- ثقلین - http://thaqalain.ir -
مهمترین، بارزترین، فراگیرترین و غیر قابل انکارترین اشکالی که به شیخ محمد بن عبد الوهاب مطرح است، اشکال تکفیر مسلمین است. عقیده ای که عمده متون نوشته شده توسط شیخ را به خود اختصاص داده و تبدیل به یکی از شاخصه های اصلی سلفیت، خصوصاً وهابیت شده است. بر همین اساس، شاید بیش از هشتاد درصد مطالب مندرج در کتاب «مبلغ، نه پیامبر»، مرتبط با بحث تکفیر باشد، که این امر اهمیت موضوع را می رساند.
تأکید و اهتمام شیخ محمد بن عبد الوهاب بر کافر دانستن جمیع مسلمین -الا فرقه پیرو او- ، دارای دلایل سیاسی و حکومتی نیز بوده است؛ زیرا شیخ محمد بن عبد الوهاب خواستار همگانی کردن عقاید خود، گسترش سلطه و نفوذ خویش؛ و به تسلیم در آوردن بلاد اسلامی بود، در نتیجه گریزی از پیکار و جنگ خونین با مسلمین نداشت. برای دستیابی به این مهم، اولین و بزرگترین مانع در برابر او، این بود که با ریخته شدن خون اولین مسلمان، همگان از شیخ می پرسیدند او را به کدامین گناه کشتی؟ او یک مسلمان موحد بود و تو مرتکب قتل نفس محترمه گشتی!! پس او تصمیم گرفت برای برداشتن بزرگترین مانع از پیش روی خود، مسلمانی اشخاص مقابل خویش را انکار کند و راه را برای تاخت و تازها و فتوحات خود بگشاید. چرا که توحید، سر سلسله ی اصول عقیدتی مسلمین است؛ و رکنی به حساب می آید که با فرو ریختن آن، بنای مسلمانی شخص هم فرو می ریزد.
این گونه بود که سنگ بنای تکفیر در اسلام بنا نهاده شد، و برادر قاتل برادر خویش گردید؛ و تنها دستاویز سلفیت در این زمینه، بهانه های پوچ و واهی بود که از سنت رسول خدا صلی الله و علیه و آله به دور و بیگانه است. در ادامه به نمونه هایی از کتاب الدرر السنیه – که حاوی مجموعه ی نامه ها و فتاوای محمد بن عبد الوهاب می باشد- اشاره می شود که نمونه هایی عینی، از تکفیر و عناد با برادران مسلم جهان است.
نام کامل اثر «الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه» می باشد که عبدالرحمان بن محمد بن قاسم حنبلی نجدی آنرا گردآوری نموده است. وی در معرفی این کتاب می گوید: «این کتاب، مجموعه ی نامه ها و مسائل علمای برجسته ی نجد از زمان حیات شیخ محمد بن عبدالوهاب تا عصر حاضر است.» گردآورنده اثر در سال ۱۳۲۹ق در گذشته است و این کتاب از جمله دروسی بوده است که بن باز آنرا تدریس می نموده است. علی رغم اینکه بن باز می توانست نامه ها و فتواهایی را که در اوج تکفیر است حذف کند، اما مطالب باقی مانده در این اثر به اندازه ای است که می توان با آن مسلک شیخ و بارزترین پیروانش را شناخت.
از بارزترین ویژگی های این اثر، آن است که شیخ توسعه و غلو در تکفیر را به اوج خود رسانده و تقریباً احدی را از تکفیر فرو نگذاشته است؛ و هر آنکس که تابع او و پیرو مسلک او نبوده است را مورد تکفیر قرار داده است. در ادامه به چند مورد از مواردی که شیخ اقدام به تکفیر کثیری از مسلمین نموده است اشاره می شود:
جهت آگاهی از موضوع فوق به کتاب الدررالسنیه [۲]مراجعه شود.
