مقدمه

یکی از موضوعاتی که از صدر اسلام در بین مسلمانان محل بحث بوده، پیش‌گویی‌های پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از وضعیت آخر الزّمان و ایام ظهور حضرت مهدی (علیه السّلام) است. این مسئله در بین شیعه و اهل سنت اهمّیّت ویژه‌ای دارد و در هر دو مذهب کتاب‌های مستقلی در این زمینه نوشته شده است. همچنین، در طول تاریخ، افراد و گروه‌های مختلفی با تطبیق این روایات بر خود، از این روایات برای رسیدن به اهداف خودشان استفاده کرده‌اند. در دنیای امروز، گروه‌هایی با نام اسلام و برای دفاع از اسلام، به جنگ با مسلمانان برخاسته‌اند و برای ایجاد مقبولیت  در بین مردم این روایات را بر خود تطبیق می‌کنند.

معرفی داعش

بعد از حمله آمریکا به عراق، شاخه القاعده در عراق به رهبری ابومصعب زرقاوی در ۲۰۰۴ علنی شد. این گروه تحت امر رهبر القاعده جهان بودند، ولی برخلاف القاعده، شیعیان را دشمن نزدیک خود و هدف خود را مبارزه با شیعیان عراق معرفی می‌کردند. در ۲۰۰۶، ابومصعب زرقاوی در بمباران عراق کشته شد و «ابوعمر البغدادی» جانشین وی شد.[۱] با شروع جنگ القاعده در سوریه، شعبه‌ای از این گروه به سوریه رفت، امّا در آن‌جا با «جبهه النصره» -که بعدها جزء القاعده شد- اختلافات داخلی پیدا کرد. آن‌ها از ایمن الظواهری خواستند در خصوص اختلافات القاعده عراق و جبهه النصره قضاوت کند که حکم او به نفع جبهه النصره بود. با این حکم ابوبکر البغدادی مخالفت خود با ایمن الظواهری را اعلام کرد و به عراق برگشتند و خلافت اسلامی را بعنوان داعش مخفف «دولت اسلامی عراق و شام»- اعلام کردند. آن‌ها ادعای خلافت اسلامی کردند و در تبلیغات خود رهبرشان را خلیفه مسلمانان خواندند و او را «ابوبکر الحسینی القرشی البغدادی» معرفی کردند تا یادآور حدیث «خلفاء امتی اثنا عشر، کلهم من قریش»[۲] باشد.

آن‌ها در اعتقادات و فقه سیاسی خود تابع ابن تیمیه و محمّد بن عبدالوهاب هستند و در مناطق تصرف شده در عراق و شام عبارتی از ابن تیمیه دیده می‌شود: «قوام الدین بکتاب یهدی و بسیف ینصر»؛ یعنی پایداری دین به کتاب هدایتگر و شمشیری است که دین را یاری می‌کند. آن‌ها همچنین کتاب نواقض الاسلام محمّد بن عبد الوهاب را بر در و دیوار مناطق اشغالی نصب کرده‌اند. همچنین، به پیروی از سیّد قطب، جهاد مسلحانه را اصل اساسی خود دانسته‌اند و بیانیه زرقاوی را، که شیعه را دشمن اصلی خود معرفی کرده است، نصب العین قرار داده‌اند.[۳]

سوء استفاده داعش از مباحث مهدویت

حکومت‌ها و اشخاص در طول تاریخ از مباحث مربوط به آخر الزّمان و اشراط السّاعه، به لحاظ این‌که نوعی پیش‌گویی هستند و مصداق دقیق آن‌ها مشخص نیست، سوء استفاده فراوانی کرده‌اند. برخی با جعل روایات یا تأویل روایات موجود به نفع خود، مردم را به گروه‌های خود جذب می‌کردند و برای حکومت خود مشروعیت و مقبولیت ایجاد می‌کردند.

