خطبۀ اول

تقوا، وظیفه شناسی، ارتباط دائم با خدا و زندگی کردن با دستورات او، کلید نجات است. فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏” طه؛ ۱۲۳: هر کسی با دستورات خدا زندگی کند، گمراه و سرگردان نمی شود. گرفتار شقاوت و بدبختی هم نخواهد شد.

 در ادامه مطالب خطبه اول که دربارۀ مکان نمازگزار بود،باید بگوییم بهترین مکان برای بهترین عمل، خانه خداست و مساجد به عنوان بیوت حق تعالی شناخته شده اند.

 در مسجد تنها سجده محقق نمی شود؛ مسجد اسم مکان است، یعنی محل سجده. مسجد محل آموزش دین و تربیت نفوس بشری است. محل تهذیب و تزکیه، پالایش درون و اعزام نیروها به صحنه نبرد علیه دشمن است. محیطی است که در آنجا اطلاعات عمومی مسلمانان بازگو می شود و آگاهی های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، معنوی بالا می رود. محل آشنایی ها و آشتی هاست. محل زدودن غبار از دل، برطرف کردن کینه ها، جلب رضای خدا و مرکز تصمیم گیری برای جامعه اسلامی است.

با تمام این توصیفات، باید گفت مسجد محل نماز است. آنچه گفتیم همه عبادت است و مسجد شکل های مختلف عبادت را معرفی می کند و برای انسان در جهت دادن به زندگی به گونه ای که همه شئون زندگی عبادت، بندگی خدا و ذخیره آخرت شود؛ محل مشخص و نشان داری است. اما در عین حال آن عبادتی که نفس عبادت های دیگر است “نماز” است.

مسجد مصلّی است. وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى”  البقره؛ ۱۲۵ مکانی را که حضرت ابراهیم علیه السلام  بر آن پا نهاده، به عنوان مصلّی انتخاب کنید.از این آیه چنین بر می آید که مکان نماز، باید جایی باشد که مقرّبین خدا آنجا را پاکیزه کرده باشند. “لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ . وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ”  البلد؛ ۲

حضور اولیای الهی، انبیا علیهم السّلام و پاکان و نیکان، در  بعضی محیط ها، معنویت و باطن آن محیط را برجسته تر می کند . نمازی را که اولیای الهی می خوانند، در همه عوالم اثر می گذارد. مثلاً با نمازِ باران می بینید که باران می آید. یا با یک نماز، جبهۀ حق علیه باطل پیروز می شود و یا گره های اقتصادی باز می شود.آیۀ “اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ” البقره؛ ۴۵ یک دستور کلی است. نماز در همه جا رهگشاست و پناه بردن به آن در تمام محیط ها مورد تأکید قرآن کریم است.

 شاه بیت نماز، سجده است .از این جهت در میان عبادت های متنوّع که در مسجد محقّق و از آنجا منتشر می شود و پیام عبودیت از مسجد به اطراف و اکناف می رسد؛ عبادت برجسته، نماز و حساس ترین جایگاه نماز، سجده است .به همین دلیل بشر را توجه داده اند به خضوع برتر، به تذلّل در برابر خدا و به شکستن انانیّت در برابر عظمت حق تعالی. ان شاءالله اگر عمری داشتیم در اسرار اعضای نماز صحبت کنیم،درباره این موضوع در جای خودش صحبت خواهد شد.

 ما به مسجد می رویم تا متواضع، خاضع و حق پذیر شویم. روح انانیّت، تکبّر، حقد، حسد، بداخلاقی ها، پرخاشگری ها و تمام رذائلی که بابندگی خدا نمی سازد؛ با رفتن به مسجد که دارالشفای الهی و محل درمان همه مشکلات اخلاقی است؛ درمان می شود.

در حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام آمده است: هر کس که به مسجد می رود، هشت منفعت و بهره نصیب او می شود: یکی علم مستطرف است.این حدیث برای ائمۀ جماعت و خطبای مساجد  این پیام را دارد که: مسجد باید دائماً تولید جدید داشته باشد. تکرار مکررات، نبود نوآوری، نبود ابتکار، نداشتن مطالعات جدید، عرضه نکردن عرضه ها در برابر تقاضاهای جدید، به خصوص برای نسل جوان، زدودن شبهات جدید، باز کردن ابعاد جدید سیاسی- اجتماعی اسلام.

امامان جماعت برای رضای خدا، باید دائماً به روز و مخاطب شناس بوده، مطالعات جدید و مشاوره ها داشته باشند.همچنین طبق نیازهای جدیدی که در جامعه اسلامی پیش می آید، باید به نیازهای مختلف اخلاقی، عرفانی، فقهی و کلامی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی پاسخ دهند.

نکته ای از امام صادق علیه السّلام در کتاب مصباح الشریعه آورده اند که یک فراز را عرض می کنم و برای خودم هم مایۀ شرم است و تکان دهنده. امام علیه السّلام فرمودند: “وقتی به در مسجد رسیدید، تأمّلی کنید. امام حسن مجتبی علیه السّلام به درب مسجد که می رسیدند، حالشان تغییر می کرد و گریه شان می گرفت و می گفتند: یَا مُحْسِنُ‏ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِی‏ءُ” المصباح للکفعمی ؛ ص ۱۴  

انسان که در خانه خدا متوقف می شود، باید إذن دخول بگیرد، زیرا او خالق انسان و عظمت مطلق است. انسان در او فنا می شود. می خواهد به بارگاه او قدم بگذارد. حضرت فرمودند: وقتی در خانه خدا رفتی،و انظر من اىّ دیوان‏ یخرج اسمک.”  شرح مصباح الشریعه ،ترجمه عبد الرزاق گیلانى ،ص  ۹۹ 

کل حدیث

تأمّل کن. پرونده های همه در پیش خداست و خانۀ خدا جایگاه بایگانی پرونده هاست. ببین نام تو در کدام پرونده است؟ مجرمین یا پاکان؟ ببین چطور می خواهی پیش خدا بروی؟  فان ذقت من حلاوه مناجاته شرح مصباح الشریعه ،ترجمه عبد الرزاق گیلانى ،ص ۹۹  اگر دیدی که بیتابی می کنی؛ جذبه و کششی همه وجودت را آماده کرده؛ شیرینی وصال را درک می کنی؛ بوی پیراهن یوسف را می شنوی؛ می خواهی بروی آنجا با او همدم و انیس شوی؛  و شربت بکاس رحمته و کراماته، و اگر از جام محبت حق نوش کردی و احساس کردی که از کرامات الهی بهره مندی ومن حسن اقباله و اجابته، فقد صلحت لخدمته اگر دیدی که احساس درونی ات این بود چون از امام پرسیدند: آیا می توانیم  بفهمیم خدا با ما چطور است؟ حضرت فرمودند: ببین خودت با خدا چگونه هستی؟ ببین دلت چه می گوید؟ اگر دلت این را می گوید که خدا دارد نگاه می کند؛ خدا به تو رو آورده است؛ خدا منتظرت است؛ فقد صلحت لخدمته خوشا به حالت! خدا برای خدمت به خود، تو را صالح کرده؛ شایسته ای که نزد او بروی و در حضورش اعلام خدمت کنی. فادخل فلک الاذن این حالت تو نشان می دهد که مأذونی.

خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت روحی فداه ایشان هم خودشان می فرمودند و هم از استادشان نقل می کردند که: وقتی می خواهید به حرم امامی مشرّف شوید، دم در بایستید و إذن دخول بخوانید. اگر دلتان شکست و گریه تان گرفت، نشانۀ این است که گفته اند: بیا داخل. اما اگر نه، تغییری در حالتان نبود؛ تحولی در خودتان ندیدید، نگران باشید.