موارد بی شماری وجود دارد که شیخ محمد بن عبد الوهاب تمام مسلمین بغیر از پیروان خود را تکفیر می کند.
شیخ محمد بن عبد الوهاب درباره مسلمانان معاصرش می گوید: «و بسیاری از اهل این زمان خدایانی جز هبل، یغوث، یعوق، نسر، لات، عزی و منات نمی شناسند. اگر فهم خود را اصلاح کنند در می یابند که مقامات معبود امروز عبارت اند از: بشر، درخت، سنگ، شمسان، ادریس، ابوحدیده و امثال آن معبودها».[۴]
توضیح و نقد: بدون تفسیر.
شیخ محمد بن عبد الوهاب می گوید: «اقرار کفار به توحید، موجب مصونیت خون و مال آنان نمی شود».[۶]
توضیح و نقد:
بیشتر امت اسلام، پیرو دین صحیح هستند:
شیخ محمد بن عبد الوهاب می گوید: «هر کس کلمه کفرآمیزی به زبان آورد، هرچند به معنای آن جاهل باشد، یا گمان کند که آن گفته موجب کفر او نیست، کافر است.»[۱۰] و برای اثبات ادعای خود به داستان منافقان تبوک استدلال می کند! با وجود اینکه، استدلال به آن نادرست است، زیرا در آن داستان منافقان می دانستند که با سخن خود، خدا و پیامبر صلی الله و علیه و آله را استهزا می کنند، و عذر آنان دروغ بود که بحث آن گذشت.
شیخ محمد بن عبد الوهاب می گوید: «من فقط کسی را تکفیر می کنم که دعوت ما به او رسیده باشد و آن راه برایش روشن و حجت بر او تمام شده باشد، اما به علت تکبر و عناد برعقیده خود پافشاری کند، مانند بسیاری از کسانی که امروز ما با آنها نبرد می کنیم؛ آنهایی که بر شرک و خود داری از انجام واجبات پافشاری می کنند و در انظار عمومی مرتکب گناهان کبیره و محرمات می شوند».[۱۲]
توضیح و نقد:
چرا مسلمانانی را که با دلیل به بدعت شما پاسخ مثبت ندادند، تکفیر می کنید؟ چنانچه از آنان سوال کنیم آیا آن گونه که شیخ ادعا می کند، دلیل و برهان او به شما رسیده است؟ در جواب می گویند: «به شهادت شیخ، ما به ارکان اسلام عمل می کنیم، اما با این حال شیخ و پیروانش ما را تکفیر کردند و جنگ با ما را روا دانستند، مگر اینکه دیار خود را ترک و به سوی آنها هجرت کنیم، و همراه با او با مسلمانانی که خداوند جنگ با آنان را حرام کرده است بجنگیم!» بنابراین امثال این دلیل کوتاه برای خودداری از تکفیر و جنگ با آنان کافی است؛ و تکفیر کسی که چنین دیدگاهی داشته باشد روا نیست، اما جنگ با او به علت شورش، ظلم یا راهزنی ( قطع طریق ) جایز است.
شیخ می گوید : «من کسی را که دین رسول خدا صلی الله و علیه و آله را بشناسد؛ و بعد از شناخت به آن دشنام دهد و مردم را از پیوستن به آن نهی کند و با کسی که به آن عمل کند، دشمنی ورزد، کافر می دانم».
توضیح و نقد:
کفری که شیخ محمد بن عبدالوهاب به طور مطلق به کار می برد، کفر اصغر نیست، بلکه مقصود او کفر اکبر است که باعث خروج از دین می شود و آن را در کتاب های و نوشته هایش بارها تکرار کرده است،[۱۵]و این دیدگاه آشکارا بر تکفیر ابن فیروز، صالح بن عبدالله و امثال آن دو دلالت می کند، کفر آشکاری که باعث خروج از دین است و اگر آن دو نفر را کافر بدانیم، وای بر دیگران.
