باور داشت مهدویت و اندیشه ظهور مهدی (عج) بخش مهمی از عقاید اسلامی به حساب می آید که بر اساس بشارت های پیامبر گرامی اسلام (ص) میان تمام فرقه ها و مذاهب اسلامی شکل گرفته است. احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در بسیاری از کتاب های معروف اهل سنت نیز آمده است و با دقت کافی در این احادیث می بینیم که بین دو مذهب تشیع و تسنن مشترکاتی در رابطه با امام زمان وجود دارد که این مشترکات عبارت اند از:

 ۱ – حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی (عج)

 

۲ – نسب حضرت مهدی (عج)

– حضرت مهدی (عج) از اهل بیت و فرزندان رسول خدا (ص)

– حضرت مهدی (عج) از نسل حضرت علی (ع)

– حضرت مهدی (عج) از نسل فاطمه (س)

 

۳ – ویژگی های جسمانی حضرت مهدی (عج)

– قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور

– چهره نورانی

– پیشانی بلند و بینی کشیده

– خال بر گونه

 

۴ – هم نام بودن حضرت مهدی (عج) با پیامبر (ص)

 

۵ – زمینه های ظهور

– ناامیدی کامل مردم

– فراگیر شدن ستم

 

۶ – نشانه های ظهور

– ندای آسمانی

– خروج سفیانی

– خسف در بیداء

– قتل نفس زکیه

 

۷ – امور مربوط به حضرت مهدی (عج)

– اصلاح امر ظهور مهدی (عج) در یک شب

– محل ظهور

– بیعت با حضرت مهدی (عج)

– نزول فرشتگان برای یاری

– نزول عیسی و اقتدا به حضرت مهدی (عج)

 

البته گروهی از اهل سنت – بر خلاف شیعه-، ولادت امام زمان (عج) در سال ۲۵۵ هـ.ق و غیبت طولانی ایشان را نمی پذیرند، بلکه عقیده دارند که آن حضرت مقارن ظهور (مثلا چهل سال قبل از ظهور) به دنیا می آیند، و زمین را پر از عدل و داد می کنند و آن موعودی است که از تبار و اولاد فاطمه (س) است.

 

مسئله مهدویت و عقیده به مهدی (عج) منتظر در بین مسلمانان اهمیت زیادی دارد و این مطلب اختصاص به شیعه ندارد، بلکه اهل سنت در این موضوع به طور عموم با شیعه موافقت دارند و روایات زیادی که به حد تواتر معنوی می رسد، درباره حضرت مهدی (عج) نقل می کنند.

 

احادیثی که در رابطه با حضرت مهدی (عج) در نظر اهل سنت به تواتر معنوی رسیده بالغ بر صد حدیث است و در تمامی این احادیث به ظهور حضرت مهدی (عج) اشاره شده است. آنان معترف اند بالغ بر بیست نفر از صحابه، از زبان پیامبر اکرم (ص) در رابطه با حضرت مهدی (عج) روایت نقل کرده اند که همه اینها در بسیاری از منابع معروف اسلامی و متون اصلی حدیثی اعم از: سنن، معاجم، مسانید، مانند: سنن ابوداوود، سنن ترمذی، ابن ماجه، مسند احمد، صحیح حاکم، بزاز، معجم طبرانی، دیده می شود.

از منابع و گفته های علمای اهل سنت، می توان برداشت کرد که مهدی (عج) از اولاد فاطمه (س) است و ظهور خواهد نمود.

 

علمای اهل سنت در رابطه با موضوع ظهور این گونه اظهار نظر کرده اند:

راجع به ظهور مصلح آخرالزمان در میان اصحاب و تابعین از قرن اوّل هجرت و بعد از آن تا به امروز خلافی نبوده و همه (علمای اهل سنت) بر ظهور آن حضرت اتفاق داشته و دارند و اگر کسی در صحت احادیث آن و صدور این بشارت از پیامبر اسلام (ص) تردید می کرد، حمل بر عدم استقامت یا بی اطلاعی او می کردند. به همین جهت تاکنون کسی مدعیان مهدویت را به انکار اصل ظهور حضرت مهدی (عج) رد نکرده است.

