- ثقلین - http://thaqalain.ir -
هنگامی که معاویه برای جنگ با امام حسن علیه السلام به عراق آمد، قصه گویان را با خود آورد، آنان هر روز قصه می گفتند و مردم شام را به هنگام هر نماز به گرد خود جمع می کردند. یکی از شعرای شام سرود:
مَن جسر منبج اضحی عنب عاشره فی نخل مسکن تتلی حوله السور[۱]
عبدالملک بن مروان به غضیف بن حارث گفت:
ما مردم را برای دو کار جمع کردیم. گفت: کدام؟ گفت: بالا بردن دستان در روی منابر در روز جمعه و قصه های بعد از نماز صبح و عصر.[۲]
قصه گویان به ساحت مقدس پروردگار و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جسارت می کردند و از حدیث سازی هم دست بردار نبودند. ابن حبان گفته است:
هر گاه به مساجد جامع و محافل قبایل با عوام و توده مردم رو به رو می شوند، جسارت بیشتری در جعل حدیث داشتند.[۳]
یا نقل شده است: هنگامی که شعبی در سرزمین شام خواست ترهات یکی از قصه گویان را تکذیب کند، مردم ریختند و او را کتک زدند و تا حرف های قصه گو را نپذیرفت، رهایش نکردند.[۴]
حضرت علی علیه السلام موضع بسیار شدیدی در قبال قصه گویان داشت. حارث می گوید: علی علیه السلام وارد مسجد شد، صدای قصه گویی را شنید چون قصه گو او را دید ساکت شد. علی گفت: این کیست؟ قصه گو گفت: من هستم. علی گفت: اما من از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می گفت: پس از من قصه گویانی خواهند بود. خداوند به آنان نظر نمی کند.[۵]
و یا هنگامی که با آن حضرت خبر رسید قصه گویان در قصه ی اوریا جه می گویند، فرمود: هر که حدیث داوود را آن چنان که قصه گویان روایت می کنند، نقل کند او را صد و شصت تازیانه زنم که حد افترا به پیامبران است.[۶]
خلیفه اسلامی از نظر مردم مقام رسول صلی الله علیه و آله و سلم داشت چرا که بر نصب ایشان نشسته بود و باید همان وظایف و همان مسئولیت ما را بر عهده می گرفت اگر به کسانی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زمام حکومت را در دست گرفتند نگاه کنیم متوجه می شویم که در سطح انتظار مردم نبودند، چرا که در فتاوای و اعمال آنان با آنچه صحابه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دیده و شنیده بودند، تناقض آشکاری وجود داشت.
در ماجرایی خلیفه ی دوم از ابوموسی اشعری برای حدیثی که روایت کرده بود بینه خواست و متذکر شد که اگر بینه نیاورد، کیفر خواهد شد، سپس صحت حدیث آشکار شد. عمر به همین مناسبت گفت:
گشت و گذار در بازارها او را از حضور در محضر پیامبر به خود مشغول و از شنیدن حدیث و استفاده از پیغمبر، بازداشت.[۷]
منع کتابت و روایت حدیث ده ها سال پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ادامه داشت. بلکه در اوایل دوران مروانیان، نوشتن حدیث ننگ محسوب می شد.[۸]
در مدت زمان کوتاهی و با سرعتی عجیب، شهرهای زیادی تحت سیطره ی حکومت اسلامی با جمعیت کثیری درآمد و جان اسلام گسترش پیدا کرد. طبیعی است که این تازه مسلمان ها فرهنگ دینی خود را از کسانی بگیرند که با آنان برخورد کرده و در کنار آنان یا تحت حاکمیت آنان زندگی کرده اند. طبق متون و شواهد تاریخی از شماری از صحابه و دیگران می خوانیم که متوجه فاجعه شده و به گونه های مختلف از آن تعبیر کرده اند.
زرقانی و باجی گفته اند: منظورش از مردم، صحابه است و اینکه اذان بدون تغییر و تبدیل و همان گونه که بوده باقی مانده است بر خلاف نماز که آن را از اول وقت به تأخیر انداختند و سایر افعال که دچار تغییر شدند.[۱۰]
حتی در کتاب کشف القناع عن حجیه الاجماع در صفحه ی ۶۷ گفته اند: مردم و بنی هاشم در زمان امام سجاد علیه السلام تا هفت سال از امامت امام محمد باقر علیه السلام نمی دانستند چگونه نماز بخوانند و چگونه حج به جای آورند.
