در این متن می خوانید:
      1. معرفی مهدی موعود

عقیده به مهدویّت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود به عنوان نجات دهنده عالم بشریّت و اصلاح‌گر موعود- باور و اعتقادی است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باور داشت به عنوان اندیشه‌ی اصیل اسلامی، بر پایه‌ استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان به جز عدّه‌ای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.

«اهل سنّت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرن‌ها، بر این اتّفاق داشته و دارند که در آخرالزّمان، یک نفر از اولاد رسول (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و فرزندان علی و فاطمه (علیه السّلام) که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامی که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه‌ی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ملقّب به مهدی معرّفی کرده‌اند و همه اتّفاق دارند بر این‌که تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه‌ی بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانی قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهی‌ها و نگرانی‌ها به راحتی و امنیّت و آسایش مبدّل می‌شود و مستکبران و مفسدان، ریشه‌کن می‌گردند»[۱].

از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می‌شود که در تمامی عصرها و دوران‌ها این عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتّفاق داشته‌اند، لذا مدّعیان دورغین مهدویّت را-به جهت این‌که واجد صفات و نشانی‌های مهدی موعود نیستند- رد می‌کردند و هرگز در مقام ردّ آن‌ها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی‌شدند. خلاصه اتّفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) و بعضی از ویژگی‌ها و خصوصیّات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنّت، به آن تصریح و تأکید کرده‌اند.

کسانی که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، می‌دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمّد (علیه السّلام) مورد اتّفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است؛ چنان‌که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت ابن حجر شافعی مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمد بن ضیاء الحنفی، محمد بن احمد مالکی و یحیی بن محمد حنبلی- در جواب استفتایی، به صحّت اصل ظهور مهدی در آخر الزّمان و این‌که عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسماً فتوای مستدل و قاطع داده‌اند[۲].

این اتّفاق نظر به حدّی است که تندروترین گروه‌های اهل سنّت (وهّابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می‌کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می‌دانند. حتّی احمد امین ازهری مصری-به رغم پاره‌ای سخنان غیر منصفانه درباره‌ی مهدویّت- اعتراف می‌کند:

«امّا در مورد اهلّ سنّت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند». آن‌گاه خاطر نشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث وارد شده‌ درباره‌ی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را برشمرده و آن‌ها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین می‌گوید: «امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح» نامیده است[۳].

ابن خلدون نیز به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویّت- اذعان می‌کند:

«اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لابدّ فی آخر الزّمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّد الدّین و یظهر العدل…»؛ «مشهور بین همه مسلمانان در همه عصرها- این است که به یقین در آخرالزّمان، فردی از خاندان نبوّت ظهور می‌کند، که دین را مدد می‌رساند و عدل را می‌گستراند. مسلمانان از او پیروی می‌کنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم می‌شود. او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل می‌شود و دجّال را می‌کشد و یا در کشتن او، مساعدت می‌کند و در نماز به مهدی اقتدا خواهد کرد»[۴].

ابن حجر هیثمی گفته است: «اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می‌شوند و هر جا «المهدی» به طور مطلق آورده شود، مراد او است»[۵].

ابن ابی الحدید، روشن‌تر از همه می‌گوید: «قد وقع اتّفاق الفریقین من المسلمین أجمعین على أنّ الدّنیا و التکلیف لا ینقضی إلّا علیه‏»؛ «میان همه‌ی فرقه‌های مسلمین، اتّفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی‌پذیرد؛ مگر پس از ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف)»[۶].

و سویدی نیز گفته است: «آنچه علما بر آن اتّفاق نظر داند، این است که مهدی آن کسی است که در آخر الزّمان قیام می‌کند و زمین را از عدل و داد پر می‌کند و احادیث راجع به مهدی و ظهور او بسیار است»[۷].

در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره‌ی ظهور و قیام «مهدی موعود» نوشته شده که به بیان شخصیّت و ویژگی‌های آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیّات عصر ظهور، می‌پردازند. بعضی از این کتاب‌ها، عبارت است از:

۱- البرهان فی علامات مهدی آخر الزّمان، ملا علی متّقی هندی (م ۹۷۵)؛

۲- عقد الدرر فی اخبار الامام المنتظر، جمال الدّین یوسف دمشقی (قرن هفتم)؛

۳- مناقب المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی (م قرن پنجم)؛

۴- العرف الوردی فی اخبار المهدی، سیوطی (م ۹۱۱)؛

۵- البیان فی الاخبار صاحب الزّمان، محمّد بن یوسف گنجی شافعی (م ۶۵۸)؛

۶- مهدی آل الرسول، علی بن سلطان محمّد هروی حنفی؛

۷- فرائد فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر، شیخ مرعی.