در این راستا سویدی می گوید: آنچه بر آن اتفاق دارند این است که مهدی (عج) آن کسی است که در آخرالزمان قیام می فرماید و زمین را پر از عدل و داد می کند.[۱]

 

خیرالدین آلوسی یکی دیگر از علمای اهل سنت می گوید: بر اساس صحیح ترین گفته ها نزد اکثر اندیشمندان ظهور مهدی (عج) از جمله نشانه های قیامت است و نظر برخی از اهل سنت که آمدن وی را انکار نموده اند فاقد ارزش و اعتبار است.[۲]

 

کتاب های متعدد و متنوعی درباره ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنت تألیف شده است، به گونه ای که شیخ محمد ایروانی در کتاب الامام المهدی (عج) می نویسد: اهل سنت، کتاب های متعددی در گردآوری روایات مربوط به امام مهدی (عج ) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی (عج) ظهور خواهد کرد، نوشته اند. تا حدی که من اطلاع دارم اهل سنت بیش از سی کتاب در این باره تألیف کرده اند.[۳] هر چند این مسئله مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است، اما تعداد انگشت شماری از اهل سنت احادیث مربوط به امام مهدی(عج) را ضعیف می انگارند. مثلاً ابن خلدون در تاریخ خود این احادیث را ضعیف می شمارد[۴] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیه سی و دوم سوره توبه به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره می کند.[۵] البته، این دو دلیلی بر ادعای خود نیاورده اند و تنها به مطالبی واهی استناد کرده اند. سخنان آن دو از سوی دیگر علمای اهل سنت به شدت رد شده است. در تألیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است. خود ابن خلدون در بیان عقیده مسلمانان در مورد امام مهدی (عج) می نویسد: مشهور بین همه اهل اسلام این است که حتما در آخرالزمان مردی از اهل بیت (ع) ظهور می کند که دین را حمایت و عدل را آشکار می کند و مسلمانان از او پیروی می کنند و او بر ممالک اسلامی استیلا می یابد. آن شخص مهدی (عج) نامیده می شود.[۶] بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشه ای بر اتفاق نظر اهل سنت در مورد ظهور مهدی (عج ) وارد نمی کند؛ زیرا این اعتقاد ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق عامه نقل شده است.

 

در زیر به ذکر برخی از کسانی که این گونه احادیث را در کتاب های خود آورده اند می پردازیم. هر چند تقریبا می توان ادعا کرد که تمام کتاب های معتبر حدیثی اهل سنت حداقل چند مورد از احادیث امام مهدی (عج ) را ذکر کرده اند: ۱٫ ابن سعد (متوفی ۲۳۰ هـ)؛ ۲٫ ابن ابی شیبه (متوفی ۲۳۵ هـ)؛ ۳٫ احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱ هـ)؛ ۴ . بخاری (متوفی ۲۷۳ هـ)؛ ۵٫ مسلم (متوفی ۲۶۱ هـ)؛ ۶٫ ابن ماجه (متوفی ۲۷۳ )؛ ۷٫ ابوبکر اسکافی (متوفی ۲۷۳ هـ)؛ ۸٫ ترمذی (متوفی ۲۷۹ هـ)؛ ۹٫ طبری (متوفی ۳۸۰ )؛ ۱۰٫ ابن قتیبه دینوری (متوفی ۲۷۶ )؛ ۱۱٫ حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵ )؛ ۱۲٫ بیهقی (متوفی ۴۵۸ )؛ ۱۳٫ خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳ )؛ ۱۴٫ ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶ ). [۷] یکی دیگر از علمای اهل سنت می نویسد: روایات فراوانی درباره مهدی (عج) وارد شده که به حدتواتر می رسد. این امر در میان علمای اهل سنت شیوع دارد، به گونه ای که از جمله معتقدات آنان به شمار می آید. نیز یکی دیگر از علمای اهل سنت نوشته است: احادیث مهدی (عج) به طرق گوناگون و متعدد از صحابه نقل و بعد از آنان از تابعان نقل شده است، به گونه ای که مجموع آنها مفید علم قطعی است. به همین دلیل ایمان به ظهور مهدی (عج) واجب است، همان گونه ای که این وجوب در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت مدون شده است.[۸] ابن کثیر نیز در البدایه و النهایه می گوید: مهدی (عج) در آخرالزمان می آید و زمین را پر از عدل و قسط می کند همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. ما احادیث مربوط به مهدی (عج) را در جلد جداگانه ای گرد آوردیم همان گونه که ابوداوود در سنن خود کتاب جداگانه ای را به آن اختصاص داده است.[۹] از این مطالب که از بزرگان اهل سنت نقل شد، معلوم می شود که مسئله مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی (عج ) جزو عقاید ثابت اهل سنت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت در میان آنان به حد تواتر رسیده است.

