«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏»

«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاهَ عَلَى سَیِّدِ الْأَنْبِیَاءِ طَبیبِ نُفُوسِنَا نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَ مُنْقَضٍ الْأُمَّهَ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا مَوْلَانَا کَهْفِ الْحَصَیْن وَ غِیَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِین‏ِ ِ‏بَقِیَّهُ اللَّهِ فِی العَالَمینِ أَرْوَاحُنَا فِدَاهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ وَ سَهَّلَ اللَّهُ المَخْرَجَهَ ‏وَ جَعَلَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ الْمُمْتَثِلِینَ وَ لَعْنَُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ»

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».

خود و شما عزیزان، را خداجویان، پرواپیشگان، مؤمنان، موالیان و حاضرین در سنگر پر صلابت نماز جمعه را به تقوای الهی، به پرهیز از مخالفت با اوامر مولا، [و]  اهتمام به  فرائض دینی دعوت می‌کنم.

 

تسلیت و تبریک

ابتدائاً وفات کریمه‌ی اهل بیت، [حضرت] فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها را به عموم دلدادگان به خاندان عصمت و طهارت [و] علاقه‌مندان به علم و فقاهت تسلیت عرض می‌کنم و حلول سال جدید را، آغاز زندگی طبیعت را شروع سال جدید را، پویایی جدید را،۵:۰۰ شکوفایی جدید را، [و] عبودیّت جدید را که خدای متعال بار دیگر سفره‌ی عبودیّت را برای بندگان خود پهن کرد[ه] و اجازه‌ی عبادت را در عرصه‌های مختلف به ما داد[ه است]، تبریک عرض می‌کنم.

راس اسلام

در خطبه‌ی اوّل به حول و قوه‌ی خدا، بنای ما بر این بود که توجّهی به باطن اعمال خود و اسرار عبادت‌های خود داشته باشیم. نماز، را هم در اذان و اقامه‌ای که از جانب [خدا] برای ما آمده است، «خَیْرِ الْعَمَل‏» نام‌گذاری کرده [= شده] است: «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ» و هم در بیان نبی مکرم اسلام، هنگامی که معاذ بن جبل را به یمن اعزام می‌فرمودند[= می کردند]، تأکید فرمودند که تو در سِمت سیاست و مدیریّتی که در آن‌جا برای تو منظور شده است، نماز را در صدر برنامه‌های خود قرار بده: «فَإِنَّهَا رَأْسُ الْإِسْلَامِ»[۱]؛ [یعنی] نماز رأس اسلام است. و [=همچنین] در بیان امیر المؤمنین علیّ بن ابی‌طالب علیه السلام [که] در بستر شهادت [بودند، آمده است]: «اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاهِ … وَ إِنَّهَا عَمُودُ دِینِکُمْ»[۲]؛ نماز استوانه است، نماز ستون است، نماز تکیه‌گاه دین است.

حقیقت نماز

این نماز مثل همه‌ی اموری [است] که از جانب خدا نازل شده است؛ [چراکه] ما این عالم ظاهر را نازل شده از جانب خدا می‌‌دانیم [و این عالم] ریشه‌دار است، باطن‌دار است. «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ‏»[۳]؛ هیچ چیزی در عالم نیست، مگر نزد ما؛ یعنی ماورای عالم کثرت و عالم حجاب، در عالم تجرّد، در عالم نور، [و] در عالم ملکوت خزائن دارد. «إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»؛ ما از دارایی خود برای عالم به مقدار نیاز نازل می‌کنیم. بر این اساس نماز هم یک رقیقه‌ای از یک حقیقت است که از جانب حقّ مطلق به عنوان تحفه‌ای در اختیار ما [انسان ها] قرار گرفته است. همه‌ی مقدّمات و مقارنات آن ملکوتی دارد و باطنی دارد و سری دارد و حکمتی دارد، که اگر ما با کلاس نماز [و] با حقیقت و ملکوت آن آشنا بشویم، امید است از این کلاس بهره‌های زیادی ببریم.

