حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از مکه به مدینه هجرت کردند، ولی مِنَ الله الی الله هجرت کردند، و خدای متعال در حاشیه‌ی این هجرت عظمتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را به عالمیان نشان داد، «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»[۱]، از مردم کسی است که جانِ خود را می‌فروشد، به چه کسی می‌فروشد؟ «ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»، خدای متعال مشتریِ اوست، خدای متعال خریدارِ اوست، او هم برای خدای متعال شیدا است، می‌بیند که خدای متعال بر سرِ بازار منتظر است که او برود و کالای وجودِ خود را به او بدهد، او هم می‌رود و از خدای متعال «بهشت» طلب نمی‌کند و از ترسِ جهنّم هم خود را به خدای متعال نمی‌فروشد، او عاشق است و می‌خواهد خدای متعال راضی باشد، «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ»، از مردم کسانی هستند که خود را به خدای متعال می‌فروشند، قیمتِ آن‌ها چیست؟ رضای خدای متعال! این‌ها نفسِ مطمئنّه هستند، «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً»[۲]، این‌ها هم به دنبالِ رضای خدای متعال هستند و خدای متعال هم این‌ها را همیشه راضی نگه می‌دارد، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه شبی که بنا بود چهل جوانِ خون‌آشامِ دوره‌دیده با شمشیرهای تیز، شبانه شبیخون بزنند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در بسترِ خود قطعه قطعه کنند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در چنین شرایطی اعلانِ آمادگی کردند تا سپر باشند، نه اینکه شمشیر باشند، شمشیر طرف را می‌کشد، بنا بر کشتن نبود، بنا بر کشته شدن بود، بنا بود حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه در بستر بخوابد و آن‌ها به نیّتِ اینکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را می‌کشند حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه را بکشند، که به سراغِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نروند و ایشان بتوانند هجرتِ خود را که مبدأ هجرتِ همه‌ی مهاجرینِ الی الله است تکمیل کنند. اگر این هجرتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نبود هجرتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم نبود، کما اینکه اگر هجرتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه به کربلا نبود هجرتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه هم به جایی نمی‌رسید، هجرتِ همه‌ی انبیاء علیهم السلام باطل می‌شد، این حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند که با هجرتِ خویش همه‌ی حرکت‌های انبیاء سلف را به ثمر رساندند و با خونِ خویش شجره‌ی توحید را که به دستِ انبیاء غرس شده بود و نسل به نسل با خون‌ها آبیاری شده بود آبیاری کردند، اگر خونِ مقدّسِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نبود این شجره برای همیشه می‌خشکید.

 

پس همه‌ی این‌ها با هجرت درست شده است، هجرتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، هجرتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به بسترِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، و هجرتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، بعد هم که هجرتِ حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیها و هجرتِ حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها که منجر به انقلاب و هجرتِ حاج قاسم و همه‌ی شهدا شدند، همه‌ی این‌ها بر سرِ سفره‌ی هجرتِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند.


[۱] سوره مبارکه بقره، آیه ۲۰۷ (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)

[۲] سوره مبارکه فجر، آیات ۲۷ و ۲۸