اگر خودتان را خسته گناه ببینید …

هر کسی در هر جا بیچاره بشود، خودش را افتاده ببیند، زمین خورده ببیند، از نیروی‌های امداد الـهی ومجاری ذکر کمک بگیرد، یقین بدانید نتیجه می‌گیرد. در رأس این امدادها و مجاری ذکر امـام عصر ارواحنا فداه است. هر کسی در هرجا بیچاره شود امام زمانش را صدا بزند، یقین بداند که بی‌جواب نخواهد بود. امام زمان خودش ذکر الله است، اسم اعظم خدا است، از اسماء حسنای پروردگار است. سلاح ذکر، برای بیرون راندن دشمنان داخلی، رذائل اخلاقی، وسوسه‌های درون انسان، کاری‌ترین سلاح است؛ خود امام زمان ذکر الله است.

دومین امداد، قرآن است، قرآن نوری است که اگر انسان از حجاب‌های خودش وحشت کند و بخواهد خلاص شود، خدا این پایگاه نور را به دلش می‌تاباند. گاهی یک آیه انسان را منقلب می‌کند. کم نبودند اشخاصی که با شنیدن آیات قرآن وضعشان تغییر کرد، تحول و انقلابی در وجود آن‌ها پدید آمد. این‌ها نیروهای امدادی هستند.

سومین امداد، نماز است؛ گـاهی دو رکعت نماز حـال انسان را عوض می‌کند. یک عمـر نماز خوانده ولی نمـاز نبوده و اثر نمازی نداشته است؛ تنهَی عَنِ الْفَحْشَآءِ َوالْمُنکرِ[۱] نبوده است. ولی آدمِ خسته شده‌ی از گناه که دو رکعت نماز توبه می‌خواند، خدا وضعش را عوض می‌کند. چون خودش قول داده اِستَعینُوا بِالصَبر وَ الصَّلاه این صلاه، ذکر الله است، باید ما را آرام کند، باید آشوب درونی را از ما بگیرد.

 اگر انسان خسته‌ی گناه بود، اگر انسان خودش را در برابر نفس امّاره شکست خورده دید، مغلوب دید، عزم خودش را یافت به حول و قوه خدا پناه برد، آن وقت از این مجاری ذکری که عرض کردیم که وجود نازنین امام عصر ارواحنافداه قرآن و نماز است کمک بگیرد، بی جواب نخواهد ماند.

 

نماز و حضور

نماز انسان را به کلاس و حالت حضور دعوت می‌کند؛ و چون این کار مشکل است، خداوند نوافل را در کنار این قرار داده است تا جبران آن حالت ذکر بشود.

 

اگر در جامعه ای عالم نباشد…

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَ اللَّهَ لَا یقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعاً ینْتَزِعُهُ مِنَ النَّاسِ وَ لَکنْ یقْبِضُ الْعِلْمَ به قبض الْعُلَمَاءِ حَتَّی إِذَا لَمْ یبْقَ عَالِماً اتَّخَذَ النَّاسُ رُؤَسَاءَ جُهَّالًا فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا به غیر عِلْمٍ فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا[۲] علم خود به خود از بشر انتزاع و رخت بر نمی‌بندد، اگر خدا بخواهد جامعه ای را مورد غضب خودش قرار دهد و نور علم در آن جامعه خاموش شود، علماء را از آن‌ها می‌گیرد، فقد علماء موجب نزع علم می‌شود، إِنَّ اللَّهَ لَا یقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا خداوند علم را که نمی‌کند و وَلَکنْ یقْبِضُ الْعِلْمَ به قبض الْعُلَمَاءِ خداوند وقتی بخواهد چراغ علم را خاموش کند، عالم را می‌برد و جامعه بی عالم می‌شود، خوب وقتی علما نبودند کار به کجا می‌کشد؟ حَتَّی إِذَا لَمْ یبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا اگر در تصدی مناصب عالم نبود، جاهلان به جای آن‌ها می‌نشینند، در آن زمان جاهل مدعی می‌آید فتوای به غیر اذن می‌دهد، این مدعیان عرفان‌های کاذب و راه‌های باطل، شعبده بازها، حقه بازها می‌آیند جوان‌های شما را می‌برند، این‌ها گرگ راه‌اند، این‌ها قطاع الطریقند.