لَا صَلَاهَ إِلَّا بِطَهُورٍ

مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رضوان الله تعالی علیه، از عرفای واصل و از شاگردان برجسته‌ی مرحوم ملّا حسین قلی همدانی اعلی الله مقامه هستند. این بزرگوار [وقتی] در اسرار نماز می‌خواهند حرف بزنند، نکاتی را مطرح می‌کنند که حائز اهمّیّت است. ایشان می‌فرمایند: نماز مشروط به طهارت است: «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِطَهُورٍ»[۴]؛ [یعنی] بدون طهور [و پاکیزگی] نماز، نماز نیست. نماز وقتی نماز است که با طهارت باشد. ۱۰:۰۰

در مسئله‌ی طهارت، طهارت از هوس و طهارت از حدث، هر دو جای مطالعه است [=دارد]. خداوند متعال [وقتی] بنده را به حضور خود فرا خوانده است و سفره‌ی محبّتی به نام نماز گسترده است و بنده را به انس با خود دعوت فرموده است، شرط ورود به جلسه‌ی انس با خدا و جلیس شدن و انیس شدن با معبود را طهارت قرار داده است.

[منظور از طهارت]، طهارت از نجاست و خباثت‌های ظاهری است؛ [یعنی] با بدنی که به یکی از نجاسات آلودگی دارد [=آلوده شده است]، کسی حق حضور در پیشگاه پروردگار متعال به عنوان کلیم شدن با خدا [را] ندارد. [چنین انسانی] باید خود را از همه‌ی نجاسات نظیف کند و اگر کسی آلودگی باطنی پیدا کرده است، [مثلاً] در اثر جنابت، گرفتار حجاب نفس شده است یا حوادث دیگری [رخ دهد] که انسان را منغمر در عالم ماده می‌کند و پرده‌ای بین او و خداوند [به وجود می آورد،] در آن التذاذات مادی [که] غفلتی برای انسان پیش می‌آید و در سراسر وجودش اثر می‌گذارد، خداوند متعال طهارت از حدث را در قالب غسل بر ما [= او] واجب کرده است. وضو گرفتن و با غسل بودن، طاهر بودن از جنابت و عوارض دیگر، شرط ملاقات پروردگار متعال و اعلان حضور در پیشگاه حق تعالی است.

میوه ی ایمان

این بزرگوار می‌فرمایند که طهارت شستشوی اعضایی از  بدن یا همه‌ی بدن است. ما [در وضو] صورت و دست‌ها را [می] شویم و سر را مسح می‌کنیم و [همچنین] پاهای خود را هم با بقیه‌ی آب وضو مسح می‌کنیم. ظاهر این طهارت، یک شستشو [و] است، یک نظافت است که [احادیث ما درباره ی آن می فرماید]: «النَّظَافَهُ مِنَ الْإِیمَانِ»[۵]؛ کسی که ایمان دارد، [باید بداند که] ایمان آثاری دارد، ثمراتی دارد و [همچنین بداند که] دین ما دین نظافت است.

[اسلام] ایمان را شجره‌ای معرّفی می‌کند که یکی از میوه‌های درخت ایمان نظافت است؛ بنابراین مؤمنین بدانند [که] خداوند نظافت را دوست دارد؛ چون [نظافت] تجلّی ایمان در ظاهر است. نظیف بودن بدن، نظیف بودن لباس، نظیف بودن محل‌هایی که ما در آن‌جا زندگی می‌کنیم یا کار می‌کنیم، لازمه‌ی ایمان ما است. بیایید اسلام را [همراه] با جاذبه‌های آن در عمل معرّفی کنیم؛ «کُونُوا دُعَاهَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»[۶].

مقدمه ی طهارت باطنی

نظافت ظاهری با وضو تأمین می‌شود؛ ولی این [نوع نظافت،] پوسته و قشر ظاهری این عمل نورانی است؛ [وضو علاوه بر نظافت ظاهری،] نظافت باطنی [هم] دارد و [همچنین این بزرگوار] می‌فرماید‌که خداوند متعال عبادت‌ها را برای حصول طهارت قرار داده است و وضو گرفتن و غسل کردن در عین اینکه خودش تطهیر و نظافت است، نتیجه اش هم رسیدن به یک طهارت است [و در اصل] مقدّمه‌ی طهارت برتر است.