گروه تکفیری داعش نیز از همه آن‌چه ممکن است برای استوار کردن قدرت خود استفاده کرده، که مهم‌ترین آن‌ها بازگشت خلافت و در مرحله‌ی بعد شعارهای مربوط به مهدویت است.[۴] آن‌ها مسائل اجتماعی و شعارهای خود را طوری تنظیم می‌کنند که با روایات منقول از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و صحابه درباره‌ی آخر الزّمان منطبق باشد تا از این راه برای خود مشروعیت و مقبولیت لازم را به دست آورند و قتل و غارت‌های خود را توجیه کنند. این گروه در شبکه‌های ماهواره‌ای، سایت‌های اینترنتی، مجلات و جرایدی که خودشان منتشر می‌کنند، این روایات را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر اعمال خودشان تطبیق می‌کنند. در این‌جا به برخی از مباحثی که در خصوص مهدویت مطرح کرده‌اند اشاره می‌شود:

  1. اعتقاد داعشی‌ها به علائم ظهور

در یکی از بندهای اعتقادنامه‌ای که انجمن شرعی تنظیم القاعده در بلاد الرافدین (بین النهرین) -«اللجنه الشرعیه لتنظیم القاعده فی بلاد الرافدین»- که هسته‌ی اوّلیّه‌ی گروه تکفیری داعش است، صادر کرده، چنین آمده است:

ما از علائم قیامت (آخر الزّمان) به آنچه از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به صورت صحیح به ما رسیده، ایمان داریم. و این‌که بزرگ‌ترین فتنه از زمان خلقت آدم تا قیامت، فتنه دجال است؛ و به نزول علیسی (علیه السّلام) و بر پا کردن عدل و داد و بازگشت خلافت راشده بر طبق روش نبوت ایمان داریم.[۵]

داعش در این زمینه به کتاب الفتن و أخبار المهدی و نزول عیسی (علیه السّلام) و أشراط السّاعه جهیمان بن سیف العتیبی استناد می‌دهد و آن را قبول دارد.[۶]

  1. مجله‌ای با نام دابق

داعش در ماه رمضان ۱۴۳۵ه‌.ق. بعد از اعلام خلافت اسلامی، اقدام به نشر مجله الکترونیکی (اینترنتی) کرد که تا به حال (جمادی الاوّل ۱۴۳۶) شش شماره از این مجله منتشر شده است. این مجله با عنوان دابق، در بردارنده مواضع داعشی‌ها در خصوص مسائل مختلف است. مسئله‌ی مهمی که در این مجله به چشم می‌خورد استناد به احادیث وارد شده در باب «فتن و اشراط السّاعه» است. علاوه بر این احادیث، نام مجله نیز یادآور حدیثی منتسب به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.

عَن أَبُی هُرَیْرَهَ أن رُسول الله -صلى اللَّه علیه و سلّم- قال:

لا تقُومُ السّاعَهُ حَتَّى تَنْزِلَ الرُّومُ بالأَعْمَاقِ أَو بدَابِقٍ، فیَخْرُج إِلَیْهِم جیشٌ من المَدِینَهِ من خِیَارِ أَهْلِ الأَرْضِ یَوْمَئِذٍ[۷]؛ قیامت برپا نمی‌شود تا این‌که رومی‌ها به اعماق یا دابق حمله کنند. آنگاه سپاهی از مدینه شامل بهترین مردم روی زمین علیه رومی ها برمی‌خیزند.

«دابق» شهری در شمال حلب است که از مرزهای ترکیه ۴۵ کیلومتر فاصله دارد. این شهر از توابع منطقه اعزاز است و در دشت آن، جنگی بزرگ میان ارتش عثمانی به رهبری سلطان سلیم اوّل و ممالیک به رهبری قنصوه الغوری در ۱۵۱۶ میلادی روی داد. در این جنگ عثمانی‌ها پیروز شدند و این پیروزی، مقدمه ورودشان به مناطق عربی و تأسیس امپراطوری بزرگ عثمانی بود.[۸] امّا «الاعماق» که در حدیث آمده، به منطقه ای تابع انطاکیه ترکیه اشاره دارد که به دابق نزدیک است. این شهر یک بندر معروف و بزرگ دارد.

