کتاب مقتل الحسین (ع) :از شاگرد ابو مخنف به نام “سائب کلبی” که بیشتر اخبار کتابش همان روایات استادش می باشد وی مورخی شهیر و مورد عنایت شیعه و سنی و از شاگردان امام صادق (ع) بود.۲-کتاب ترجمه الامام الحسین (ع) :”ابن سعد” مقتل نویس دیگری است که روش تاریخ نگاری وی حدیثی است و در بخش مقتل نزدیک به پنجاه خبر نقل کرده و نیز اخباری را هم در باره برخی از حوادث و علائم غیر طبیعی و خارق العاده آسمانی و زمینی و عقوبت هاو بلاهایی که بر سر برخی از قاتلان سپاه عمر سعد پس از حادثه عاشورا آمده، آورده است .۳-کتاب انساب الاشراف: “بلاذری “مورخ عصر مامون بود که در کتابش به شرح حال کربلا پرداخته ،روش تاریخ نگاری وی ترکیبی است یعنی در نقل خبر گاهی سند را ذکر کرده و گاهی هم به نقل قول پرداخته است . ۴-کتاب الاخبار الطوال : “دینوری” مورخ قرن سوم است وی ایرانی الاصل و زادگاهش در منطقه کرمانشاه بوده و به تاریخ ایران عنایت ویژه داشته است از مجموع کتاب ششصد صفحه ای تاریخ خود بیش از پنجاه صفحه یعنی حدود یک دهم از کتاب را به اخبار عاشورا اختصاص داده است سبک تاریخ نگاریش به صورت ترکیبی با حذف اسناد بوده است.۵- کتاب تاریخ الیعقوبی : ” یعقوبی” مورخ شهیر شیعی است که تنها درچهار صفحه از کتاب تاریخی خود شاید به دلیل رعایت ایجاز و اختصار در باره حادثه کربلا سخن گفته است .
– مقتل الحسین (علیه السلام)؛ هِشام بن محمد بن سائبِ کلْبی (۲۰۴ [۱] یا ۲۰۶ ق)[۲]
چنانکه اشاره شد، هشام بن محمد بن سائب کلبی یکی از شاگردان ابومِخْنَف، مورخی شهیر و مورد عنایت شیعه و اهل سنت و از شاگردان امام صادق (علیه السلام) بوده است. در میان آثار وی، نام کتاب مقتل الحسین به چشم میخورد که بیشتر اخبار آن، همان روایات استادش است؛[۳] اما چون امروزه مقتل او به صورت مستقل و کامل موجود نیست، نمیتوان به درستی دربارهی میزان بهرهگیری وی از اخبار ابومِخْنَف، داوری کرد. به هر حال نقلیات او از ابومِخْنَف و برخی دیگر، بعدها در آثاری همچون تاریخ طبری، مقاتل الطالبیین، ارشاد شیخ مفید و تذکره الخواص سبط ابن جوزی آمده است. از آنجا که وفات هشام در اوایل قرن سوم بوده و در نتیجه، بیشترین دوران زندگیاش در قرن دوم گذشته، میتوان اثر وی را نیز از مقتلهای قرن دوم به شمار آورد.
– ترجمه الامام الحسین (علیه السلام) و مقتله (من القسم غیر المطبوع من کتاب الطبقات الکبری)؛
محمد بن سعد (۲۳۰ ق)
محمد بن سعد، گزارش مهمی را ذیل شرح حال امام حسین (علیه السلام) در کتاب طبقات خود آورده است که چون چاپ نخستین آن به اهتمام برخی از خاورشناسان در لیدن از سال ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۷ میلادی بر اساس نسخهی ناقصی چاپ شده، بسیاری از شرح حالهای آن، از جمله شرح حال امام حسن (علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) چاپ نشده است. اما در چاپ بعدی، موارد چاپ نشده از جمله شرح حال حسنین (علیه السلام)، در سه مجلد مستقل، چاپ شد. همچنین در دو دههی پیش، سید عبد العزیز طباطبایی ترجمهی امام حسن و امام حسین (علیه السلام) را بر اساس نسخهای که از قرن هفتم در ترکیه نگهداری میشود، تحقیق کرد و آن را به چاپ رساند. بعدها همین بخش چاپ نشده، که شرح حال حسنین (علیه السلام) را نیز دربرداشت، با تصحیح محمد بن صامل سُلَمی با عنوان الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه من الصحابه، در دو جزء چاپ شد[۴] که صفحات ۳۶۹ تا ۵۱۹ از جلد نخست آن، دربارهی امام حسین (علیه السلام) است. البته بیش از نیمی از این صفحات، حواشی مصحح کتاب است.
ترجمه الامام الحسین و مقتله، از دو بخش تشکیل شده است: بخش نخست آن دربارهی نسب، تولد، ویژگیها، فضایل و مناقب حضرت است و بخش دوم به گزارش حادثهی عاشورا از آغاز تا پایان حادثه، از جمله شهادت حضرت پرداخته است. روش تاریخنگاری ابن سعد، حدیثی است. از این رو او گزارشها را به صورت مسند نقل کرده و در بخش نخست، نود حدیث نقل کرده است؛ اما در بخش مقتل، نزدیک به پنجاه خبر نقل کرده که البته سند آنها، بیان نشده و تنها به چند سند کلی که در آغاز مقتل آمده، اکتفا شده است.
همچنین ابن سعد، اخباری را دربارهی برخی از حوادث و علایم غیر طبیعی و خارق العادهی آسمانی و زمینی، و نیز عقوبتها و بلاهایی که بر سر برخی از قاتلان سپاه عمر سعد پس از حادثهی عاشورا آمده، آورده است.
