- ثقلین - http://thaqalain.ir -
«نزدیکیهای خانهی ما یک مرد با بچهی دو سالهاش، چادری زده بودند و زندگی میکردند. گویا آن مرد با همسرش اختلاف پیدا کرده و جدا شده بود. محمد یک روز به سراغ او رفته و با هم گرم صحبت شده بودند. محمد پیشنهاد داده بود که بچهاش را به خانه بیاورد و بعد از اینکه با خواهرم صحبت کرده و او هم پذیرفته بود، این کار را کرد. سه – چهار ماه آن بچه در کنار محمد نگهداری شد و عاقبت وقتی پدرش آمد تا فرزندش را ببرد، فهمید که محمد شهید شده…»
رسم خوبان ۱۶، کمک به نیازمندان، ص ۱۴٫/ سیبی که آقا به ما داد، ص ۹۰٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%86%da%af%d9%87%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%da%86%d9%87/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.