شماها رفقای خودتان را تشویق نکرده‌اید و به حوزه‌ی امام صادق علیه السلام نیاوردهاید، وقتی سفره‌ی علم گسترده نشد و جامعه دسترسی به عالم نداشت اِتَّخَذَ النّاسُ رُؤَساءَ جُهالاً افراد جاهل تصدی امور را به دست می‌گیرند. چرا این‌ها جرأت پیدا می‌کنند؟ برای اینکه می‌بینند فضا خالی است، عالم به اندازه کافی نیست، روشنگری نشده، دانشگاه‌های ما در معرض لغزش هستند، اساتید، مدرسه‌ها، حوزه‌ها، این‌ها دستشان از علماء خالی است، شما به اندازه کافی در دانشگاه‌ها عالم ندارید.

 

در محضر او پاک باشیم

در محضر خدا باید پاک بود. فقط در نماز نیست که در حضور حق تعالی هستیم. «هُوَ مَعَکمْ أَینَ ما کنْتُمْ»[۳] چون خدا همیشه با ما است، خوب است که ما همیشه از او حیا کنیم و با وضو باشیم.

 

اگر عامل به شنیده‌ها نیستیم…

سؤال یکی از حضار: به خاطر آنکه دچار ظلمت بیشتر نشویم؛ تا زمانی که عمل به این احادیث و سخنان نکرده‌ایم، از شرکت در این مجالس خودداری می‌کنیم تا با شنیدن این‌ها حجاب ما بیشتر نشود. آیا این حرکت صحیح است؟

جواب: آیا درست است کسی بگوید حالا که من نماز نخواندم، پس باز هم نماز نمی‌خوانم؟ این معنیش این است که عمل کنید دیگر. به امام (ره) عرض کردند: که شما در قضاوت عدالت را شرط می دانید، اگر من خودم را عادل نمی‌دانم چکار کنم؟ فرمودند: خب عادل شوید. این راهش این است که آدم با حساسیت بیشتر تنبلی‌هایش را جبران کند و الا اگر شرکت در این مجالس یا شنیدن و خواندن این مطالب را ترک کند مدام زاویه می‌گیرد و در این حد تذکر که گاهی یک تأسفی برایش پیش می‌آمد (که این خودش درجه ای از توبه است)، این را هم از دست می‌دهد؛ در آن زمان: خَسِرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَ‌هَ ذَلِک هُوَ الْخُسْرَ‌انُ الْمُبِینُ[۴] می‌شود.

 

رحم خدا در بیچارگیست

خدا به بیچارگی یوسف علیه‌السلام رحم کرد. اگر ما هم بیچاره و مضطرّ بشویم، خدا به ما هم رحم می‌کند.

 

اگرحاکمیت درون را به قوه غضبیه و شهویه بدهیم …

کسی که قوه‌ی غضبیّه‌اش بر او غلبه پیدا کند، این شخص حالت درّندگی پیدا می‌کند. در مسائل شهویه، کسی که برای خودش خط قرمزی نشناخت، او به صغیر و کبیر رحم نمی‌کند. در مسائل جنسی چه جنایت‌ها که نمی‌کند! بنابراین حاکمیت را اگر به دست قوه‌ی غضبیّه دادیم حالت ما به صورت یک درّنده و سَبُع در می‌آید و اگر به قوه‌ی شهویه داده شد، به صورت یک حیوانی که در غریزه‌اش کنترل ندارد، در می‌آید، حیوانات کنترل شده‌اند: «أُولئِک کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»[۵] هیچ گاوی در مسائل شهوی زیاده‌روی ندارد. جفت‌گیری‌شان برای وقتی است که بناست آن حیوان حامله شود. آن فصل که می‌گذرد دیگر کاری به کار هم ندارند. گوسفندان هم همینطور هستند، با هم می‌چرند و کاری به هم ندارند. بشر اگر به دنده‌ی شهوت بیفتد از تمام حیوانات بدبخت‌تر و بیچاره تر است! لذا اگر آزاد گذاشت و کنترل نشد و حاکمی نداشت، داغون می‌کند. هم خودش را داغون می‌کند و هم همه را داغون می‌کند. نظام خانواده به هم می‌ریزد و دارای هیچ نظم و انضباطی نخواهد بود.