می توان گفت داعش با نام‌گذاری مجله رسمی خود به نام «دابق» می‌خواهد این را وانمود کند که آن لشکر مسلمان که در مقابل رومی ها در دابق جنگ خواهد کرد، ما هستیم. نقل مکرر روایات مربوط به جنگ روم و مسلمانان، در شماره‌های گوناگون مجله، این ادعا را تقویت می‌کند.[۹]

  1. رموز القاب خلیفه داعشی

 داعش در مجلات،[۱۰] سایت‌ها،[۱۱] و گفتگوهای خود،[۱۲] از خلیفه خودشان با عنوان «ابوبکر البغدادی القرشی الحسینی» یاد می‌کند. در برخی موارد کلمه «الهاشمی» را هم بر آن اضافه می‌کنند.[۱۳] این القاب هر کدام معنای خاصی در منابع اسلامی دارند. نام اصلی وی ابراهیم عواد ابارهیم علی بدری سامرایی، ملق به ابودعاء است. ولی می‌توان گفت آن‌ها عناوین «ابوبکر»، «القرشی»، «الهاشمی»، و «الحسینی» را با اهداف خاصی به او  داده‌اند که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

«ابوبکر»؛ این عنوان را به او داده‌اند تا یادآور خلافت خلفا باشد، چنان که گفته شد، طبق اعتقاد آن‌ها، در آخر الزّمان روش خلافت خلفا زنده می‌شود. با این اسم می‌خواهند خلیفه خود را احیا کننده خلافت اسلامی در آخر الزّمان معرفی کنند.

«القریشی»؛ از نظر شیعه ضروری است که امام و خلیفه از قریش و هاشمی باشد، چنان که از حضرت علی (علیه السّلام) نقل شده: «إِنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ قُرَیْشٍ غُرِسُوا فِی هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ مِنْ غَیْرِهِم‏»؛[۱۴] امامان از قریش هستند و ریشه در بنی هاشم دارند و غیر بنی هاشم صلاحیت امامت را ندارند.

در منابع اهل سنت نیز روایات فراوانی بر لزوم قرشی بودن خلیفه تا قیامت وجود دارد، از جمله روایات نقل شده در مسند احمد، مانند «الأئمه من قریش»،[۱۵] یعنی امامان قریش هستند؛ و حدیث صحیح مسلم از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرمودند: «لَا یَزَالُ هَذَا الْأَمْرُ فِی قُرَیْشٍ مَا بَقِیَ مِنْهُمُ اثْنَان‏»؛[۱۶] یعنی همیشه این امر (خلافت) در قریش است تا روزی که دو نفر از مردم زنده باشند. حتّی نووی در شرح این حدیث ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید: «هذا الحدیث و أشباهه دلیل ظاهر علی أن الخلافه مختصه بقریش، لا یجوز عقدها لأحد غیرهم، و علی هذا انعقد الاجماع فی زمن الصحابه فکذلک من بعدهم»؛[۱۷] این حدیث و امثال آن دلیل آشکاری بر  اختصاص خلافت به قریش است؛ قرار دادن آن در غیر قریشی جایز نیست؛ بر این مطلب در زمان صحابه و بعد از آن‌ها اجماع و اتّفاق نظر است.

اگرچه افرادی آن را ضروری ندانسته‌اند امّا نظر مشهور اهل سنت بر لزوم قرشی بودن است. پس لقب قریشی برای خلیفه داعشی، پشتوانه‌ای دارد که ممکن است برای مشروعیت دادن به خلافت او و تطبیق او با این روایات باشد.

«الحسینی»؛ در روایات شیعه و اهل سنت وارد شده که کسی که در آخر الزّمان ظهور می‌کند و زمین را پر از عدل می‌کند از نسل امام حسین (علیه السّلام) است. این امر در بین شیعه متواتر و متفق علیه است، مانند حدیث حضرت علی (علیه السّلام) از پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرمود: «لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّى یَقُومَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۱۸] قیامت برپا نمی شود تا این‌که مردی از فرزندان امام حسین (علیه السّلام) قیام کند و زمین را با عدل و داد پر کند؛ همان‌طور که با ظلم و ستم پر شده است.