 

با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه می رسیم که در مسئله مهدویت بین اهل سنت و شیعه مشترکاتی وجود دارد. در این جا مشترکاتی که در رابطه با امام زمان (عج) بین دو مذهب تشیع و تسنن وجود دارد، اشاره می شود:

۱ – حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی (عج)

 ۲ – نسبت حضرت مهدی (عج)

نسبت حضرت مهدی (عج) در دیدگاه شیعه مشخص است. اما اهل سنت در موارد معینی به آن اشاره کرده اند.

۲-۱ – حضرت مهدی (عج) از اهل بیت و فرزندان رسول خدا؛ ابن ماجه در سنن خود نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: “المهدی ]عج[ منا اهل البیت یصلحه الله عزوجل فی لیله”.[۱۰]

۲-۲ – حضرت مهدی (عج) از نسل حضرت علی (ع)؛ سیوطی در عرف الوردی نقل کرده که رسول خدا (ص) دست علی (ع) را گرفت و فرمود: “سیخرج من صلب هذا فتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً”.[۱۱]

۲-۳ – حضرت مهدی (عج) از نسل فاطمه (س)؛ ابن ماجه از ام سلمه نقل کرده که وی از رسول خدا (ص) چنین شنید: “المهدی من ولد فاطمه”.[۱۲]

 

۳ – ویژگی های جهانی حضرت مهدی (عج)

اوصافی که در کتاب های اهل سنت برای امام مهدی (عج) ذکر شده، بر گرفته از احادیثی است که آنان از پیامبر اسلام (ص) نقل می کنند و در کلیات با اوصاف ذکر شده در کتاب های علمای شیعه فرقی ندارد.

 ۳-۱ – قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور؛ در روایات فراوانی تأکید شده است که حضرت مهدی (عج) هنگام ظهور دارای بدنی بسیار قدرتمند است.[۱۳]

۳-۲ – چهره نورانی؛ جوینی از رسول خدا (ص) روایت کرده است: “المهدی ]عج[ من ولدی … کانّ وجهه کوکب درّی”.[۱۴]

۳-۳ – پیشانی بلند و بینی کشیده؛ صنعانی از رسول خدا (ص) نقل کرده است: “ان المهدی ]عج[ اقنی اجلی”.[۱۵]

۳-۴ – خال بر گونه؛ بر گونه راست مهدی (عج)، خالی مشکی وجود دارد.[۱۶]

۳-۵ – ظهور در سن چهل سالگی؛ البته از نظر شیعه ظهور حضرت در سن پیری، ولی به هیئت و صورت چهل سالگی است.

 

۴ – هم نام بودن حضرت مهدی (عج) با پیامبر (ص)

اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که حضرت مهدی (عج) هم نام رسول خدا (ص) است.[۱۷]

 

۵ – زمینه های ظهور

 ۵-۱ – ناامیدی کامل مردم؛ داود ابن کثیر الرقی می گوید: به حضرت صادق (ع) عرض کردم: این موضوع (ظهور) برای ما طولانی شد، تا بدان جا که سینه های ما تنگ شده است. حضرت فرمود: هنگامی که ناامیدی از فرج بیش از همه چیز شد، منادی از آسمان به اسم قائم ندا خواهد داد.[۱۸]

 ۵-۲ – فراگیر شدن ستم؛ رسول خدا (ص) در این باره فرموده است: “اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد، تا این که مردی از اهل بیتم برانگیخته شود و زمین را آکنده از عدل و قسط کند. آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد”.[۱۹]

 

۶ – نشانه های ظهور

۶-۱ – ندای آسمانی؛ رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: “در ماه محرم بانگی از آسمان برآید بدین مضمون که برگزیده خداوند فلان (مهدی) است، پس سخنش را بشنوید و از او پیروی کنید”.[۲۰]

۶-۲ – خروج سفیانی.