لا مَقالَ در میان قوا، باید قوه‌ی عاقله حاکم باشد؛ زیرا قوه‌ای است که ارزیابی می‌کند، نفع و زیان را می‌سنجد. کجا باید غضب کند و کجا نکند، کجا باید از قوه‌ی جنسی استفاده کند و کجا نباید استفاده کند.

 

فقیر جز اضطرار چه دارد؟!

حضرت مهدی ما عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دربه‌در و بیچاره خدا است، در تمام لحظات مضطرّ است. اگر ما هم مضطرّ باشیم، جواب ما را هم می‌دهند. فقیری که چیزی ندارد، مگر جزء اضطرار چیز دیگری دارد! منتها ما نمی‌دانیم که فقیریم؛ ولی پیغمبر صلی‌الله‌وعلیه‌وآله می‌داند! و چون هیچ ندارد، دائماً مضطرّ است.

 

امام از نفت استفاده نکرد!

امام رضوان الله تعالی علیه نسبت به مردم متواضع بود؛ امام خاضع بود، امام مردم را قبول داشت، امام به مردم ایمان داشت نه اینکه در ظاهر تظاهر کند، در خلوت‌هایش هم با مردم هم درد بود. وقتی در نجف بودند، نفت کشورمان در وضعیت خاصی قرار گرفت به خیلی جاها نفت نمی‌رسید، امام در سرمای خشک نجف، (نجف هم تابستان‌های سختی دارد هم زمستان سختی دارد) برایش نفت بردند که بخاری روشن کنند؛ امام گفت: ما بخاری روشن نمی‌کنیم، گفتند: آقا هوا سرد است، سنّتان بالاست گفت: نه ملت ایران نفت ندارند، من هم نفت مصرف نمی‌کنم.

 

سنخیّت موجب جذب می‌شود

اگر آهن ربا را روی خاک بکشند؛ خاک را جذب نمی‌کند! بلکه براده‌های درون خاک را جذب می‌کند. نگاه امام زمان ارواحنا فداه به همه هست، باید پاک شویم تا سنخیّت پیدا کنیم و جذب حضرت بشویم.

 

نماز نور چشم من است

حضرت رسول صلی الله و علیه و آله می‌فرمودند: جُعِلَ قُرَّهُ عَینِی فِی الصَّلَاه.[۶] همانا خداوند، نور چشم مرا در نماز قرار داد. همانطوری که شما غذا می‌خورید، آب می‌خورید، چشمتان نور می‌گیرد، من نماز می‌خوانم و چشمم نور پیدا می‌کند.

 

توجه به غیر خدا

هر توجه و هر نگاهی که انسان به غیر از خدا می‌کند، نوعی حجاب است.

 

امام حسن مجتبی علیه السلام الگوی حلم

خواجه عبدالله طوسی، صلواتی را را برای امام زمان علیه السلام تنظیم کرده است و در آن، از هر امامی یک امتیاز و برجستگی را آورده است. در آنجا صفت امام حسن علیه السلام را حلم معرفی می‌کند، این حلم واقعاً حلمی است که جز خدا کسی این حلم را ندیده است، چقدر باید آدم حلم داشته باشد که بتوان این مردم را با این همه تلخیشان تحمل کند، هضم بکند و نه تنها مقابله نکند، نازشان را هم بکشد! به حضرت فحش می‌دهند، حضرت عوض فحش می‌فرمودند: مثل اینکه خسته‌ای، بیا بریم خانه، اگر پناه نداری پناهت می‌دهم، اگر مشکلی داری مشکلت را حل می‌کنیم …