قانون، راه نجات بشریت است

ایشان [همچنین] دو آیه را مطرح کردند [که] یکی آیه‌ی ششم از سوره‌ی مبارکه مائده است. بعد از آن‌ که خدای متعال مسئله‌ی وضو و غسل و تیمم را در این آیه مطرح فرموده است، در پایان آن می‌فرماید: ۱۵:۰۰ «ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ»[۷]؛ این فرمول‌ها که در قالب تکلیف، قانون، مقرّرات و… [است، انسان را محدود می کند.] اساساً قانون، [برای] محدود ساختن انسان است و انسان به حکم این‌که انسان است، [یک موجود] مدنی است و مدنیّت [به این] نیاز دارد که انسان در قانون، [ خواسته های] خود را بگنجاند و بسیاری از خواست‌ها و تقاضاهای خود را در چهارچوب قانون محدود سازد و وقتی محدودیّت می‌آید، این‌جا مسئله‌ی تکلیف مطرح می‌شود.

تکلیف از کلفت است [و] کلفت به معنی مشقّت است. قانونمند زندگی کردن، عادل بودن [و] عدالت، همان پایبند بودن به شریعت است و کسی که قانون شرع را در زندگی خود [به عنوان] جدول زندگی قرار داده [و] مسیر عبور خود قرار داده است [و] از این مسیر خارج نمی‌شود [و] قهراً بسیاری از آزادی‌های خود را خود محدود می‌کند، [این عمل] خودسانسوری است، خود محدود ساختن است، خود را کنترل کردن است و چنین امری در عین این‌که مشقّت است، راه نجات است.

آزادی بدون قانون =آزادی لجام گیسخته

آزادی بدون قانون [و] آزادی لجام گسیخته، انسان را از همه‌ی آزادی‌ها سلب می‌کند و برای انسان بن‌بست‌هایی پیش می‌آورد [و او را] در باتلاق‌هایی گرفتار می‌کند که همه چیز را از دست می‌دهد. اگر حضرت آدم علیه السلام از آزادی خود استفاده نمی‌کرد و خود را به شجره‌ی منهیه نزدیک نمی‌کرد، بهشت از او گرفته نمی‌شد. محرومیّت از بهشتی که [قرآن درباره ی خصوصیات آن می فرماید:] «لا تَظْمَؤُا فیها وَ لا تَضْحى‏»[۸]؛ [یعنی] آن‌جایی [که] گرفتاری نداشت، مشقّت نداشت، تعب نداشت، هجران نداشت، فراق نداشت، سوز نداشت، این همه آوارگی نداشت، بهشت بود. امّا استفاده‌ی نادرست از آزادی، باعث شد که انسان بهشت را از دست بدهد.

انسانی که پایبند به قانون نیست، [و] برای رسیدن به اهداف خود از قانون عبور می‌کند، یک  چنین انسانی خیلی از بهشت‌ها را از دست می‌دهد. [این انسان] بهشت خودسازی را، بهشت تکامل را، بهشت تعالی را، بهشت اخلاق را [و] بهشت امنیت را از دست می‌دهد. انسان فهیم اندیشمند دور اندیش کسی است که به قانون احترام می‌کند [= می گذارد] و در چهارچوب قانون کار خود را پیش می‌برد؛ گویی این‌که [شاید] گاهی [کارهای انسان] کند پیش برود یا محرومیّت‌هایی را لازمه‌ی قانون‌مداری همراه خود داشته باشد، [اما] ارزش دارد. خداوند منّان که این‌ها را قرار داده است، [در واقع] اراده‌ی او حَرَج بر شما نیست.

دین بدون حرج

 آیه [ذیل] از آن آیاتی است که افتخار جهانی برای جامعه‌ی اسلامی دارد: «ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ»؛ اساساً دین خدا چنین نیست که برای زندگی بشر ایجاد بن‌بست کند. بن‌بست‌ها در بی‌دینی‌ها است، در فسق و فجور‌ها است، در آزادی‌های لجام‌گسیخته است. چون دین ما دین حرجی نیست، اگر یکی از تکالیف دینی برای کسی ایجاد حرج کند، این قانونِ نبود حرج، قانون لا ضرر [و] قانون عدم حرج، او را از انجام آن تکلیف معاف می‌دارد؛ به همین دلیل پیرمردهایی که احساس ضعف می‌کنند [و] روزه گرفتن برای آن‌ها حرجی است [=دارد،] خدا روزه را از آن‌ها برداشته است.