۶-۳ – خسف در بیداء؛ واژه خسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن و بیداء نام سرزمینی بین مکه و مدینه است. منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشکری عظیم، به قصد جنگ با حضرت مهدی (عج) عازم مکه می شود. آنان در بین مکه و مدینه و در محل معروف بیداء به گونه ای معجزه آسا در زمین فرو می روند.[۲۱]

۶-۴ – قتل نفس زکیه؛ کشته شدن انسانی پاک و بی گناه در آستانه قیام حضرت مهدی (عج) بین رکن و مقام.[۲۲]

 

۷ – امور مربوط به ظهور حضرت مهدی (عج)

۷-۱ – اصلاح امر ظهور مهدی (عج) در یک شب.[۲۳]

۷-۲ – محل ظهور؛ وجه اشتراک روایات این است که ظهور آن حضرت از مکه و از کنار کعبه آغاز خواهد شد.[۲۴]

۷-۳ – بیعت با حضرت مهدی (عج)؛ یکی از موضوعاتی که در منابع شیعی و سنی مورد توجه قرار گرفته، بیعت یاران حضرت مهدی (عج) با ایشان، در طلیعه ظهور است.[۲۵]

۷-۴ – نزول فرشتگان برای یاری حضرت مهدی (عج)[۲۶]

۷-۵ – نزول عیسی و اقتدا به حضرت مهدی (عج)؛ رسول گرامی اسلام (ض) فرمود: “مهدی (عج) می بیند که عیسی فرود آمده و گویا آب از موهایش می چکد. پس به او می گوید: جلو برو به نماز بایست. عیسی پاسخ می دهد: نماز برای تو به پا شده و آن گاه پشت سر مهدی (عج) به نماز می ایستد”.[۲۷]

 

۸ – ویژگی های حکومت مهدی (عج)

۸-۱ – عدالت گستری[۲۸]

۸-۲ – رفاه و آسایش عمومی؛ رسول اکرم (ص) فرمود: “مهدی (عج) در امت من خواهد بود… مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن زندگی نکرده اند.[۲۹]

۸-۳ – رضایت همگانی از حکومت مهدی (عج)[۳۰]

۸-۴ – امنیت همه جانبه[۳۱]

۸-۵ – احساس بی نیازی در مردم؛ پیامبر فرمود: “شما را به مهدی (عج) بشارت می دهم به هنگام ظهور او خداوند دل های امت محمد را سرشار از بی نیازی می کند.[۳۲]

۸-۶ – غلبه اسلام بر سایر ادیان

۸-۷ – جهانی بودن حکومت حضرت مهدی (عج)؛ امام صادق (ع) فرمودند: “نگامی که قائم قیام نماید، هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آن که در آن ندای شهادتین سر داده شود”.

 

تفاوت مهدویت از دیدگاه شیعه و اهل سنت

الف – اختلاف در ولادت:

شیعه دوازده امامی معتقد است، امام مهدی (عج ) فرزند امام حسن عسکری (ع) است و هم اکنون نیز زنده و غایب است، ولی اهل سنت هر چند بالاتفاق به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر ظهور حضرت مهدی (عج ) در آخرالزمان را جزو اعتقادات قطعی خود می دانند، اما در مورد نسب و ولادت ایشان به چند گروه تقسیم می شوند:

عده ای از اهل سنت مدعی اند که مهدی (عج) همان عیسی بن مریم است و در این مورد به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد می کنند.[۳۳]

تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی (عج) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است[۳۴]

عده ای نیز معتقدند مهدی (عج) از اولاد امام حسن مجتبی است و نه امام حسین (ع). [۳۵]

 

گروهی می گویند: پدر امام مهدی (عج) هم نام پدر پیامبر اسلام (ص) است و چون نام پدر حضرت محمد (ص) عبدالله بود، پس مهدی (عج) بن حسن عسکری (ع) نمی تواند مهدی (عج) موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[۳۶]

 

جمعی از آنان همانند شیعه دوازده امامی معتقدند که امام مهدی (عج ) از اولاد پیامبر (ص) و فاطمه (س ) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عج) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.