کجای عالم شما چنین الگویی را سراغ دارید؟! حیف ما نیست در خانه بگو مگو داشته باشیم؟ با رفقایمان، با همکارهایمان … ما امام حسن علیه السلام داریم و اینطور زندگی می‌کنیم؟ مگر امام ما نیست؟ مگرالگوی ما نیست؟

 

انفاق علی علیه السلام در حال نماز، عین نماز بود

انگشتر بخشیدن حضرت علی علیه السلام مانع اتصال او و خدا نبود؛ عین نماز بود؛ عبادتِ در متن نماز بود؛ همان طور که به ما توصیه شده است، هنگام غفلت در نماز، جهت ایجاد توجه و حضور قلب، جایز است اذکار مستحبی بگویید. این انگشتر دادن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هم اجرای دستور خداوند بود! و در انگشتر دادنش هم واقعاً خدا را می‌دید.

 

 امام ولایت فقیه را استمرار حرکت انبیاء می‌دانست!

 در بعد سیاسی ایشان ولایت فقیه را استمرار حرکت پیغمبران معرفی می‌کردند، ستون فقرات انقلابی که با خون شهیدان آبیاری شده است، معرفی می‌کردند. ولایت فقیه یعنی حاکمیت خدا. حالا دنیا بگویند که این‌جا استبداد است این‌جا آزادی نیست امام به این حرف‌ها گوش‌اش بدهکار نبود. امام با عقیده، با دلیل و برهان اثبات می‌کرد که ولایت فقیه ادامه‌ی حکومت انبیاست.

 

امان از رفیق و همنشین بد!

بیشتر بدبختی‌های انسان از رفیق بد است. رفیق بد، تو را وسوسه می‌کند. حرف بد میزند، جلسات بد را برایت تعریف می‌کند، گناهانی را که لذت موقت دارند برایت مجسم می‌کند. توهم با شنیدن این‌ها، صورت‌هایی در ذهنت نوشته می‌شود. او با این حرف‌ها دلت را رنگ می‌کند، قلبت را نقاشی می‌کند. چه نقش‌هایی؟ نقش‌هایی که امام زمان ناراحت می‌شود و دیگر به دلت ورود نمی‌کند. در فضای دلت عکس‌هایی حک می‌کند که با وجود این عکس‌ها، ملائکه آنجا وارد نمی‌شوند.

امان از رفیق بد، امان از رفیق بدجنس، امان از رفیق بی بوته و بی اصالت، امان از رفیق هرزه که جلب بی ارزشی‌هاست. او از طریق گوش شما را مسموم می‌کند، وقتی قلبت مسموم شد، آنجا قازورات جمع شد، مَلک خودش را به آنجا نزدیک نمی‌کند. ملک که نیاید تو دربست در اختیار شیطان هستی. شیطان که آمد قلبت را تسخیر می‌کند، حکومت دل را در اختیار می‌گیرد، از این گناه به آن گناه پرتت می‌کند. دیگر خلاصی نداری، مثل اسیری می‌مانی که یک سرباز بعثی می‌آید یکی می زند تو سرش، آن یکی یک لگد می زند، سومی یه مشت می زند.

دلت اسیر شده است، خودت خبر نداری. شیاطین مسلط بر دلت شده‌اند، بی اختیار شدی، دلت سگی شده است که زنجیرش دست دشمن است، به جاهایی می‌برد که برای انسان خطرناک است. لذا ابتدا قرآن کریم به ما می‌گوید: «إِنَّ السَّمْعَ»[۷]؛ اول مواظب گوش خود باش!

