- ثقلین - http://thaqalain.ir -
شب فرا رسید اما، اُسرا به منطقهی اداری کرکوک اعزام نشدند. آن شب، فرماندهی تیپ که از فرط مستی روی پای بند نبود، نزد اُسرا آمد و خطاب به آنها گفت: «دوست دارید مشروب بخورید؟» اُسرا در پاسخ او سکوت کردند. او ادامه داد: «چرا؟ من شما را وادار خواهم کرد که مشروب بخورید.»
سپس از سربازان خواست دهان آنها را باز کنند و آنگاه به زور جرعهای در کام آنها ریخت. او با صدای بلند میخندید و میگفت: «زنده باد سربازان خمینی… زنده باد سربازان خمینی…»
در آن حال یکی از آنها به صورت او تُف انداخت. فرماندهی تیپ فریاد زد: «کی بود… یالا بگویید… کی بود.»
همگی به صورت او تف انداختند. وی با سرعت سلاح کمری خود را درآورد و چندین گلوله بر سر آنها خالی کرد.
و در آن حال فریاد زد: «کشتمشان … کشتمشان… کشتمشان…»
رسم خوبان ۱۹ – غیرت دینی و تقیّد به ضوابط شرعی، ص ۶۸ و ۶۹٫/ تو فقط یک بار زندگی میکنی، ص ۱۸٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%87%d9%85%d9%87-%d8%a8%d9%87-%d8%b5%d9%88%d8%b1%d8%aa-%d8%a7%d9%88-%d8%aa%d9%8f%d9%81-%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%86%d8%af/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.