و إلّا، فقف. اما اگر دیدید حال خوش و امید زیادی ندارید، جذبه ای احساس نمی کنید، باز ناامید نشوید،  فقف آنجا متوقف باش وقوف‏ مضطرّ قد انقطع عنه الحیل، و قصر عنه الامل، و قضى الاجل‏: توقّفت مثل توقّف کسی باشد که بیچاره شده، همه پل ها پشت سرش خراب شده و امیدها و آرزوهایش به گل نشسته است.  و قضى علیه الاجل: فرصت ها را از دست داده است. عجب قرار بوده ما همچنین جایی برویم نباید این جور روسیاه می آمده ام چرا آماده نیستم؟

فاذا علم اللَّه عزّ و جلّ من قلبک صدق الالتجاء إلیه، الان من هم که اینجا با شما صحبت می کنم، همین حالت را دارم. پیش خدا آمده ایم؛ ولی چطور آمده ایم و چه آورده ایم؟ او را از خودمان راضی نکرده ایم! همه پل ها هم که پشت سرمان خراب شده. اگر این در به روی ما باز نشود؛إذن دحول حاصل نشود و او ما را به حضور نپذیرد؛ پس تکلیف ما چیست؟

فاذا علم اللَّه عزّ و جلّ من قلبک صدق الالتجاء إلیه، نظر الیک بعین الرّافه :اگر خدا بیچارگیت را دریابد و ببیند که واقعاً خودت را بیچاره می بینی، اگر خدا در تو صدق إلتجاء ببیند، به تو نگاه می کند:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

یک نگاه خدا آباد می کند… نظر الیک بعین الرّافه خدا نگاه رحمتی به تو خواهد کرد و خدای متعال تو را توفیق می دهد و وفّقک لما یحبّ و یرضى، فانّه کریم یحبّ الکرامه لعباده المضطرّین إلیه و در پایان هم این آیه را می آوردند که: أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء

 

 خطبۀ دوم

مطالبی که مناسب است در این خطبه مطرح شود، ابتدا شهادت حضرت ابی ابراهیم، باب الحوائج، موسی بن جعفر، علیه السلام است که در پیش رو داریم و تسلیت عرض می کنم. از طرف دیگر ۱۴ خرداد است؛ روز بسیار غمباری که خورشید وجود امام راحل رحمه الله علیه غروب کرد و با رفتنش دل امّت و بشریت را داغ دار کرد.

لازم است در اینجا،دربارۀ هویّت و شخصیت امام رحمه الله علیه کمی صحبت کنیم. چون ما امام را دیده ایم؛اما ائمه علیهم السّلام را ندیده ایم. دل های ما آنها را باور دارد. امام عصاره و نمونه ای از حقیقت اهل بیت و طهارت است. ویژگی های امام به قدری بزرگ و روح امام بلند و فضائل امام ژرف است که زبان مثل منی، از این که در ابعاد شخصیتی آن عزیز سفر کرده، سخنی در خور عظمت او بگویم، الکن است؛ اما همان گونه که در حقّ خدا و ائمّه علیهم السّلام اظهار علاقه می کنیم و در حد فهم خودمان مطلب می گویم، دربارۀ حضرت امام هم به چند نکته از خصائص و ویژگی ها یا آموزه ها و پیام های زندگی ایشان می توانیم توجّه کنیم.

 نکتۀ اول اینکه امام، حقیقت دین را دریافته بود. دین شناسی بود که شناختش از دین، خدا، پیغمبر، آخرت و ائمّۀ اطهار، فراتر از شناخت مفهومی و ذهنی بود. حق را یافته و در دینش ذوب بود. چون خودش را شسته بود، آیینه ای بود که خدا و اولیا و دین خدا در وجود و زندگی ایشان قابل رؤیت بود.

حضرت رسول صلی الله علیه و اله بعد از نماز به جوانی نگاه کردند. دیدند جوان از خود شده و دل شده ای است. فرمودند: کیفَ اَصبحتَ؟ چگونه صبح کردی؟ عرض کرد: اَصبحتُ موقناً. من اهل یقینم. حضرت فرمودند: به تعبیر من ادعای بزرگی کردی، دلیلت چیست؟ عرض کرد:همین قدر به شما بگویم که شب ها خوابم نمی برد، اهل بهشت را در بهشت متنعّم و اهل جهنّم را در جهنّم معذّب می بینم.