 

انجام حسنات باعث می‌شود که سیئات به تدریج آب شوند

می‌فرماید: إِنَّ الْحَسَنَاتِ یذْهِبْنَ السَّیئَاتِ[۸] اگر تا حالا بد بودی، حالا خوب باش. مدتی بد بودی، بدی‌ها به تو روی می‌آورد حالا خوب شو تا خوبی‌ها به سراغ شما بیایند. شما تا مدتی سنخیتی با اراذل و اوباش، با گناهکاران داشته‌اید گناه سراغتان می‌آمد، آدم گناهکار سراغتان می‌آمد. حالا که توبه کرده‌اید، خطتتان را عوض کنید، جایتان را عوض کنید، در محیطی بودید که فضای بدی داشت، آدم و امکانات و زمینه و مقدمات گناه فراهم بود، حالا راهت را عوض کن، محله‌ات را عوض کن، برو سراغ محله‌هایی که آنجا همسایه‌های خوب و متدین داشته باشید، مسجد فعال و پر نور داشته باشید، جوان‌های هیئتی و حسینی داشته باشید. «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یذْهِبْنَ السَّیئَاتِ» حسنات درونی انسان باعث می‌شود که سیئات به تدریج آب شود، کارهای خوب کارهای بد را آب می‌کند. ضمناً انسان وقتی خودش را قاطی خوب‌ها کرد خدا هم در هم می‌خرد. وقتی با بدها هستیم، درست است ما گناه نمی‌کنیم، ولی در جمع گناهکارها که هستیم؛ در گناه آن‌ها هم سهیم هستیم. بر حسب روایات زیادی که داریم: کسانی که با گناهکاران حشر و نشر دارند و به آن‌ها اعتراض نمی‌کنند، بر خداست که خدا این را با آن‌ها بسوزاند.

 

حرکت‌های ما کارساز نیست

آدم باید برای معیشت و دخل و خرج خودش، برنامه‌ریزی کند. خدا به اهل تقوا بشارت می‌دهد: «وَ مَن یتَّقِ اللهَ یجعَل لَهُ مَخرَجًا، یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَتَسِبُ»[۹] می‌فرماید: شما برنامه ریزیتان را بکنید، از شما حرکت امّا بدانید این حرکت‌های شما کارساز نیست، این خواست ماست که برای شما کارساز است.

 

سعادت انسان

خداوند متعال قسم یاد می‌کند آن هم یازده بار که: سعادت شما در بیرون نیست؛ در پول، خانه، مال، قصر، دریا و ویلا و این‌ها نیست، بلکه در درون خودتان است! خودتان را بیابید، خودتان را بسازید، به خودتان بیاید، خودتان را ول نکنید! «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکاها»[۱۰]، کسی که خود را تزکیه کند و زوائد زندگی را بزند، از فضولات پرهیز کند و خودش را رشد دهد، این به فلاح می‌رسد، این به پیروزی می‌رسد!


 

[1] – سوره عنکبوت؛ آیه ۴۵

[۲] خداوند متعال، علم و دانش را بدینگونه از مردم دریغ نمی‌کند که آن را از دست مردم بگیرد؛ بلکه علم و دانش را – از طریق برگرفتن علماء و دانشمندان از میانشان – از دست آن‌ها می‌گیرد، (و آنان را بدینطریق از نیروهای انسانی حامل علم و دانش، تهیدست و محروم می‌سازد) تا آنگاه که در میان آن‌ها دانشمندانی را باقی نگذارد و سرانجام، ناگزیر گردند افراد نادان و فاقد علم را به عنوان رؤ سا و سرپرستان خویش انتخاب نمایند و آنان نیز بدون بصیرت و آگاهی‌های لازم فتوی دهند و خود گمراه شوند و دیگران را نیز به گمراهی سوق دهند. منیه المرید ص ۲۸۱٫

[۳] – سوره حدید؛ آیه ۴٫

[۴] – سوره حج؛ آیه ۱۱

[۵] – سوره اعراف؛ آیه ۱۷۹ – آن‌ها همچون چهارپایانند بلکه گمراه‌تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدایت، باز هم گمراه‌اند)!

[۶] – الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص ۳۲۱٫

[۷] – إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً

[۸] – سوره هود؛ آیه ۱۱۴

[۹]  هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند؛ و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد.سوره الطلاق آیه ۲ و۳

[۱۰] – سوره شمس؛ آیه ۹٫