معاویه و مسروق نیز حکم این مسئله را نمی دانستند.[۱۶]
در خصوص میراثی که برادران اهل سنت از سلف صالح خویش – بنا به تعبیر خودشان – ارث بردند، ادعا کرده اند که آنچه از حدیث رسول صلی الله علیه و آله و سلم از طریق دیگران غیر از اهل بیت علیه السلام به آنان رسیده بسیار اندک است که نه با نیازهای مردم تناسب دارد و نه با این میراث علمی انبوه که عالمان اهل سنت در طول قرن های متمادی در کتاب هایشان ضبط کرده اند، آنان می گویند:
اصولی که بر اساس روایات قطعی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آن رسیده ایم باید هزار و دویست باشد.[۱۸]
پس این همه احادیثی که بالغ بر ده ها هزار می شود و همه را قطعی و صحیح دانسته اند و صحاح سته و از جمله صحیح بخاری و صحیح مسلم و المستدرک علی الصحیحین و صحیح ابن حبان و صحیح ابو عواند و … از کجا آمده است؟
منبع:فصل چهارم بخش اول ترجمه ی کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم از جلد اول صفحه ی۱۵۹ تا صفحه ی۱۷۳
[۱]) تاریخ بغداد، ج. ۱، ص. ۲۰۸ – سیر اعلام النبلا، ج. ۳، ص. ۱۴۶ به نقل از ابن ابی عاکره
[۲]) مسند احمد، ج. ۴، ص. ۱۰۵ – تحذیر الخواص، ص. ۷۰
[۳]) المجروحون، ج. ۲، ص. ۳۰
[۴]) السنه قبل التدوین، ص. ۱۲۱۱ به نقل از تمییز المرفوع عن الموضوع، ص. ۱۶/ الجامع الاخلاق الروای و آداب السامع
[۵]) کنز العمال، ج. ۱۰، ص. ۱۷۲
[۶]) سمر الللیالی، ص. ۳۲۴ – الاسرائیلیات و اثرها فی کتب التفسیر و الحدیث، ص. ۲۰۴ – تفسیر نسفی، ج. ۲۴، ص. ۲۹ و ۳۰ – ربیع البرار، ج. ۳، ص. ۵۸۸ – التفسیر الصافی، ج. ۴، ص. ۲۹۶
[۷]) صحیح بخاری، ج. ۴، ص. ۱۷۲/ ج. ۲، ص. ۴ – مسند احمد، ج. ۴، ص. ۴۰۰ – صحیح مسلم، ج. ۲، ص. ۲۳۴
[۸]) تقیه العلم، ص. ۱۰۱۰ – سنن الدارمی، ج. ۱، ص. ۱۲۶
[۹]) الموطّا، ج. ۱، ص. ۹۳ – جامع بیان العلم و فضله، ج. ۲، ص. ۲۴۴۴
[۱۰]) شرح الموطّا، ج. ۱، ص. ۲۲۱ – تنویر الحوالک، ج. ۱، ص. ۹۳ و ۹۴ به نقل از باجی
[۱۱]) نهج البلاغه، حکمت ۳۶۹
[۱۲]) مسند احمد، ج. ۶، ص. ۲۴۴
[۱۳]) جامع بیان العلم و فضله، ج. ۲، ص. ۲۴۴
[۱۴]) صحیح مسلم، ج. ۴، ص. ۱۷۹ و ۱۸۱ و ۱۸۲ – صحیح بخاری، ج. ۸، ص. ۷۶
[۱۵]) المصنف صنعانی، ج. ۶، ص. ۲۷۳ تا ۲۷۵ – السنن الکبری بیهقی، ج . ۷، ص. ۱۵۹
[۱۶]) صحیح بخاری، ج. ۱، ص. ۹۰ و ۹۳ – مسند احمد، ج. ۵، ص. ۱۰۹ . ۱۱۲
[۱۷]) علوم الحدیث، ص. ۳۶۷ – الباعث الحثیث، ص. ۸۵ – السنه قبل تدوین به از فتح المغیث، ج. ۴، ص. ۳۹
[۱۸]) ارشاد الفحول
[۱۹]) مناقب الشافعی، ج. ۱، ص. ۴۱ – الوی المحمدی، ص. ۲۴۳
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%86%d9%82%d8%b4-%d9%82%d8%b5%d9%87-%da%af%d9%88%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b3%d9%84%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%af%d9%87-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%d8%aa%d8%ab%d8%a8%db%8c%d8%aa-%d8%ad%da%a9%d9%88/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.