روزه‌ای که این‌قدر اهمّیّت دارد و این‌قدر [و] آثار و برکات دارد، وقتی حرجی می‌شود [= داشته باشد،] برداشته می‌شود.۲۰:۰۰ تمام قوانین اسلام با قانون حرج کنترل می‌شود، [و] جهت‌گیری می‌شود. قانون لاضرر و حرج، مسئله‌ی زمان را در دین، در بسیاری از موارد برای ما حل می‌کند. [قرآن] بعد [از اینکه تمام حرج را نفی می کند،] می‌فرماید: «وَ لکِنْ یُریدُ»[۹]؛ [یعنی] خداوندی که این قوانین را برای شما لازم الرّعایه و طاعت این قوانین را واجب کرده است، [همین] خداوند اراده کرده است که: «لِیُطَهِّرَکُمْ»؛ خدا می‌خواهد شما را پاک کند. نمی‌گوید اعضای شما را، بدن شما را پاک کند؛ [بلکه] می‌خواهد خود شما را پاک کند. می‌خواهد خود شما را وارسته کند؛ لذا این طهارت ظاهری، باید باطنی داشته باشد.

طهارت ظاهری و باطنی

انسانی که وضو می‌گیرد باید در نظر داشته باشد که این طهارت ظاهری اگر [فقط] ظاهر باشد [و] باطن نباشد، [یعنی اگر] ظاهر انسان ظاهری دینی باشد، ظاهر اخلاقی باشد، امّا باطن او باطن کفر باشد، باطن فسق باشد، این [انسان] باطن ندارد، این ملکوت ندارد، این سِر ندارد، این روح [و] ندارد، این جان ندارد.

 

 

إِنَّ اللَّهَ … یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ

در آیه‌ی دیگر خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ … یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ‏‏‏»[۱۰]؛ [این آیه] خیلی دل انگیز است. هر کجا محبّت خدا می‌آید، هر جا سخن از عشق است، آن‌جا اوج است. آن‌جا پرواز است. آن‌جا نجات است. آن‌جا خلاصی است. ظلم [کردن]، ظلمت دارد؛ چون نتیجه‌ی جفا و بی‌مهری است. امّا مهربانی‌ها گشایش دارد. عشق و محبّت کلیدی است که درهای بسته را برای انسان باز می‌کند.

«إِنَّ اللَّهَ … یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ‏‏‏»؛ خداوند متطهّرین را دوست می‌دارد. کسی که وضو می‌گیرد، می‌خواهد محبوب خدا شود. می‌خواهد نظر لطف خدا را به خود جلب کند. [طهارت] سازندگی اش به اندازه‌ی کلاس عشق و محبّت است. من [خدا] تو را دوست دارم [که] می‌گویم وضو بگیر. طهارت تو را دوست دارم؛ بنابراین [در] مسئله‌ی وضو که طهارت ظاهریّه دارد، اگر ما عمق آیات را نگاه کنیم، می‌بینیم ما با وضو گرفتن داریم زنجیرهای اسارت و ناپاکی را از خود دور می‌کنیم.

امّا چگونه هم مرحوم نراقی رضوان الله تعالی علیه و هم دیگر بزرگان ما رموزی را یادآوری کردند که توجّه به آن رموز برای انسان نورانیّت می‌آورد. به امید آن‌که خداوند متعال همه‌ی عبادت‌های ما را دارای باطن و حقیقت قرار دهد و إن‌شاءالله [ همه ی آنها را] مورد ارفاق و قبول خود قرار دهد.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَى خَاتَمِ النَّبِیِّینَ أَبِی ‌الْقَاسِمِ مُحَمَّد وَ عَلِی خَاتَمُ الْوَصِیِّینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ عَلَی فَاطِمَۀَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ عَلَى سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفَ الصَّالِحَ الْقَائِم‏ حُجَجِکَ عَلَى عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ وَ لَعْنَُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».

 

خود و شما بزرگان را، شما مهمانان خدا را، شما مهاجرین الی الله را، شما نمازگزاران را به تقوای الهی، اهتمام به ارتباط با خدا و وحشت از خلاف فرمان‌های خدا توصیه می‌کنم. مناسبت‌هایی که اقتضای طرح در نماز جمعه [را] دارد، یکی وفات حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها است که امروز قم غرق در ماتم و عزاداری است و این بی‌بی جزء شخصیت‌های ممتاز عالم خلقت است.

