در این متن می خوانید:
    1. نتیجه:

منافق شناسی

به مقدمات زیر توجه فرمایید:

۱ – قرآن کریم درباره شخصیت ممتاز پیامبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله می فرماید: «و ما ینطق عن الهوی* إن هو إلا وحیٌ یوحی.» نجم؛ ۳ و۴٫/ یعنی؛ و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!

پس کلام نبوی برابر کلام الهی است و ذره ای خلل و سستی در آن راه ندارد.

 

۲ – نصّ صریح قرآن در خصوص منافقین چنین است: (إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ) نساء؛ ۱۴۵٫/ یعنی؛ منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند.

پس کسی که به وصف نفاق متصف است، هرگز نمی تواند جز صحابه نبی صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله قرار گیرد؛ و عاقبتی دردناک در انتظار اوست.

 

۳ – بغض علی بن ابی طالب علیه السلام از علامات نفاق است.

مقدمه سوم، اهمیت بسزایی دارد. اولاً ملاک ایمان و نفاق را حبّ و بغض نسبت به علی علیه السلام معرفی می کند. دوماً سخن، سخن پیغمبری است که قرآن شهادت می دهد از روی هوا و هوس حرف نمی زند و هرآنچه می گوید عین وحی خداست.

سند این مقدمه، روایتی از صحیح مسلم است: «ما روی عن علی أنه قال: و الذی فلق الحبۀ و برأ النسمۀ، إنه لعهد النبی الامی إلی، أنهُ لا یحبک الا مومن، ولا یبغضک الا منافق حضرت علی علیه السلام فرمود: قسم به خالق هستی، به خدایی که عالم را آفرید. روزی نبی امیّ به من فرمود: «تو را دوست نمی دارد مگر مؤمن؛ و با تو بغض و دشمنی نمی کند مگر منافق.» (صحیح مسلم، کتاب ایمان، باب ۳۳-دلیل علی حب الانصار و علی من ایمان و علاماته، ص۵۱٫)

SanadKamalHaydari-62

۴ – مقدمه چهارم

ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنۀ فی نقض کلام الشیعه» می گوید: «وقد عُلم، قدح کثیر من الصحابه فی علی.» یعنی؛ بدان کثیری از اصحاب، علی بن ابی طالب علیه السلام را سبّ و ذم کرده اند. [منهاج السنۀ، ج۷، ص۱۴۷٫] پس بسیاری از صحابه با علی علیه السلام دشمنی داشتند و نسبت به او بغض می ورزیدند. و این بدین معناست که بسیاری از اصحاب منافق بودند و به شهادت نص صریح قرآن، منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند.

 SanadKamalHaydari-63

SanadKamalHaydari-64

نتیجه:

نتیجه ی واضح این چهار مقدمه، -همانطور که اشاره شد- این است که بسیاری از اصحاب منافق هستند و صلاحیت الگو بودن برای جامعه مسلمین را ندارند، تا چه رسد به تفسیر و تبیین قرآن و سنت!؟ اما متاسفانه می بینیم که علمای اهل سنت، متعصبانه چنین نتایج واضحی را انکار می کنند و می گویند: بر اساس روایت «من اجتهد فاخطأ فله اجر واحد و من اجتهد فاصاب له اجران.»هر مجتهدی که تلاش کند و در انتها خطاء نماید، یک پاداش می برد؛ و مجتهدی که تلاشش به ثمر نشیند و به واقع برخود کند، صحیح از آب در بیاید، چنین کسی دو پاداش دریافت می کند.- صحابه ای که علی را سبّ می کردند، تنها به اجتهاد خود عمل کردند و مأجورند.

نتیجه: بر این اساس، -همانطور که در قسمت ششم اشاره کردیم- صحابه در دنیا ابداً دائماً عادل اند، و تنها چیزی که می تواند ایشان را از عدالت ساقط نماید، ارتکاب عمدی گناه است که هر گز از صحابه صادر نمی شود.

***

نکته:

لازم به ذکر است علامه البانی در خصوص حدیث (من اجتهد فاخطأ فله اجر واحد..) که نام دیگرش حدیث «الاجتهاد المعروف» می باشد، در کتاب “السلسه الضعیفه” می نویسد: احادیثی همچون “اختلاف أمتی رحمه” (یعنی، اختلافات امت من رحمت است.) و «من اجتهد فاخطأ فله اجر واحد و من اجتهد فاصاب له اجران.»؛ احادیث ضعیفی هستند که نه تنها با عقل ناسازگارند، بلکه بر خلاف نصوص قطعی قرآن هستند که امر به رجوع به کتاب و سنت، هنگام تفرقه و اختلاف می کند. مانند کلام نورانی خداوند تعالى که فرمود: {فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا}، وقول دیگرش: {وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَه مِنْ أَمْرِهِمْ} و این آیه: {إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}. (الألبانی – السلسه الضعیفه، ج۴، ص ۴۴۸، بحثی ذیل حدیث۱۹۸۱٫)

SanadKamalHaydari-65

SanadKamalHaydari-66

سخن آخر: این آیات صریحاً دستور می دهند از کلام الهی و نبوی تبیعیت کنید؛ و اختلافات خود را به پیغمبر صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله واگذار نمایید./ امروزه می دانیم بسیاری از صحابه با هم اختلاف نظر داشتند، و به حکم وظیفه، باید در اختلافات خود به آنچه پیغمبر دستور داده بود مراجعه می کردند، اما برخی از همین صحابه به اجتهاد شخصی خود عمل کردند؛ و دیدگاه قرآن و سنت را جویا نشدند، بر راه هوا وهوس های شخصی حرکت کردند.

پس چگونه ممکن است ما پیوسته ادعا کنیم ایشان مجتهد و مأجورند و هرگز از عدالت ساقط نمی شوند. مگر می شود دو شخصی که در نقطه متضاد یکدیگر، رو در روی هم ایستادند، هر دو حق باشند، هر دو اجتهاد کرده و رستگار شوند، در صورتی که حق یک چیز بیشتر نیست؟ یا این حق است یا آن. دو حق رو در روی هم امکان ندارد، محال است.

بنابراین اگر طالب رسیدن به حق و حقانیت هستید، بدانید که باید دستاویزهای ضعیف خود را رها کنید (احادیثی مثل«من اجتهد فاخطأ فله اجر واحد»)؛ و به آنچه بین شیعه و سنی حجت و مقبول است روی آورید. احادیثی همانند: «أنهُ لا یحبک الا مومن، ولا یبغضک الا منافق به من فرمود: «تو را دوست نمی دارد مگر مؤمن؛ و با تو بغض و دشمنی نمی کند مگر منافق.» (صحیح مسلم، کتاب ایمان، باب ۳۳-دلیل علی حب الانصار و علی من ایمان و علاماته، ص۵۱.) سپس بر مبنای این احادیث صحیح و قوی، به تشخیص و یافتن حق بپردازید تا سعادت مند شوید و از مفلحون باشید.