و در بین اهل سنت نیز، اگرچه برخی معتقدند مهدی (علیه السّلام) از نسل امام حسن (علیه السّلام) است, امّا روایاتی در منابع آن‌ها آمده که دلالت می‌کند بر این‌که حضرت مهدی (علیه السّلام) از نسل امام حسین (علیه السّلام) است؛ مانند حدیث عبدالله بن عمرو، که گفته است: «یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وَلَدِ الْحُسَیْنِ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ ، وَلَوِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْجِبَالُ لَهَدَمَهَا وَاتَّخَذَ فِیهَا طُرُقًا»؛[۱۹] یعنی مردی از فرزندان حسین (علیه السّلام) از مشرق ظهور می‌کند که اگر کوه‌ها در مقابلش بایستند آن‌ها را تخریب می‌کند و راه را هموار خواهد کرد.

همچنین حدیث پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرمودند: «اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خدا آن روز را آن‌قدر طولانی می‌کند که مردی از فرزندان مرا، که هم‌نام من است، مبعوث کند، سلمان برخاست و گفت: یا رسول الله! از نسل کدام فرزندتان؟ فرمود: از این فرزندم؛ و با دستش به حسین زد».[۲۰]

با توجّه به این روایات، ممکن است لقب «حسنی» برای خلیفه داعشی، به منظور تطبیق با این روایات به او داده شده باشد، تا مردم به خیال این‌که ممکن است این همان مهدی موعود باشد، برای یاری او رغبت زیادی داشته باشند.

  1. پرچم داعش

پرچم داعش به رنگ سیاه است که روی آن با رنگ سفید نوشته شده: «لا اله الا الله محمّد رسول الله». این نوع طراحی پرچم نیز هم‌سو با دو رکن اساسی تفکّر داعشی، یعنی خلافت و مهدویت، است.[۲۱] چون:

الف. رنگ پرچم حکومت خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سیاه بوده است، چنان‌که در روایات آمده است: «عن عبدالله بن عبّاس أنه قال کانت رایه النّبی، صلّی الله علیه و سلّم، سوداء، ولواؤه أبیض»؛[۲۲] یعنی عبدالله بن عبّاس می گوید: رایت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سیاه بود و لوای ایشان سفید.[۲۳] با طراحی پرچم به این شکل، می‌خواهند خود را طبق حدیث خلیفه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ادامه‌دهنده‌ی روش پیامبر معرفی کنند؛ (کانت الخلافه علی منهاج النّبوه).[۲۴]

چنان‌که در سایت‌های مختلف با استناد به این احادیث، چیزهایی را نیز به آن روایات اضافه‌کرده‌اند و گفته‌اند: «پرچم پیامبر (صلّی الله علیه و آله  وسلّم) در حکومتش سیاه رنگ بود که روی آن «اله الا الله محمّد رسول الله» نوشته شده بود و پرچم خلافت اسلامی در این زمان همان پرچم رسول الله و ادامه دهنده روش اوست.»[۲۵]

ب. در برخی منابع حدیثی، روایاتی وجود دارد معروف به روایات «رایات السود»؛ یعنی پرچم‌های سیاه. در این روایات بعد از اخبر برافراشته شدن پرچم‌هایی سیاه در آستانه‌ی ظهور به مسلمانان توصیه شده به یاری کسانی بشتابند که این پرچم‌ها را برافراشته‌اند؛

چرا که منجی به کمک همین افراد جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. عبد الله بن مسعود در حدیثی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کند که ایشان فرمودند:

ما خاندانی هستیم که خدا آخرت را برای ما برگزید نه دنیا را و خاندانم پس از من با تبعید، فشار و آوارگی رو‌به‌رو می‌شوند تا پرچم‌های سیاه از سوی مشرق برافراشته شود. آن‌ها حق را می‌خواهند، امّا حقّ آن‌ها داده نمی‌شود. آن‌ها در راه حق جنگ می‌کنند و پیروز می‌گردند. هر کس از شما و نسل‌های شما، آن پرچم‌های برافراشته را دید، به سوی امام خاندان من بشتابد گرچه با نهایت سختی؛ چرا که آنان پرچم‌های هدایت‌اند و پرچم خود را به مردی از خاندان من، که هم‌نام من است، و زمین را بعد از ظلم و ستم با عدل و داد پر می‌کند، تسلیم خواهند کرد.[۲۶]

این روایت و روایاتی با این مضمون در منابع شیعه نیز آمده است.[۲۷] می‌توان گفت: با طراحی این نوع پرچم، علاوه بر منتسب کردن خود به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و خلافت اسلامی، خواسته‌اند خود را زمینه‌سازان ظهور حضرت مهدی (علیه السّلام) نیز تلقّی کنند.

  1. طرح خلافت داعشی در امتداد خلافت اسلامی

داعش در برنامه‌ی خود، مهدویّت را با خلافت تلفیق کرده، در کنار روایات مربوط به مهدویّت، بازگشت و احیای خلافت خلفا را مطرح کرده است. در نوشته‌های خود بر دو مطلب «خلافت و اشراط الساعه» تأکید فراوانی دارند. آن‌ها با استدلال به برخی از روایات، که در منابع اهل سنّت در خصوص بازگشت خلافت در آخر الزّمان آمده است، خودشان را احیاکنندگان خلافت معرّفی می‌کنند. این روایت در مسند احمد چنین آمده است:

نعمان بن بشیر نقل می‌کند در مسجد با رسول خدا نشسته بودیم. ابوثعلبه خشنی آمد و به بشیر بن سعد گفت آیا حدیث پیامبر در مورد امراء را یاد داری؟ حذیفه گفت من حفظ کرده‌ام، و گفت رسول خدا فرمودند: «نبوّت در بین شماست، تا زمانی که خدا بخواهد، و هر موقع خواست آن را برمی‌دارد، سپس خلافت بر روش پیامبری است، تا زمانی که خدا بخواهد، و هر موقع خواست آن را برمی‌دارد، سپس حکومت سخت‌گیر است، تا زمانی که خدا بخواهد، و هر موقع خواست آن را برمی‌دارد، سپس حکومت اجباری است، تا زمانی که خدا بخواهد، و هر موقع خواست آن را برمی‌‌دارد، سپس خلافت بر روش پیامبری است. پس ساکت شدند.[۲۸]

گروه داعش در سایت‌های مختلف با استناد به این حدیث، حکومت خود را خلافت آخر الزّمانی معرّفی کرده است.[۲۹]

  1. فاتحین جنگ موعود

داعشی‌ها معتقدند در آخر الزّمان جنگی بین مسلمانان و مسیحیان اتّفاق می‌افتد. آن‌ها با تقویّت نیروی نظامی خود می‌خواهند فاتحین این جنگ باشند و با طرح خلافت اسلامی، خود را نماد اسلامی معرّفی می‌کنند که در این جنگ بر مسیحیان پیروز می‌شود. آن‌ها برای این اعتقاد به احادیثی استناد کرده‌اند که در منابع اسلامی آمده است، از جمله:

  1. پیامبر خدا بعد از شمردن شش علامت از علائم قیامت فرمودند: «سپس بین شما و بین بنی اصفر (روم) معاهده بسته می‌شود که خیانت می‌کنند و بر شما در زیر هشتاد پرچم لشکرکشی می‌کنند که زیر هر پرچمی دوازده هزار نفر است».[۳۰]
  2. خالد بن معدان از رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده است:

شما با روم صلح امنیّتی برقرار خواهید کرد  و حمله خواهید کرد و آن‌ها از پشت‌شان هجوم بردند پس تسلیم می‌شوید و به غنیمت می‌دهید. سپس در مرج ذی تلول اقامت می‌کنید. شما مسلمانان با رومی‌ها صلح مسالمت‌آمیزی را انجام می‌دهید. شما و با آن‌ها در برابر دشمن متّحد شده و علیه آن می‌جنگید. در نهایت پیروز می‌شوید. اموال غنیمت را به دست می‌آورید. سپس به سوی خانه و کاشانه به راه می‌افتید تا به «مرج ذی تلول»[۳۱] می‌رسید. در آن‌جا توقّف می‌کنید. یک مرد نصرانی صلیب را برمی‌دارد و می‌گوید صلیب غلبه پیدا کرده است. مردی از مسلمانان به خشم می‌آید و می‌گوید خدا غالب شد. صلیب را می‌شکند. جنگی بین مسلمانان و رومی‌ها اتّفاق می‌افتد که خدا گروهی از مسلمانان را با شهادت اکرام می‌کند. آن‌گاه روم فریب داده، زیر هشتاد پرچم که هر کدام دوازده هزار نفر را شامل می‌شود به سوی شما می‌آیند.[۳۲]

در شماره ۴ مجله دابق، ص ۵۶، به این حدیث استناد شده، محقّق شدن پیش‌گویی‌های مذکور در این احادیث، نزدیک شمرده شده است. آن‌ها ائتلاف به اصطلاح ضدّ داعش غربی‌ها را، که رو به گسترش است، مقدّمه تحقّق آن می‌پندارند. براساس این احادیث «رومی‌ها» [غرب]، زیر ۸۰ پرچم که از هر کدام ۱۲ هزار نیرو پیروی می‌کند، گرد هم خواهند آمد و شمار ارتشی که علیه «مسلمانان» خواهد جنگید، به حدود ۹۶۰ هزار نفر خواهد رسید.

همچنین در شماره ۲ مجله دابق بعد از تأکید بر فتوحات و پیروزی‌ها و گسترش قلمرو خودشان، در صفحه‌ی آخر برای تأیید و مشروع جلوه دادن این فتوحات حدیثی را از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آورده است: «تَغْزُونَ جَزِیرَهَ الْعَرَبِ فَیفْتَحُهَا اللَّهُ ثُمَّ فَارِسَ فَیفْتَحُهَا اللَّهُ ثُمَّ تَغْزُونَ الرُّومَ فَیَفْتَحُهَا اللَّهُ ثُمَّ تَغْزونَ الدَّجَّالَ فَیفْتَحُهُ اللَّهُ»؛[۳۳] در این روایت هم که بر خودشان تطبیق می‌دهند خود را فاتح جنگ‌های آخر الزّمان معرّفی می‌کنند.

  1. آرزوی حکومت بر جهان

شماره ۵ مجله دابق درباره‌ی گسترش و بسط حکومت و خلافت اسلامی است، در پیش گفتار این شماره (ص ۳) حدیثی از صحیح مسلم نقل شده است: «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: خدا زمین را برای من جمع کرد و من مشرق و مغرب آن را دیدم. و امّت من بر حکومت زمین از شرق تا غرب – که من دیدم- خواهد رسید».[۳۴] با نقل این روایت به دنبال فتوحات خود، به خواننده این مطلب را القا می‌کنند که آن‌ها بر مشرق و مغرب حکومت خواهند کرد.

همچنین، بعد از مباحث مربوط به بسط خلافت و ذکر فتوحات خودشان در همان شماره، در صفحه آخر به حدیثی از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، که در سنن ابی داوود آمده، استناد شده است: عَنِ النَّبِی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلبَمَ قَالَ: «لَوْ لَمْ یبْقَ مِنَ الدُّنیا إِلَّا یَوْم لَطوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الیَوْمَ حَتَّی یبْعَثَ فِیهِ رَجُلاً مِنِّی – أَوْ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی- یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی، وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمُ أَبِی یمْلَأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً».[۳۵]

این حدیث نیز در ادامه مباحث مربوط به گسترش خلافت داعشی می‌تواند بیان‌گر این مطلب باشد که این گروه آماده کننده زمینه برای ظهور منجی است.