 

چنان که در روایت های متعدد آمده است. از ام سلمه نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود : “المهدی (عج) من عترتی من ولد فاطمه(س) “.[۳۷] مهدی (عج) از عترت من و از فرزندان فاطمه است. جابر بن عبدالله از پیامبر (ص) نقل می کند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عج) نزول خواهد کرد.[۳۸] عبدالله بن عمر می گوید: “المهدی (عج) الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (ع)”.[۳۹] مهدی (عج) کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند. این گروه حدیثی را که می گوید: “مهدی (عج) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است”. قبول نمی کند. ذهبی می گوید: این خبر را فقط محمد بن ولید نقل کرده و از کسانی است که احادیث را جعل می کرد.[۴۰] البته این گروه نیز تولد حضرت مهدی (عج ) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند: همه مسلمانان غیر از امامیه معتقدند که مهدی (عج) غیر از حجت (عج ) است؛ چون غیبت یک شخص آن هم با این مدت طولانی از خوارق عادات است ….[۴۱] در پاسخ گروه اخیر باید گفت: اوّلا: روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نام های آنان به طور روشن معرفی کرده اند پس سخن او باطل است. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا (ص) آمد و سوال های بسیاری را مطرح کرد. او از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: “نخستین وصی من علی، پس از او حسن، حسین (ع) و امامان نه گانه از فرزندان اویند”. نعثل پرسید : نام آنان چیست. حضرت ، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عج ) شمردند. رسول خدا ، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمه بعد از علی (ع) سوال کرده بود، فرمود: “بعد از علی، حسن، حسین (ع) امام هستند. سپس سید العابدین، سپس محمد بن علی باقر، تو او را خواهی دید. وقتی او را دیدی سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمد صادق، سپس موسی بن جعفر کاظم، سپس علی بن موسی الرضا، سپس محمد بن علی جواد، سپس علی بن محمد نقی، سپس حسن بن علی زکی، و پس از او قائم بالحق مهدی (عج) امت من (محمد بن حسن) صاحب زمان امام است. او زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است”.[۴۲]

 

ثانیا: شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود:

 

۲ – حافظ سلیمان حنفی می گوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (عج ) در شب پانزدهم شعبان (۲۵۵ ق) در شهر سامرا واقع شده است.[۴۳]

 

۳ – خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی (عج) و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت.[۴۴]

 

۴ – ابن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد…. دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به “حجت” معروف است… ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هـ . ق است.[۴۵]

 

۵ – ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش به ولادت امام مهدی (عج ) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال ۲۵۶ هـ . ق می نویسد: در این سال محمدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجه مهدی (عج) منتظر و صاحب الزمان می نامند. او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.[۴۶]

 

۶ – خیر الدین زرکلی (متوفی ۱۳۹۶ هـ . ق ) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام می نویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و در سال ۲۶۵ هـ . ق، غایب شده است.[۴۷]آیت الله العظمی صافی در کتاب مهَدویت بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام می برد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کرده اند.[۴۸]بنابراین، اگر برخی از اهل سنت می گویند: حضرت مهدی (عج ) به دنیا نیامده است، ادعایی بی اساس است که حتی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست. شاید برخی از اهل سنت همانند ابن حجر هیثمی طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عج ) بدانند، ولی باید گفت: خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عج ) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر نه صد و پنجاه سال عمر بدهد آیا قدرت ندارد به مهدی(عج) عمر طولانی عنایت کند؟[۴۹] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح و … معتقدند. نتیجه این که ولادت حضرت مهدی (عج) امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقف اند.