همچنین کتاب‌هایی مانند: مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسی ترمذی، المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، کنز العمال متّقی هندی و… به این انگاره‌ی مهم دینی پرداخته‌اند.

بر این اساس، احادیث نبوی درباره‌ی قیام مهدوی، به اندازه‌ای فراوان است که در کمتر موضوعی به این میزان حدیث، در موارد فروانی، به متواتر بودن احادیث مهدی، تصریح کرده‌اند. احمد بن محمّد بن صدیق شافعی مغربی در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدی موعود را به شیوه‌ای بی‌نظیر و بی‌سابقه اثبات می‌کند[۸].

حافظ ابو عبدالله گنجی شافعی نیز می‌گوید: «احادیث پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره‌ی مهدی- به دلیل راویان بسیاری که دارد- به حدّ تواتر رسیده است»[۹].

ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می‌گوید: «اخبار متواتری رسیده است که مهدی از این امّت است و عیسی فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند»[۱۰].

بیهقی نوشته است: «احادیث مربوط به خروج مهدی، صحیح‌ترین اسناد را دارد»[۱۱] و…

این امر به حدّی برای برخی از علمای اهلّ سنّت دارای اهمیّت و اعتبار بوده که با انکار کنندگان ظهور مهدی مخالفت کرده‌اند. در کتاب‌های فرائد السطین، البرهان، العرف الوردی و… از جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده‌اند که: «من أنکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل على محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم)»[۱۲]؛ «هر که ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمّد نازل شده، کفر ورزیده است».

در روایت دیگری نیز نقل کرده‌اند: «من کذّب بالمهدی فقد کفر»[۱۳].

 

معرفی مهدی موعود

در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره‌ی مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل می‌شود؛ آن‌گاه سیمای کلّی آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان می‌گردد.

۱- شیخ ابراهیم حموی در فرائد السمطین از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده است: «انّ خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعد اثناعشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول الله! و من اخوک؟ قال: علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) ؛ یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و الذّی بعثنی بالحقّ بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح الله عیسی بن مریم فیصّلی خلقه»[۱۴]؛ «خلفا و جانشینان من و حجّت‌های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند: اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم؛ گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. سؤال شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی، که زمین را از قسط و عدل آکنده می‌سازد؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آن‌که مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج او) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می‌ایستد».

۲- در سنن ابی داوود و تذکره خواص الامه از عبدالله بن عمر نقل شده است که گفت: «قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدی»[۱۵]؛ «رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: در آخر الزّمان، مردی از فرزندان من قیام می‌کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه‌اش مثل کنیه من است؛ زمین را از عدل پر می‌سازد؛ چنان‌که از ظلم پر شده است و او مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) است».

۳- متقی هندی در کنز العمال آورده است: «اِنّ علیّا سأل النّبیُّ: أمنّا آل محمّد المهدی أم مِن غیرِنا؟ فقال رسول اللّه: بل مِنّا یَختِمُ اللّه به کَما فَتَح بنا وَ بنا یُنقَذون من الفتنه، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ اللّهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوهِ الشِّرکِ»[۱۶]؛ «علی (علیه السّلام) از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پرسید: آیا مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) از ما آل محمّد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنان‌که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان‌که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل‌هایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد».

۴- پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده است: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى‏…ثُمَّ یَخْرُجُ مِنْ عِتْرَتِی…‏ مِنْ یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً»[۱۷]؛ «قیامت فرا نرسد تا این‌که کسی از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان پر از ظلم و تجاوزهای آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند».

۵- از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است: «لَیَبْعَثَنَّ اللَّهُ مِنْ عِتْرَتِی رَجُلًا أَفْرَقَ الثَّنَایَا أَجْلَى الْجَبْهَهِ یَمْلَکُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ یُفِیضُ الْمَالَ فَیْضاً»[۱۸]؛ «همانا خداوند از عترتم، مردی را برمی‌انگیزاند که دندان‌هایش برّاق و گشاده‌اند و پیشانی‌اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل می‌کند و مال را به نحوی خاص زیاد می‌گرداند».

۷- در کتاب «الجمع بین الصّحاح السّته» روایت مشهوری از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کند که: «لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ واحدُ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یُبْعَثَ رَجُلً مِنّی و من اهل بیتی یواطیءاسْمُهُ اسْمِی»[۱۹]؛ «اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام می‌کند که اسم او اسم من است…».