قم، حرم اهل بیت است

نقطه‌ی عطف در دین ما، در فرهنگ ما، در فقاهت ما، در حوزه‌های علمیه‌ی ما، در تشیّع ما [و] در حفظ ارزش‌های دینی ما است. پایگاهی است که خداوند او را پسندیده است که پایگاهی باشد، [تا] ملجأ و پناه امور دینی و فقهی و معنوی جامعه‌ی اسلامی قرار بگیرد؛ لذا [آن] چهار حرم، بارگاه، پناهگاه و جبهه‌ی مقابله‌ی با دین و ضدّ ارزش‌ها که در بیان امام صادق علیه السلام معرّفی شده است، یکی حرم خدا است، یکی حرم رسول الله صلی الله علیه و آله است و دیگری حرم امیر المؤمنین صلی الله علیه و آله [است]؛ چون [حضرت علی علیه السلام] به عنوان جان پیغمبر صلی الله علیه و آله [است و] حساب او از دیگر ائمّه علیهم السلام جدا است. بقیه‌ی اهل بیت هم حرمی دارند، پایگاهی دارند، کلاسی دارند، دانشگاهی دارند و آن قم است، که مسئولیت حفاظت از این پایگاه و گستردن سفره برای مراجعین به این پایگاه به عهده‌ی [حضرت] فاطمه‌ی معصومه سلام الله علیها قرار گرفته است.

پدرت به فدایت

روایات ائمّه‌ی معصومین در جلالت این بانوی بزرگوار نشان می‌دهد که [ایشان] مثل عمّه‌ی بزرگوار خود حضرت زینب کبری سلام الله علیها، مقامات [و] موهبتی دارند، دارای علمی است که فوق علوم اکتسابی است؛ لذا در غیبت پدر خود پاسخگوی مشکلات فقهی افرادی بود که مراجعه [می] کردند و به قدری عالی از عهده ی [ این سوالات] برآمده بود که بر حسب نقل، حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه سه مرتبه گفتند: «فِدَاهَا أَبُوهَا»؛ پدرش به قربانش.

من به حضرت حجّت ارواحناه فداه و به همه‌ی مردمی که دلی با اهل بیت عصمت و طهارت دارند تسلیت عرض می‌کنم.

کلید خدا

مطلب بعدی مطلبی است که حضرت آقا دام ظله در حلول آغاز سال جدید در کنار مضجع شریف ولی نمعت ایرانیان۳۰:۰۰، [حضرت] امام رضا علیه السّلام، [ایراد کردند.] [ایشان] پرچم دار این حرکت حسینی انقلاب ما [هستند و] همه ساله نفسی از امام رضا علیه السّلام می گیرند و در امت می دمند. [ایشان] هم خودشان زنده اند و هم زندگی ما را با امام رضا علیه السّلام بیمه می کنند.  

[حضرت آقا دام ظله] امسال را سال همّت مضاعف و کار مضاعف معرّفی فرمودند. مسئله‌ی صرفه‌جویی واقعاً جزء [مسائل] اصلاح الگوی مصرف [است و] جزء آن کلیدهایی [است] که اگر هر جامعه‌ای بخواهد پیش برود، [به آن نیاز دارد]، [و در هر جامعه] پیشرفت و توسعه و عدالت بدون اصلاح الگوی مصرف واقعاً عملی نبود [=نیست] و ایشان هر چیزی را [که] در آغاز سال مطرح می‌کنند، [از جمله] کلیدهایی است که خداوند متعال به دل ایشان القاء می‌کند؛ «وَ ینَطِقُ مِن الهَامِ إلی الله».

ایشان به تناسب و شدّت ضرورت آن مسئله، این پیام را می‌دهند؛ ولی معنای آن این نیست که [باید فقط در] همان سال این کار انجام ‌شود [و] دیگر سال‌های بعدی [این پیام] زمینه ندارد؛ نه. این‌ها کلیدهایی هستند که برای همیشه، بشر و یک امّتی که به پا خواسته است، [به آن نیاز دارد]. [ملتی که] می‌خواهد خود را از علم و صنعت و فن‌آوری و سایر شئون جلو ببرد و از غافله‌ی رهروان این راه عقب نماند و در بعد معنویّت و اخلاق هم نشان بدهد که پیشرفت ما از دین ما است، از رهبری دینی ما است. دین ما هم دنیا دارد، هم آخرت دارد. هم ظاهر دارد و هم باطن.