محمد بن علی حمزه می گوید: از حضرت عسکری (ع) شنیدم که فرمود: “ولی خدا و حجت او بر بندگان و خلیفه من در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به هنگام سپیده دم به دنیا آمد“.[۵۰]

 

ب – اختلاف بر سر عصمت امام زمان

 

بیشتر علمای اهل سنت به عصمت حضرت عقیده ندارند و آن حضرت را یک انسان عادی به حساب می آورند که احتمال ارتکاب برخی گناهان و اشتباهات مثل هر انسان دیگری از او می رود. این عقیده را ابن کثیر و بسیاری از علمای اهل تسنن بدان اهتمام ورزیده اند.[۵۱] اهل سنت در این باور به حدیثی منقول از نبی اکرم (ص) استناد می کنند که فرمود: “مهدی (عج) از ما اهل بیت است و خداوند وی را در یک شب اصلاح می کند”.[۵۲] اما از دیدگاه شیعه همه امامان معصوم اند و در باره آنان احتمال اشتباه و خطا داده نمی شود.

 

ج – یکی دیگر از اختلافات انکار غیبت است.

علمای شیعه اتفاق نظر دارند که سال غیبت مهدی (عج)، سال ۳۲۹ هـ ق است. آنان بر این باورند که ایشان همچنان زنده است تا زمانی که خداوند متعال اجازه ظهور به ایشان دهد. چنین باوری بر اساس احادیث و روایات نقل شده از نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) است. روایاتی که پیش از رُخ دادن غیبت و یا برخی از آنها صد سال و یا دویست سال قبل از ولادت حضرت مهدی (عج) صادر شده است.

اما بیشتر دانشمندان اهل سنت اعتقاد به غیبت امام زمان (عج) ندارند. در این جا از بیان ادله و رد آنها به جهت اختصار صرف نظر کردیم.

این مختصر، مطالبی بود در رابطه با دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان. در پایان مهم ترین مطلبی که درباره امام زمان از زبان اهل سنت می توان بیان کرد، مسئله فتاوای چهارگانه صادره در حق فرد منکر اعتقاد به ظهور امام مهدی (عج) است.

 

این اشخاص عبارت اند از:

۱ – ابن حجر هیثمی شافعی،

۲ – شیخ احمد ابوسرور بن صباحنفی،

۳ – شیخ محمد بن محمد خطابی مالکی،

۴ – شیخ یحیی بن محمد حنبلی.

 

همه این افراد قائل به این هستند که شخص منکر اعتقاد به ظهور باید مجازات شود و تصریح کرده اند که واجب است که چنین شخصی را بزنند و او را تحقیر کنند، تا ادب شود و به حق روی آورد و در غیر این صورت واجب القتل و مهدور الدم است.[۵۳]

 

 منبع: اسلام کوئست


.[۱]ََ سبائک الذهب، ص ۷۸٫

.[۲] اقتباس از کتاب اسلام و آینده جهان، مصطفی محقق راد.

 .[۳]ایروانی، محمد باقر، الامام المهدی (ع)، ص۱۱٫

[۴]. تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۹۹٫

[۵]. تفسیر المنار، ج۱۰، ص ۳۹۳، ج ۹، ص ۴۹۹ ،۵۰۷٫

[۶] تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص ۵۵۵، فصل۵۲٫

[۷] در مورد کسانی که به ذکر احادیث مربوط به امام مهدی (ع)پرداخته اند، به، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، ص ۲۹۲۶ مراجعه شود.

[۸] نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، ص۲۲۶، (به نقل از الطریق الی المهدی المنتظر، ص ۹۱).