توضیح و نقد:
این دو نفر از فقهای مذهب حنبلی هستند و تکفیر آنان نشان دهنده ی این حقیقت است که تکفیر در شیوه خود شیخ محمد نمایان است، چه رسد به پیروان او، از این رو اهل انصاف برای اثبات وجود تکفیر در شیوه شیخ به ارائه ی دلایل بیشتر نیاز ندارند. در عبارت اخیر شیخ دو خطای بزرگ وجود دارد:
شیخ محمد بن عبد الوهاب می گوید: «شرک کفار قریش، کمتر از شرک بسیاری از مسلمانان امروز است».[۱۷]
از دیدگاه شیخ، در میان مسلمانان، اکثریت با کفار است: «پس هنگامی که این را دانستی و به آنچه اکثریت مردم باور دارند آگاه شدی، درمی یابی، کفر و شرک آنان از مشرکانی که پیامبر صلی الله و علیه و آله با آنان جنگ کرد شدیدتر است.»[۱۸]
و در ادامه می گوید: «از جمله این کفار، کسی است که به غیر آنچه خداوند نازل کرده است حکم می کند.»[۱۹]
توضیح و نقد:
این دیدگاه ابزار اصلی کسانی است که حکام را تکفیر می کنند، اگر چه علمای معاصر آن را به نقد کشیده اند، اما متأسفانه این نقدها منشأ سیاسی دارد، نه شرعی، از این ر وچنین نقدهایی مورد پذیرش جوانان قرار نمی گیرد، زیرا خطاب به علما می گویند شما به صدای حکومت ها تبدیل شده اید، پس هرگاه حاکم به گروهی غضب کند، آنان را تکفیر می کنید، و اگر شما را نهی کند، از انجام دادن آن عمل خود داری می کنید.
چنانچه علما از گذشته با تکفیر مسلمانان مقابله کرده بودند، امروز آنان و نیز حکام با چنین چالشی روبه رو نشده بودند. در نتیجه اسلام باید بر تمام شئون زندگیمان حاکم شود؛ اسلام بر مبنای کتاب و سنت، نه اسلام براساس دیدگاه های تنگ نظرانه مذهبی یا براساس دیدگاه های گلچین شده برخی از علما! برای رسیدن به این هدف، می طلبد که با گفت و گو و بحث مستمر، برخورد بُردبارانه، تحقیق گسترده و… گشایشی برای بازخوانی تمام مذاهب اسلامی ایجاد کنیم.
منبع: مبلغ نه پیامبر / حسن بن فرحان مالکی / نشر ادیان
[۱] مطابق با نمونه چهاردهم کتاب، صفحه ۱۲۵
[۲] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۸٫
[۳] مطابق با نمونه سی و ششم کتاب، صفحه ۱۴۱
[۴] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۱۷٫
[۵] مطابق با نمونه سی و نهم کتاب، صفحه ۱۴۴
[۶] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۴۵٫
[۷] الدرر السنیه، ج ۱، ص۱۵۶-۱۶۰ و ۲۶۶٫
[۸] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۸۳٫
[۹] مطابق با نمونه چهلم کتاب، صفحه ۱۴۴
[۱۰] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۱۲۵٫
[۱۱] مطابق با نمونه سی و هشتم کتاب، صفحه ۱۴۲
[۱۲] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۲۳۴٫
[۱۳] مطابق با نمونه بیست و نهم کتاب، صفحه ۱۳۳
[۱۴] مطابق با نمونه چهارم کتاب، صفحه ۱۱۷
[۱۵] الدرر السنیه، ج ۱۰، ص ۶۴٫
[۱۶] مطابق با نمونه سی و هفتم کتاب، صفحه ۱۴۱
[۱۷] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۲۰٫
[۱۸] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۶۰٫
[۱۹] الدرر السنیه، ج ۱، ص ۱۶۲٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%87%d9%85%d9%87-%d9%85%d8%b3%d9%84%d9%85%db%8c%d9%86-%da%a9%d8%a7%d9%81%d8%b1%d9%86%d8%af/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.