 

با بررسی مطالعه منابع روایی اهل سنّت، سیمای کلّی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را چنین می‌توان تصویر کرد: او خلیفه در پایان امّت من، امیر در پایان فتنه‌ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان‌روای زمین، پادشاه و فرمان‌روای انسان‌ها، امام و پیشوای مردم، ولیّ و سرپرست امّت، سلطان مشرق و مغرب و… است.

-‌ او از اهل بیت است؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح می‌کند؛

-‌ مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است؛

-‌ مهدی از فرزندان حسین است؛

-‌ او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‌خواند؛

-‌ او مال را فراوان می‌بخشد و آن را شمارش نمی‌کند؛

-‌ معادن را استخراج و اموال را تقسیم می‌کند؛

-‌ مال را می‌بخشد و برگارگزاران خود سخت‌گیری می‌کند و بر مسکینان مهربانی می‌ورزد؛

-‌ خداوند، زمین را به واسطه‌ او زنده می‌کند. او در آن‌جا عدالت می‌ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده می‌شود؛ بعد از آن‌که از ظلم مرده بود؛

-‌ از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند؛

-‌ خداوند او را برای فریادرسی مردمان برمی‌انگیزد، امّت در زمان او متنعّم و بهره‌مند می‌شوند و زمین محصولات خود را، بیرون می‌ریزد.

-‌ او بر تمام کشورها و شهرها مستولی می‌شود و لشکرهای کفر را شکست می‌دهد.

-‌ دین اسلام و توحید به وسیله‌ او؛ عالم‌گیر خواهد شد و در زمین کسی نخواهد ماند، مگر این‌که به توحید خداوند گواهی دهد و…[۲۰].

در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخرالزّمان، این اعتقاد به صورت جدّی و پررنگ در میان اهل سنّت شیوع ندارد[۲۱].

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی مهدویت پیش از ظهور؛ دفتر نشر معارف – تدوین و تألیف: رحیم کارگر


 [۱]. لطف الله صافی گلپایگانی، امامت و مهدویّت، ج ۲، ص ۱۶۳٫

[۲]. ر. ک: البرهان فی علامات مهدی آخر الزّمان، باب ۱۳؛ به نقل از: امامت و مهدویّت، ج ۳، ص ۲۸۱٫

[۳]. المهدی و المهدویّت، ص ۴۱ و ۴۸ و ۱۱۰؛ به نقل از: در انتظار ققنوس، ص ۴۶ و ۴۷٫

[۴]. مقدمه العبر، ص ۳۶۷٫

[۵]. البرهان فی علامات مهدی آخر الزّمان، ص ۱۶۹٫

[۶]. شرح نهج البلاغه، ج ۱۲، ص ۵۳٫؛ آینده جهان، ص ۱۴۶٫

[۷]. امامت و مهدویّت، ج ۲، ص ۳۱۲؛ آینده جهان، ص ۱۴۵٫

[۸]. ر. ک: ابراز الوهم المکنون، ص ۴۳۷٫

[۹]. البیان، باب ۱۱؛ منتخب الاثر، ص ۳۶٫

[۱۰]. فتح الباری، ج ۵، ص ۳۶۲٫

[۱۱]. الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد، ص ۱۲۷٫

[۱۲]. ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ البرهان، ص ۱۷۷٫

[۱۳]. عقد الدرر، ص ۱۵۷؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹٫

[۱۴]. کمال الدین، ج ۱، ص ۲۸۰؛ بحار الانوار، ص ۴۷، ص ۷۱٫

[۱۵]. تذکره الخواص الامه، ص ۳۷۷؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۰٫

[۱۶]. کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۳٫

[۱۷]. عقد الدرر، ص ۳۶؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴٫

[۱۸]. ینابیع المودّه، ص ۴۲۳؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵٫

[۱۹]. العمده، ص ۴۳۴؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶٫

[۲۰]. برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر.ک: نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶-۱۵۰ (به نقل از: کنز العمال، ج ۱۴؛ ینابیع الموده؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی؛ المعجم الکبیر؛ البرهان فی علامات مهدی آخر الزّمان؛ فرائد السمطین؛ عقد الدرر؛ المهدی المنتظر؛ الفتن و الملاحم و…).

[۲۱]. عبد العلیم سپتوی، المهدی المنتظر (مکه: مکتبه المکتبه، ۱۴۲۰)، ج ۱، ص ۶۰٫