[۹] البدایه و النهایه، ج ۶، ص۲۸۱٫

[۱۰] سنن ابن ماجه، ص۶۹۹، ح ۴۰۸۵٫

[۱۱] سیوطی، عرف الوردی، ص۷۶ و ۸۸٫

[۱۲] سنن ابن ماجه، ص۶۹۹، ح۴۰۸۶٫

[۱۳] فرائد السمطین، ج۲، ص ۳۲۷، ح ۵۸۹٫

[۱۴] همان، ح ۵۶۵٫

[۱۵] صنعانی، المصنف، ج۳، ص ۲۰۷۷٫

[۱۶] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ب ۸، ح۵۱٫

[۱۷] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص ۴۵ و ۵۵٫

[۱۸] نعمانی، الغیبه، ص ۱۸۶٫

[۱۹] سنن ابی داود، ح ۴۲۸۲٫ در الغیبه للنعمانی، ص، ۱۸۷چنین آمده :حدثنا محمد بن یعقوب الکلینی قال حدثنا محمد بن یحیى عن أحمد بن إدریس عن محمد بن أحمد عن جعفر بن القاسم عن محمد بن الولید الخزاز عن الولید بن عقبه عن الحارث بن زیاد عن شعیب عن أبی حمزه قال دخلت على أبی عبد الله ع فقلت له أنت صاحب هذا الأمر فقال لا فقلت فولدک فقال لا فقلت فولد ولدک فقال لا قلت فولد ولد ولدک قال لا قلت فمن هو قال الذی یملأها عدلا کما ملئت ظلما و جورا لعلى فتره من الأئمه یأتی کما أن النبی ص بعث على فتره من الرسل.

[۲۰] نعیم بن حماد، الفتن، ص۹۳٫

[۲۱] صنعانی، المصنف، ج۱۱، ص۳۷۱٫

[۲۲] ابن ابی شیبه، المصنف، ج۸، ص۶۷۹٫

[۲۳] البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص۳۱، ح۱۱٫

[۲۴] نعمانی، الغیبه، ص۳۱۳، ح۴٫

[۲۵] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص ۳۵، ح ۱۵٫

[۲۶] عقد الدرر، ص۴۶، ص ۱۱۷ و ۱۸۵٫

[۲۷] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص۲۹۲٫

[۲۸] مصنف ابن ابی شیبه، ح ۱۹۴۸۴، سنن ابی داوود، ح۴۲۸۲٫

[۲۹] ابن ابی شیبه، المصنف، ج۷، ح ۱۹۴۸۴٫

[۳۰] صنعانی، المصنف، ح۲۰۷۷۰٫

[۳۱] احمد بن حنبل، مسند ج۳، ص۳۷٫

[۳۲] عقدالدرر، ص۹۵٫

[۳۳] سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح۴۰۲۹٫

[۳۴] کنزالعمال، ج۱۴، ص ۲۶۴، ح۳۸۶۶۳٫

[۳۵] الاطناب المنیف، ابن قیم جوزی، ص ۱۵۱ (به نقل از الامام مهدی، میلانی، ص ۲۱).

[۳۶] کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۲۶۸، ح۳۸۶۷۸٫

[۳۷] . السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و اشراطها، عثمان بن سعید المقری، ج ۵، ص ۱۰۵۷، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اول، ۱۴۱۶ هـ .

[۳۸] . همان، ج ۶، ص۱۲۳۷٫

[۳۹] الفتن، ج ۱، ص ۳۷۳، نعیم بن حماد المروزی، مکتبه التوحید، قاهره، چاپ اول، ۱۴۱۲٫

[۴۰] تفرد به محمد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ج۲، ص۴۷۸، موسسه الرساله، بیروت، چاپ اول،۱۹۹۷٫

[۴۱] همان، ج۲، ص۴۸۲٫

[۴۲] الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، تحقیق ابراهیم بهادری و … ، ج۱، ص ۶۸-۶۹، انتشارات اسوه، چ دوم، سال ۱۴۱۶؛ نیز درباره احادیثی که نام ائمه (ع) را ذکر کرده اند، به صحیح مسلم، ج ۶، ص۳ و ۴، باب الاماره، رجوع شود.

[۴۳] ینابیع الموده، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ص۱۷۹٫

[۴۴] همان مدرک.

[۴۵] وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج۴، ص۵۶۲٫

[۴۶] العبر فی خبر من غبر، ج۳ ، ص۳۱٫

[۴۷] الاعلام ج۶، ص۸۰٫

[۴۸] امامت و مهدویت، ج۲، ص ۵۶ ـ ۲۴۱، چاپ بهمن، نوبت اول .

[۴۹] به بحارالانوار، ج۵۱، ص۹۹ ـ ۱۰۲ رجوع شود.

[۵۰] اقتباس از خورشید امامت و ولایت، مهدی کامرانی.

[۵۱] شارح سنن ابن ماجه، ج۲، ص۵۱۹٫

[۵۲] سنن ابن ماجه، ج۲، ص۴۰۸۷٫

[۵۳] البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص۱۸۳ – ۱۸۷٫