نتیجه

با در نظر گرفتن تبلیغات و رفتار گروه داعش و نحوه استدلال آن‌ها به احادیث فتن و اشراط الساعه، می‌توان به این نتیجه رسید که آن‌ها خود را زمینه‌سازان ظهور منجی معرّفی می‌کنند. اخبار مربوط به آخر الزّمان را به نفع خود مصادره و تأویل می‌کنند. لذا لازم است مسلمانان از خظر تطبیق روایات اسلامی بر گروه‌های تکفیزی غیر اسلامی آگاه شوند و به خیال عمل به روایات به این گروه‌ها نپیوندند.

منابع

  1. نهج البلاغه، تعلیقه: صبحی صالح.
  2. ابراهیم نژاد، محمّد، داعش، قم: دار الاعلام لمدرسه اهل البیت (ع)، ۱۳۹۳٫
  3. ابن بابویه، محمّد بن علی، عیون أخبار الرّضا علیه السّلام، تهران: نشر جهان، چاپ اوّل، ۱۳۷۸٫
  4. ابن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمّد، مسند أحمد، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، و آخرون، بی‌جا،: مؤسسه الرساله، الطبعه الأولی، ۱۴۲۱٫
  5. البخاری، محمّد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت: دار الفکر، ۱۴۰۱٫
  6. الترمذی، محمّد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق: عبد الرحمان محمّد عثمان، بیروت: دار الفکر، ۱۴۰۳٫
  7. الحاکم النیشابوری، ابو عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیه، الطبعه الأولی، ۱۴۱۱٫
  8. حسنی، سیّد بن طاووس، الملاحم و الفتن، قم: نشر صاحب الأمر، الطبعه الاولی، ۱۴۱۶٫
  9. السَّجِستانی، أبو داوود سلیمان بن الأشعث، سنن أبی داوود، المحقّق: محمّد محیی الدّین عبد الحمید، صیدا- بیروت: المکتبه العصریه، بی‌تا.
  10. الطبری، احمد بن عبد الله، ذخایر العقبی، القاهره: مکتبه القدسی، ۱۳۵۶٫
  11. طریحی، فخر الدّین، مجمع البحرین، تهران: مرتضوی، چاپ سوم، ۱۴۱۶٫
  12. عتیبی، جهیمان بن سیف، الفتن و أخبار المهدی و نزول عیسی علیه السّلام و أشراط الساعه، بی‌جا: بی‌تا.
  13. کرد علی، محمّد بن عبد الرزّاق بن محمّد، خطط الشام، دمشق: مکتبه النوری، الطبعه الثالثه، ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳٫
  14. مجازی، اکرم، مشهد النشاقات و التخالفات و المرجعیّات الایدیولوجیه للجماعات الجهادیه، بی‌جا، ۲۰۰۷٫
  15. مجله الکترونیکی دابق، شماره ۱-۵٫
  16. المروزی، أبو عبد الله نعیم بن حماد، کتاب الفتن، تحقیق: سمیر أمین الزهیری، القاهره: مکتبه التوحید، الطبعه الأولی، ۱۴۱۲٫
  17. النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، بیروت: دار أحیاء التراث العربی، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۲٫
  18. النیشابوری، مسلم بن حجّاج، صحیح مسلم، بیروت: دار الجیل، بی‌تا.
  19. www.alsunnah.info
  20. www.betrol.blogspot.com
  21. www.mnbr.info
  22. www.tawhed.ws
     

[۱]. برگرفته از: اکرم مجازی، مشهد النشاقات و التخالفات و المرجعیات الا یدیولوجیه للجماعات الجهادیه، ص ۲٫

[۲]. مسلم بن حجاج النیشابوری، صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳، کتاب الاماره، باب الناس تبع لقریش.

[۳]. برگرفته از: محمّد ابراهیم‌نژاد، داعش.

[۴]. به نمونه‌هایی از این موارد در ادامه مقاله اشاره خواهد شد.

[۵].www.tahed.ws/r?i=ygzoyz64

[6]. www.tahed.ws

[7]. مسلم بن حجاج النیشابوری، صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۷۵، کتاب الفتن، باب فتح القسطنطنیه.