این [امر،] کلیدی بود که تا حدّی شروع شد [و هنوز هم ادامه دارد؛] ولی خود ایشان هم اعلام فرمودند که این کار، کار یک ساله نیست. این [مسأله] باید فرهنگ‌سازی شود و در تمام مدارس و دانشگاه و در بنگاه‌های تربیتی و علمی نخبگان ما [رواج پیدا کند]. مربیان جامعه باید این [امر] را جدی بگیرند و جامعه را از اسراف و تضییع عمر و مال و فرصت‌ها بر حذر بدارند و همه‌ی امکانات بسیج شود و در مسیری که باید به کار رود، به کار برود. و امسال هم [ملت] همّت مضاعف و کار مضاعف را [سر لوحه خود قرار دهند.]

پیروزی سنت دارد

انسان گاهی به امور ظاهری دنیای غرب خیره می‌شود و [در این رابطه] بعضی‌ها هم خود را می‌بازند. وقتی که در جنگ احد مسلمان‌ها شکست خوردند، این مشرکین استفاده‌ی تبلیغاتی و فرهنگی و روانی [از این شکست] کردند و بت هبل را به پا کردند [و] گفتند: «اعْلُوا هُبَل». می‌خواستند به افرادی که جا مانده اند یا زمین خورده اند، بفهمانند که چون ما بت هبل را می‌پرستیم، جلو رفتیم [و پیروز شدیم]؛ ولی قرآن کریم فرمود: نه، «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ»[۱۱]؛ این شکست و پیروزی فرمول دارد، سنّت دارد. این‌طور نیست که اگر کسی هبل دارد، پیروز ‌شود. هبل هیچ نقشی ندارد، بت هیچ نقشی ندارد، توجّه به مادیات هیچ نقشی ندارد. شما [بت پرستان] در جنگ بدر هبل را داشتید و شکست خوردید، منهزم شدید و عزّت و صولت شما در هم شکسته شد این‌ها نیست. «اللَّهَ أَعْلى‏ وَ أَجَل‏»[۱۲] ما [مسلمانان] الله داریم؛ چه شکست بخوریم الله داریم، چه پیروز بشویم الله داریم. «اللَّهَ أَعْلى‏ وَ أَجَل».

همت مضاعف و کار مضاعف

یکی از فرمول‌هایی ‌که این [مسلمانان] پیش گرفتند همین همّت مضاعف و کار مضاعف است و ما که این دستورات را از دین خود داریم و این جوشش را از رهبری خود داریم و بحمدلله در این ۳۰ سال حرکت به سوی تعالی و ترّقی و اوج در همه‌ی زمینه‌ها را رقم می‌زنیم [=زدیم]، [باید به این پیام عمل کنیم].۳۵:۰۰ حالا وقت آن است که یک بازنگری کنیم که [=تا ببینیم] این پیشرفت‌ها، زمینه‌ی چه چیزی بوده است که ما را به این‌جا رسانده است و چقدر ما باید از این سفره استفاده‌ی بیشتر کنیم.

دشمن  خیر خواه نیست!

من چند حدیث در زمینه‌ی همّت مضاعف و کار مضاعف[آماده کرده ام]. این کار مضاعف یک اصطلاح است؛ یعنی هر کسی باید جهادگرانه زندگی کند. «عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِی لَا یَعْمَلُهُ غَیْرِی فَاجْتَهَدْتُ‏»[۱۳]؛ [یعنی] من دانستم که بار پیشرفت و نجات به دوش خود من است، دشمن ما را نجات نمی‌دهد، دشمن خیرخواه ما نیست، آن‌ها با ما رقابت می‌کنند و قصد جان ما [را] کرده اند. آن‌ها با دین ما سنخیّت ندارند و عنادی نسبت به دین ما دارند. «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»[۱۴].

شما با هیچ سیاستی نمی‌توانید کفر را از اسلام راضی کنید. کفر [در تمام زمینه ها] با اسلام مقابله می‌کند. ضدّ ارزش‌ها با ارزش‌ها تقابل دارد. [در این مقابله] جای سازش نیست. ما در زمینه‌هایی تدبیر می‌کنیم، تدبیر عقلایی و از امکانات آن‌ها استفاده می‌کنیم، ولی یقین داریم که [اگر] آن‌ها قدرت داشته باشند، نمی‌گذارند ما پیش برویم ما باید خود اقتدار پیدا بکنیم. (تکبیر)