گفت می بینم و اگر شما اجازه بدهید، به شما نشان می دهم اهل جهنم را و اینکه چه کسانی در اطراف شما ناری و جهنّمی هستند. وجود نازنین پیامبر خدا فرمودند: هذا عبد نظرالله قلبه بالایمان. این بنده ای است که خدا با فروغ ایمان خانۀ دلش را روشن کرده است.

 امام از این گروه بود. دلش خانه خدا بود. نور و اشراق حق تعالی دل او را آب کرده بود و دلی از خودش نداشت. نشانه اش هم ضجه های شبانه بود که تا عمر داشت، اهل تهجّد، اهل نماز شب و اهل مراقبه بود و توجه داشت تا خلاف بندگی حرف نزند. غفلت نکند به گونه ای که از حریم حق تعالی با غفلتش تجاوزی کرده و خلاف ادبی در حضور حق تعالی مرتکب شده باشد. امام کسی بود که اگر به ما گفت عالم محضر خداست، این را بدانید حرف نبود می گفت، امام هم در کلاس حضور بود و هم در کلاس محضر بود.

ما که توفیق نداشتیم؛ ولی وصف العیش هم برای ما نصف العیش است.شخصی که در این روزهای آخر عمر، مراقب حال امام بود، برای من این طور نقل کرد:

مراقبت از مصرف داروی امام به عهدۀ من بود و شب ها هم کنار ایشان بودم، به من فرموده بودند که چون دارو مصرف می کنم، سنگین می شوم و ممکن است به موقع بیدار نشوم. ساعت را کوک می کرد که یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح بیدار باشد. به من می گفت اگر با زنگ ساعت بیدار نشدم؛ من را بیدار کن.اما این آرزو به دلم ماند که زنگ ساعت امام را بیدار کند یا من ایشان را بیدار کنم. همیشه قبل از ساعت مقرّر خودش بیدار می شد.

 گریه های حال امام در دل سحر هم گریه هایی بوده است که توصیفش هم برای ما ممکن نیست.آنچنان اشک می ریخته که دستمال خیس می شده است. او همان عبدی بود که نظرالله قلبه بالایمان. خدا هم وعده داده است به تعبیر امیر المومنین که: من اصلح بینه و بین الله اصلح الله بینه و بین الناس.

نکتۀ دوم از علائم و جلوه های عبودیّت و یقین حضرت امام اینکه استکبار ستیز بود. از قدرت های بزرگ اصلاً نترسید؛ بلکه این جسارت و جرأت را با اتکا به قدرت لایزال خدا در خودش دید که قدرت های بزرگ را تحقیر کرد، صولت امریکا را شکست و افسانۀ نفوذناپذیری ابرقدرتها را ابطال کرد. این سحر را باطل کرد. استکبارستیزی از خصائص مستمر حضرت امام رحمه الله علیه بود که  نشان می دهد باید با باج خواهان با اقتدار و قدرت مقابله کرد و در برابر آنها به هیچ وجه نباید سازشی نشان داد.

 نکتۀ سوم در وجود حضرت امام، باور به مردم و ایمان به ملّت ها بود. خصوصاً ملّت ایران را چنان دریافته و به این ملّت ایمان آورده بود که ملّت خود را از ملّت صدراسلام، بالاتر می دید.ایشان شما مردم سرافراز، عزیز و شهادت پیشه را از اهل بدر، اهل احد و اهل حنین برتر می دانستند. من هم مثل امام این مردم را باور دارم و معتقدم که جز شهدای کربلا که در عالم نظیر ندارند؛ اگر ملّت ها را ارزیابی کنیم؛ مردم ایران در این سی و چهار سال نشان داده اند که دین در اعماق وجودشان نافذ است و بندگان صالح خدا هستند.