[۸]. محمّد بن عبد الرزاق بن محمّد کرد علی، خطط الشام، ج ۲، ص ۲۰۸٫

[۹]. برخی از این روایات در ادامه مقاله ذکر خواهد شد.

[۱۰]. دابق، همه شماره‌ها.

[۱۱]. مثلاً  سایت www.alsunnah.info و http://www.tawhed.ws.

[12]. مثلاً در شبکه‌های اجتماعی مانند یوتیوب و فیس بوک.

[۱۳].www.mnbr.info

[14]. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۱۴۴٫

[۱۵]. ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱۹

[۱۶]. مسلم بن حجاج النیشابوری، صحیح مسلم، ج ۶، ص ۲٫

[۱۷]. النووی، أبو زکریا محیی الدّین یحیی بن شرف، المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج ۱۲، ص ۲۰۰٫

[۱۸]. محمّد بن علی ابن بابویه، عیون اخبار الرضا (علیه السّلام)، ج ۲، ص ۶۶٫

[۱۹]. ابو عبدالله نعیم بن حماد  المروزی، کتاب الفتن، ص ۳۷۱٫

[۲۰]. احمد بن عبدالله الطبری، ذخایر العقبی، ص ۱۳۶٫

[۲۱]. البتّه عبّاسیان هم برای دولت خود از این طرح استفاده کرده بودند.

[۲۲]. محمّد بن عیسی التّرمذی، سنن التّرمذی، ج ۳، ص ۱۱۵٫

[۲۳]. رایت پرچمی است که لشکر زیر آن جنگ می کنند و علامت گروه است. ولی لواء پرچمی است که نشانه فرماندهی است و امیر هر جا باشد، لواء همان‌جاست» فخر الدّین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۹۹٫

[۲۴]. أبو عبدالله احمد بن محمّد ابن حنبل، مسند احمد، ج ۳۰، ص ۳۵۵٫

[۲۵]. http://betrol.blogspot.com/2012/12/blog-post_8.html#ixzz3L610Zyir

[26]. ابو عبد الله الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۴، ص ۴۶۴٫

[۲۷]. سیّد بن طاووس حسنی، الملاحم و الفتن، ص ۱۱۸٫

[۲۸]. أبو عبد الله أحمد بن محمّد بن حنبل، مسند احمد، ج ۳۰، ص ۳۵۵: «تَکُونُ النُّبُوَّهُ فِیکُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَکُونَ ثُمَّ یَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ یَرْفَعَهَا ثُمَّ تَکُونُ خِلَافَهٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّهِ فَتَکُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَکُونَ ثُمَّ یَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ یَرْفَعَهَا ثُمَّ تَکُونُ مُلْکًا عَاضًّا فَیَکُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکُونَ ثُمَّ یَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ الله ُأَنْ یَرْفَعَهَا ثُمَّ تَکُونُ مُلْکًا جَبْرِیّاً فَتَکُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَکُونَ ثُمَّ یَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ یَرْفَعَهَا ثُمَّ تَکُونُ خِلَافَهٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّهِ ، ُثمَّ سَکَتَ).

 

[۲۹]. برای نمونه: http://betrol.blogspot.com/2012/12/blog-post_8.html#ixzz3L5zVYbgh.

[30]. محمّد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، ج ۴، ص ۶۸٫

[۳۱]. برخی گفته‌اند ذی تلول همان دابق است.

[۳۲]. أبو عبد الله أحمد بن محمّد ابن حنبل، مسند احمد، ج ۲۸، ص ۳۱٫

[۳۳]. مسلم بن حجّاج النیشابوری، صحیح مسلم، ج ۸، ص ۱۷۸٫

[۳۴]. همان، ج ۸، ص ۱۷۱؛ سید بن طاووس حسنی، الملاحم و الفتن، باب هلاک هذه الامّه…

[۳۵]. أبو داوود سلیمان بن الأشعث السَّجِستانی، سنن ابی داوود، ج ۴، ص ۱۰۶، کتاب المهدی.