- ثقلین - http://thaqalain.ir -

من مظهر جمال اسلام و جناب حاجی مظهر جلال آن
جلوه هایی از سیاست و مدیریت شیخ انصاری قدس سره

آیه الله سید میرزا هادی خراسانی حائری، از شاگردان برجسته‌ی مرحوم صاحب کفایه، داستان زیر را در کتاب دعوه دارالسلام فی معجزات الائمه الأطهار علیهم السلام چنین آورده است: «گویند چون دختر ناصر الدین شاه به عتبات عالیات مشرّف گردید، در نجف اشرف برای زیارت شیخ انصاری رضی الله عنه به دار الشرع و الشرف ایشان مشرّف شد. آثار زهد عیسوی و علائم ورع یَحیَوی در ساحت سامیه‌ی شیخ یافت. در اتاق کمی پشگل، عوض ذغال، در منقل مشتعل بود و یک سفره‌ی حصیری (خوص) به دیوار آویزان و یک پیه‌سوز سفالی در کنار منقل گلی اطاق را نیمه روشن کرده بود. این‌ها اثاثیه‌ی خانه‌ی آن عالی‌جناب بود. شاهزاده چون وضع اتاق را برانداز کرد نتوانست خودداری کند، گفت: اگر ملّا و مجتهد این است، پس حاجی ملّا علی کنی چه می‌گوید؟! سخنش هوز تمام نشده بود که مرحوم شیخ انصاری از جا برخاست و فرمود: چه گفتی؟ این کلام کفرآمیز چه بود؟ خود را جهنّمی کردی؟ برخیز از نزد من دور شو و حتی یک نفس کشیدن هم در این‌جا زیست مکن، زیرا می‌ترسم عقوبت تو مرا هم بگیرد. از این نحو تهدید، به حدّی فرمود که شاهزاده به گریه افتاد و گفت: آقا توبه کردم، نفهمیدم. مرا عفو کنید، دیگر از این غلط‌ها نمی‌کنم. شیخ از تقصیر او گذشت و فرمود: عالی جناب حاجی کنی حق دارد آن‌طور زندگی کند، زیرا در مقابل پدر تو باید به همان قسم زندگی کرد. ولی من در میان طلّاب هستم، باید حالم و امور زندگانیم مانند همین طلّاب بوده باشد».

منبع: کتاب تراز سیاست / مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران 


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%85%d9%86-%d9%85%d8%b8%d9%87%d8%b1-%d8%ac%d9%85%d8%a7%d9%84-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d9%88-%d8%ac%d9%86%d8%a7%d8%a8-%d8%ad%d8%a7%d8%ac%db%8c-%d9%85%d8%b8%d9%87%d8%b1-%d8%ac%d9%84%d8%a7%d9%84/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.