 امام مردم محور بود و به آرای مردم اطمینان داشت؛چون می دانست آنها با بصیرت اند، خلاف دین رأی نمی دهند، خلاف مصالح اعتقادی شان حرکت نمی کنند، از افراد فاسد حمایت نمی کنند. جاذبه های مادی مردم ما را فریب نمی دهد. خطشان اسلام است.

نکتۀ چهارم  اینکه هوشمندی، بصیرت دینی و نورانیّت امام اقتضا کرده بود که اسلام را دین زندگی معرفی کند. اسلام امریکایی، اسلام منزوی، بی تفاوت، ظلم پذیر و اهل ذلّت و سازش است. ولی اسلامی که امام مطرح کرد، مدیریت و برنامه دارد. نظام مند است و برای نجات بشر از همه قیود و زنجیرهای اسارت فکری، عملی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده است. امام نه تنها در شعار،بلکه در عمل هم اثبات کرد که اسلام برای زندگی مردم است. سیاست ما را باید اسلام تعیین کند. باید جدول و هندسه زندگی را از دین و از وحی مان بگیریم.امام این اندیشه را به صورت یک تجربه برای  اهل دنیا مطرح کرد و دنیا را در برابر اسلام به زانو درآورد. راه تازه ای  که هم دنیا را تأمین می کند و هم آخرت را.

نکتۀ پنجم مقابلۀ امام با تحجّر، التقاط و اسلام التقاطی است. اسلام متحجّرِ مقدّس مآب های بی درک و فاصله گرفته از حقیقت دین که مثل روشنفکرهای خودباخته در برابر شرق و غرب اند.امام در برابر یک مثلث ایستاد. روشنفکر بی تعهّد به دین، متحجّر و مقدس مآبِ روح دین درک نکرده و التقاطی هایی که اسلام را یک نظام و یک زندگی نمی دانند و افکار منحرف را با افکار صاف اسلامی در می آمیزند . امام با آنها مبارزه کرد. در کنار مبارزه با استکبار و اسرائیل، مبارزه با تحجّر و التقاط جزو خطوط اصلی و شاخص های زندگی حضرت امام بوده است.

مسئله اساسی این روزها، انتخابات است. انتخابات برای ما آبرو، دفاع لازم،رقم زدن سرنوشت، اعلام وفاداری به امام، لبّیک به خون شهیدان و اجرای دستور ولی فقیه و نائب امام زمان است.

در این جهت آنچه من می گویم برگرفته از جوشش و حرارت و احساس گرم مردم است که در همه امور، نسبت به مسئولین چند قدم جلوتر هستند. مردم به صورت خودجوش ۹ دی را آفریدند. آنها در فرصت های مناسب در صحنه ها اعلان حضور کردند و یقیناً این بار هم دشمن را ان شاءالله مأیوس خواهند کرد و با حضور بی بدیلشان عزّتی بی سابقه برای نظام و مملکت نشان خواهند داد.

“لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ ما فی‏ قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکینَهَ عَلَیْهِمْ وَ أَثابَهُمْ فَتْحاً قَریباً” سوره فتح؛ ۱۸- ۱۹و مغانم کثیره یاخذونها وکان الله عزیز حکیما خداوند محققاً از مؤمنین راضی شد. کی؟ وقتی که زیر آن درخت با رهبر آسمانی شان، بیعت کردند.“فَعَلِمَ ما فی‏ قُلُوبِهِمْ” بیعتشان ظاهری نبود، با دل آمدند و بیعت کردند. فَأَنْزَلَ السَّکینَهَ عَلَیْهِمْ” بیعت با شهیدان، با امام شهیدان، با خلف صالح امام و شهدا؛ عنایتی از خدا را در پی دارد و آن آرامش است.فَأَنْزَلَ السَّکینَهَ عَلَیْهِمْ” خدا هم  بر مؤمنین انزال سکینه کرد. دلهایشان را آرام کرد. به زندگیشان امنیت بخشید. آرامش در ابعاد مختلف زندگی،از پیشگاه پروردگار متعال برای آنها نازل شد.