همت بلند دار که…

 «مَنْ رَقَى دَرَجَاتِ الْهِمَمِ عَظَّمَتْهُ الْأُمَمُ»[۱۵]؛ اگر کسی بخواهد در میان امّت‌ها شاخص شود، سرافراز شود، برجسته شود، تابلو شود، باید نردبان همّت را بلند طی بکند. [همچنین] فرمود: «کُنْ بَعِیدَ الْهِمَمِ إِذَا طَلَبْتَ»[۱۶]؛ اگر جویا هستید، گمشده‌ای دارید، به دنبال چیزهای کم نباش[ید]. خواستید مطلوبی را پیگیری کنید، همّت خود را بلند بدار[ید]. این علوّ همّت به قدری مهم است که عزم و همّت انبیاء علیهم السّلام نجات همه‌ی بشریّت بوده است. ما هم باید این همّت [را بلند کنیم]. [همت ما] نه تنها نجات کشور خود ما [باشد، بلکه باید] همّت ما باید نجات امریکایی‌ها از یوغ کفر و ستم این دو حزب باشد.

ما می‌خواهیم دنیای غرب را نجات بدهیم. ما می‌خواهیم دین را، ارزش را، اخلاق را در همه‌ی جهان محقّق کنیم. ما باید آن‌چنان همّتی داشته باشیم، آن‌چنان آمادگی نشان دهیم که وجود مبارک امام زمان ارواحناه فداه [آمادگی ما را] ببینند. [وقتی] ما کارایی داریم، می‌توانند با ما دنیا را متحوّل بکنند. همّت ما باید انقلاب عالَمی باشد. حکومت جهانی با رهبری وجود نازنین امام زمان ما ارواحناه فداه باشد. (صلوات)

در روایاتی که من مشاهده می‌کردم، حدود ده ثمره برای همّت والا در بیان امیر المؤمنین، امام صادق، پیغمبر اکرم علیهم السلام آمده است که همه‌ی این‌ها واقعاً جا دارد که مطرح شود. انسان شارژ می‌شود [وقتی می بیند] مکتبی دارد که بحمدلله پیشاپیش همه‌ی مشکلات خط می‌دهد، حرکت می‌دهد، پویایی و خلاقیّت و ابتکار ایجاد می‌کند.

سیستم غرب

نکته‌ی دیگر کار مضاعف است. کار مضاعف یعنی بذل طاقت، بذل وسع در رسیدن به هدف. اگر همت بلند است \، همت بلند بدون کار متناسب با آن همت عملی نیست.۴۰:۰۰ لذا یکی از عزیزان ما که از متدیّن و مدیران کارآمد است، [وقتی] دیروز برای ما مقداری در مورد این مسائل صحبت می‌کرد می‌گفت دنیای غرب سیستمی را[برای خود] فراهم دیده است [=کرده است] که در این سیستم بیکاری خود به خود می‌شود.

ایشان نقل می‌کرد بعضی از اساتید دانشگاه در دنیای غرب به خود می‌بالند که من دو سال کار خود را از دست ندادم. [در غرب] این چرخ به سرعت دارد حرکت می‌کند. هر کسی خود را با این حرکت تطبیق بدهد، می‌تواند خود را در آن چهارچوب بگنجاند و الّا  می‌شود.

این کار مضاعف یعنی ایجاد کردن یک کارگاه، ساختن یک سیستم، یک فرهنگ که در آن فرهنگ استاد نتواند بیکاری نشان بدهد، کم کاری نشان بدهد. کارگر کار خود را، اداری کار خود را [انجام دهند و] تمام اقشار در آن مسئولیت‌هایی که به عهده گرفتند اگر کم گذاشتند از آن فرهنگ و از آن گردونه خود به خود خارج بشوند. این می‌شود کار مضاعف و انسان را به جایی می‌رساند.

دست چندنی در پوشش مخملی

یک نکته هم در ارتباط با مسئله ی امریکا که پارسال [حضرت] آقا فرمودند [این است] که این اوباما برای جلب اعتماد مردم امریکا شعار تغییر داد؛ ولی ما منتظر هستیم ببینیم آیا این شعارها درست بوده است یا این‌که پنجه‌ی چدنی را در یک پوشش مخملی ارائه می‌کند! این انتظار و این پیش‌بینی و پیش‌گویی مدّبرانه‌ی حضرت آقا دام ظله، امسال باز به بیان خود ایشان آمد. ملاحظه کردید که این شعارها[ی آمریکا] باطن نداشت، تقلّب بود، ظاهرسازی بود.

