ابن تیمیه و ابن قیم جوزی و برخی دیگر از علمای سلفی تندرو اهل سنت دیدگاههای بسیار تند و بد و به دور از نزاکتی نسبت به عالم بزرگوار شیعه مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی دارند که البته این دیدگاههای این تندروها تنها شامل این عالم بزرگوار شیعه نبوده بلکه به تمام علمای شیعه چنین گستاخیهایی را ابراز می داشتند.
به هر حال ابن تیمیه جزء اولین کسانی است که به مقام شامخ این عالم بزرگوار توهینهای بسیاری نموده و وی را عامل پیروزی مغولان بر حکومت فاسد عباسی دانسته و عبارات زشتی را به ایشان نسبت داده که تنها لایق خود ابن تیمیه است. عبارت دروغ ابن تیمیه که در هیچ یک از کتب تاریخی قبل از وی وجود ندارد و جزء اولین اختراعات و جعلیات تاریخی است چنین است:


این مرد که نزد همگان ـ خواص و عوام ـ آوازه دارد، وزیر ملحدان باطنی یعنی اسماعیلیان الموت بود. هنگامی که هلاکوی ترک (مغول) و مشرک آمد، طوسی وی را واداشت تا خلیفه و دانشمندان مذهبی را بکشد و هنرمندان و افزارمندان را که برای وی سود این جهانی را در بر داشتند مورد پشتیبانی قرار دهد. طوسی امور دارایی‌های وقفی را که از آن مسلمانان بود در دست گرفت و مبالغی گزاف از درآمد اوقاف را در اختیار دانشمندان مشرک و رهبران آنان که به جادوگری و مانند آن سرگرم بودند گذاشت. هنگامی که وی رصدخانه مراغه را که برپایه باورهای صابئین مشرک استوار بود بنیاد نهاد، کسانی که شایستگی بیشتری داشتند از آن رصدخانه بهره چندان نمی‌بردند، در حالی که کسانی دیگر مانند صابئین مشرک، منکران صفت خداوند (معطله) و دیگر مشرکان از آن بسیار بهره‌مند می‌شدند… طوسی و پیروان وی بدین گونه شناخته شده‌اند که درباره وظایف اسلامی خود و آنچه ممنوع اعلام شده بی اعتنا بوده‌اند آنان وظایف شرعی خود مانند نماز را به جای نمی‌آورند، بدانچه از سوی خدا نهی شده، مانند نوشیدنی‌های مستی‌آور، زنا و دیگر تبهکاری‌ها اهمیتی نمی‌دادند. شنیده شده است که آنان حتی در ماه رمضان به نماز توجه نداشتند و مرتکب زنا می‌شدند.( مجموعه الرسائل و المسائل، ویرایش محمد رشید رضا (مکه: التراث العربی، بی‌تا) ج ۲، ص ۹۹٫)
ابن تیمیه که سخت از نابودی حکومت فاسد سنی عباسی ناراحت بوده درباره نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط بغداد در مجموع الرسائل می‌نویسد:


تاتاران بر کشورهای اسلامی یورش نبردند و خلیفه بغداد و دیگر فرمانروایان اسلامی را نکشتند جز با کمک و پشتیبانی ملحدان (اسماعیلی) و کارگردان این [رویدادها] همانا وزیر آنان نصیرالدین طوسی در الموت بود. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.( همان، ص ۹۷)
ابن تیمیه با بی شرمی تمام هرآنچه که لایق خود بود را در مورد این عالم بزرگ نوشته و در کتاب دیگرش به دروغ می‌نویسد:
او آدم بی مبالاتی در دین بود، شعائر اسلامی را مراعات نمی‌کرد، مرتکب فواحش می‌شد، نماز نمی‌خواند و در ماه رمضان شراب و مسکرات می‌نوشید و زنا می‌کرد.( منهاج السنه، ج ۲، ص ۱۹۹٫)
یکی از شاگردان اصلی ابن تیمیه به نام محمد بن ابی‌بکر، مشهور به ابن قیم الجوزیه، در کتاب اغاثه اللهفان راه پر از فریب استادش را پیموده و می‌نویسد:
هنگامی که فرصت به سراغ ملحدان و حامی شرک و کفر… نصیرالدین … آمد وی از پیرامون پیامبر [اسلام] و مؤمنان به کیش او انتقام گرفت. آری او مسلمانان را از دم شمشیر گذراند… و خلیفه را بکشت.( اغاثه اللهفان، ج ۲، ص ۲۶۳٫)

 


ابن قیم جوزیه، خواجه را با الفاظ رکیکی به باد اتهام و دشنام می‌گیرد درباره وی می‌گوید: «او منکر معاد و تعلیم دهنده سحر بود و بت‌ها را عبادت می‌کرد».(شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ص ۳۳۹ ـ ۳۴۰، همو، الاعلام، ج ۷، ص ۳۶٫)
باعث شگفتی است که چگونه در حالی که هیچ یک از علما و مورخین همدوره خواجه و بعد از ایشان تا زمان ابن تیمیه به نقش خواجه در سقوط عباسیان اشاره ای نکرده اند ، ابن تیمیه و شاگردان و من تبع او اینچنین با گستاخی به خواجه حمله برده و چنین الفاظ رکیکی را به وی نسبت داده اند.a

 

 

منبع:پرسمان