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۹۳٫

[۱۰]– سوره‌ی ابراهیم، آیه ۳۷٫

[۱۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۹۲٫

[۱۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۰۱٫

[۱۳]– سوره‌ی سجده، آیه ۷٫

[۱۴]– سوره‌ی هود، آیه ۵۶٫

[۱۵]– الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲٫

[۱۶]– سوره‌ی عبس، آیه ۲۴٫

[۱۷]– سوره‌ی انعام، آیه ۷۹٫

[۱۸]– سوره‌ی فتح، آیه ۱۰٫

[۱۹]– سوره‌ی مسد.

[۲۰]– سوره‌ی نوح، آیات ۱۰ و ۱۱٫

[۲۱]– سوره‌ی شعراء، آیه ۵۰٫

[۲۲]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۲۵٫

[۲۳]– سوره‌ی نساء، آیه ۱۰۰٫

[۲۴]– الکافی، ج ۱، ص ۲۱۸٫