 بعد از مسئلۀ امنیت و آرامش درونی و بیرونی، أَثابَهُمْ فَتْحاً قَریباً” این مبدأ فتوحات شماست، شما فتح الفتوح در پیش دارید. شما سی و چهار سال مردانگی، غیرت، فرهنگ عالی، همدلی و اتحاد در برابر دشمن با سلیقه های مختلف  را تجربه کردید.چهل میلیون رأی شما در انتخابات دورۀ گذشته، مشت محکمی بر دهان دشمنان بود. خدا نیامرزد سران فتنه را که این فرصت را بی ارزش کردند. اما در عوض حماسۀ نه دی شما، جبران کرد. مردم عزیز ما اگر هم به کسی رأی داده بودند؛وقتی دیدند دشمن نفوذ می کند، همانها هم آمدند و دست به دست همۀ مردم دادند و شکوهی آفریدند.

این مرحله حسّاستر است؛ چون در آن روز، ما قدّاری و بی رحمی و قساوت دشمن را در این حد که وارد خانه ها بشوند، با قساوت قلب سرها را ببرند و در دست خودشان در کوچه بگردانند و زهرچشم بگیرند و حتی سر یک دختر بچه را ببرند، ندیده بودیم؛اما اینجور حمیت و غیرت شما را دیده بودیم. حال که می بینیم اینها اینجور دشمنانی هستند و علیه ما کمر بسته اند و رمز موفقیت شان در این است که مردم را ببینند که نسبت به سابق مقداری سستی دارند.اما شما با همه سلیقه ها نشان دادید که نسبت به قانون و تصمیم شورای نگهبان تمکین عالی دارید.این پیروزی و فتح بزرگی است.

این یک فرهنگ برجسته و اخلاق عمومیِ قابل ارائه و مثال زدنی برای تمام دنیاست. در هیچ کشوری اینطور تعبّد، فرهنگ و تمدّن دیده نشده است و ان شاءالله به حول و قوّۀ پروردگار، با عنایت حق تعالی که مقلّب القلوب است و با نگاه امام زمان مان ارواحنا فداه این انتخابات برای شما نقطه عطف و پیروزی بی بدیلی رقم خواهد زد.

موضوع دیگر، زادروز تأسیس مجلس بود که با حضور نمایندگان مجلس در محضر مقام معظم رهبری دامت برکاته برگزار شد.اعلان رضایت حضرت آقا از یک سال عملکرد مجلس و بیانیه های و اظهار نظرهای به موقع آن،توفیق بزرگی برای مجلس است. هنیئاً لهم!

 وضعیت سوریه موضوع دیگری است که باید به آن اشاره کرد.امروز ما می بینیم که در برابر عوامل صهیونیست ها که در سوریه به عنوان تروریست ایجاد ناامنی کرده اند، بحمدالله روز به روز ارتش و مردم پیشرفت دارند و امیدواریم که به همین زودی پیروزی نهایی را ببینیم. علی رغم حمایت مردم سوریه از دولت و اقتدار ارتش، می بینیم که دنیای دغل –که در ظاهر دم از حقوق بشر می زند- شاهد این جنایت هاست و منع تسلیحات را برمی دارد تا این جنایت های دلخراش بیشتر شود.

موضوع آخر انفجارهای عراق است. برای مردم عراق دعا کنیم. ما در آنجا شش امام داریم. عشق ما در آنجا است. امنیت عراق برای ما هم دنیاست و هم آخرت. این انفجارها و این رفتارها نشانۀ ورشکستگی و ضعف دشمن است که هر زمان در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی شکست می خورد و به مقصود نمی رسد؛ به درندگی رو می آورد. ان شاءالله که به زودی نابودی آنها فرا می رسد!

(خواندن سوره ناس

دعای بین خطبه و نماز را غنیمت بشمارید. امیدوارم به برکت آمین شما دعاها مستجاب باشد. چه می شود مولای ما، حضرت مهدی هم آمینی بگویند در کنار آمین شما. ان شاءالله با دلهای نورانی و حوائج مغذیه از این محیط های پاک به محیط های کار و زندگی مان برگردیم.