عراق بحران زده

مسئله‌ی اشغال عراق هم که هشتمین سال خود را دارد طی می‌کند، ما می‌بینیم بیشتر از ایام صدام ناامنی در عراق بی‌داد می‌کند و کشته‌هایی که در طول مدّت اشغال پیش آمده است و همچنان ادامه دارد، کابوس وحشتناکی است که [هم گریبان] اوباما [و] هم نیروهای خودش را [گرفته]، که منشأ ناامنی [و] حضور اشغال‌گران در آن‌جا است.

از نظر پیشرفت هم که هیچ قدمی برای امور بهداشتی و اقتصادی عراق، آن‌ها پیش نیاوردند. دخالت‌های همه جانبه در امور مردم عراق دارند، مخالف دموکراسی هستند و با مردم سالاری دینی ایران [مخالف هستند.] آن ها‌ [اغتشاشگران] معاند ریشه‌داری بودند. اوباما هم نشان داد که از [آنها حمایت می کند و از] اغتشاشگران به عنوان طرفداران جامعه‌ی مدنی یاد کرد. مردمی که با حضور همه‌جانبه‌ی خود، بیعت‌های مکرّر خود [خود رانشان دادند] و حضور مردم دینی را برای همیشه رقم زدند و در ۲۲ بهمن و نهم دی هم نقطه‌ی عطفی بود که دشمن را به طور کلّی ناامید کردند، [آمریکایی ها] هیچ‌گاه از [این] حضور مردم حمایت نکردند؛ بلکه با اقلیت‌های مخالف [نظام] یکی شدند و به آن‌ها خط دادند و هر نوع دشمنی که از دست آن‌ها ساخته بود، برای به هم زدن یک نظام متکّی به آرمان‌های دینی [انجام دادند].

 جمهوری اسلامی یعنی دین

که ۱۲ بهمن یکی از مناسبت‌ها است و مردم با حضور اکثریّت قاطع ۹۸ درصد و خرده‌ای رأی به جمهوری اسلامی دادند. جمهوری اسلامی یک ترکیب نیست؛ یک نظام است، یک حقیقت است که هم اسلامیّت و هم جمهوریّت [را در بر دارد.] این دین فطری با فطرت‌های مردم ما منطبق است. مردم حکومت خود را، فرهنگ خود را، اخلاق خود را با دین خود تطبیق دادند. [آنها] دین می‌خواهند؛ دینی که تأمین‌کننده‌ی عدالت، دینی که زمینه‌ساز توسعه، دینی که آخرت‌ساز و عزّت ساز در دنیا و آخرت است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏»

«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ».


[۱]– تحف العقول، ص ۲۶٫

[۲]– نهج البلاغه، ص ۴۲۲٫

[۳]– سوره‌ی حجر، آیه ۲۱٫ و هیچ چیزى نیست مگر آنکه خزانه‏هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمى‏کنیم

[۴]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۱، ص ۳۳٫

[۵]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۱۶، ص ۳۱۹٫

[۶]– بحار الأنوار، ج ‏۶۷، ص ۳۰۹٫

[۷] – المائده؛۶ خدا نمى‏خواهد [با احکامش‏] بر شما تنگى و مشقت قرار دهد، بلکه مى‏خواهد شما را [از آلودگى‏ها] پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید، تا سپاس گزارید

[۸]– سوره‌ی طه، آیه ۱۱۹٫ و نه در آن تشنه شوى و نه دچار آفتاب‏زدگى گردى.

[۹]– سوره‌ی مائده، آیه ۶٫

[۱۰]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۲۲٫ ً خدا کسانى را که بسیار توبه مى‏کنند، و کسانى را که خود را [با پذیرش انواع پاکى‏ها از همه آلودگى‏ها] پاکیزه مى‏کنند. دوست دارد

[۱۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۰٫ اگر [در جنگ احد] به شما آسیب و جراحتى رسید، آن گروه را نیز [در جنگ بدر] آسیب و جراحتى مانند آن رسید. و ما این روزها [ىِ پیروزى و ناکامى‏] را [به عنوان امتحان‏] در میان مردم مى‏گردانیم [تا عبرت گیرند]

[۱۲]– تفسیر العیاشی، ج ‏۱، ص ۲۰۱٫

[۱۳]– بحار الأنوار، ج ‏۷۵، ص ۲۲۸٫

[۱۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۲۰٫ یهود و نصارى هرگز از تو راضى نمى‏شوند تا آنکه از آیینشان پیروى کنى.

[۱۵]– غرر الحکم و درر الکلم، ص ۶۲۱٫

[۱۶]– همان، ص ۵۳۰.