اگرچه روش ابن سعد در نگارش طبقات خود، آن است که به حوادث و تحولات مهم تاریخی که همزمان با زندگی اشخاص است، نپردازد، اما عظمت حادثهی عاشورا، ابن سعد را واداشته است به این واقعه و رهبر آن، بیشتر بپردازد. با این همه، وی در مواردی تنها به گردآوری و نقل گزارشها اکتفا کرده و دربارهی درستی یا نادرستی آنها، هیچ نظری نداده است. برای نمونه، وی بر اخبار مربوط به تبرئهی یزید از خون شهدای کربلا و مقصر بودن ابن زیاد تأکید کرده است.
– اَنسابُ الاَشْراف؛ احمد بن یحیی بن جابر بَلاذُری (۲۷۹ ق)
بَلاذُری، مورخ، ادیب و نسبشناس عصر مأمون تا مُستعین عباسی است. وی در کتاب حجیم خود، به نسب و شرح حال خاندان بزرگ و برجستهی عرب قرشی پرداخته است. او بخشی از کتاب خود را به نسب و شرح حال خاندان ابوطالب و فرزندانش و امیر مؤمنان (علیه السلام) و فرزندانش از جمله زندگانی امام حسین (علیه السلام) و مقتل وی اختصاص داده است. بخش مربوط به خاندان ابوطالب از این اثر، با تحقیق محقق برجسته، محمد باقر محمودی در سال ۱۳۹۷ قمری در بیروت چاپ شده و در سالهای اخیر در مجموعهای سیزده جلدی با نام جُمَل من اَنساب الأشْراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چاپ شده است. آنچه مربوط به زندگی امام حسین (علیه السلام) و حادثهی عاشوراست، از صفحهی ۱۴۲ تا ۲۲۸ در جلد دوم[۵]چاپ دو جلدی اَنسابُ الاَشْراف با تحقیق محمد باقر محمودی، و از صفحهی ۳۵۸ تا ۴۲۵ در جلد سوم مجموعهی سیزده جلدی است.
بَلاذُری پس از چند گزارش دربارهی تولد و فرزندان امام حسین (علیه السلام)، به شرح واقعهی کربلا پرداخته و نخستین گزارشهای خود را در این باره، از تماس شیعیان با امام حسین (علیه السلام) پس از صلح امام حسن (علیه السلام) آغاز کرده است. روش تاریخنگاری بَلاذُری در این کتاب همانند یعقوبی و دِیْنَوَری، ترکیبی است. از این رو به جای آنکه برای هر خبر، سند مستقل ذکر کند، در بیشتر موارد، تنها با تعبیر «قالوا» خبر را آورده است. اما در مواردی هم، به سند اشاره کرده است؛ از جمله از ابومِخْنَف[۶]، هِشام کلْبِی،[۷] عَوانَه بن حَکم،[۸] هَیْثَم بن عَدی،[۹] عُتْبی[۱۰] و عمر بن شَبَّه[۱۱] نقل کرده است و در مواردی نیز تعابیر «حدثنی بعض الطالبیین»[۱۲] و «حدثنی بعض قریش»[۱۳] را آورده است.
اَنسابُ الاَشْراف یکی از منابع تاریخ عاشورا است و با گزارشهای ابومِخْنَف و ابن سعد، به رغم برخی از تفاوتها، همسو و سازگار است و این سه مقتل در مجموع، مؤید یکدیگرند.
– الاخبار الطِوال؛ ابوحنیفه احمد بن داود دِیْنَوَری (۲۸۲ ق)
نویسندهی این کتاب، مورخ، منجم، ریاضیدان، نحوی، لغتشناس و گیاهشناس قرن سوم است.[۱۴] وی دارای آثار بسیاری در علوم مختلف بوده است؛ اما آنچه از وی به دست ما رسیده، دو کتاب به نامهای الانواء و الاخبار الطوال است. او چون ایرانی و زادگاهش در منطقهی کرمانشاه بوده، به تاریخ ایران عنایت ویژه داشته و از این رو تاریخ ایران پیش و پس از اسلام را در قالب کتاب الاخبار الطوال نگاشته است. دِینَوَری از سیرهی نبوی و خلافت شیخین سخنی به میان نیاورده است. وی از مجموعه حدود ششصد صفحه کتاب (طبق بعضی نسخهها)، بیش از پنجاه صفحه، یعنی حدود یک دهم کتاب را به اخبار عاشورا اختصاص داده است.[۱۵] سبک تاریخنگاری دِیْنَوَری، همانند سبک مورخانی چون یعقوبی و مسعودی به صورت ترکیبی و با حذف اسناد است. او هر بخش از گزارش را با تعبیر «قالوا» آغاز کرده[۱۶] و تنها گزارش پشیمانی عمر سعد را به نقل از حُمَید بن مسلم، دوست عمر سعد، نقل کرده است.[۱۷] اگرچه بسیاری از مضامین گزارشهای دِیْنَوَری، در منابع کهن دیگر نیز آمده، اما تعابیر وی در این باره، ویژهی خود اوست و در منابع دیگر نیامده است. یکی از گزارشهای جالب دِیْنَوَری که حاکی از ویژگی و رفتار دینی و اخلاقی شیعیان است، گزارش چگونگی آگاهی مَعْقِل، جاسوس ابن زیاد از مکان اختفای مسلم بن عقیل است. وی نگاشته است که چون مِعْقِل وارد مسجد کوفه شد، نمیدانست سراغ چه کسی برود که ناگاه دید مردی در گوشهای مشغول عبادت است. با خود گفت: شیعیان بسیار نماز میخوانند. از این رو نزد آن مرد، که نامش مسلم بن عَوْسَجه بود، رفت و درخواست خود را مطرح کرد.[۱۸] همچنین او مینویسد که بین قتل امام حسین (علیه السلام) و وفات رسول خدا (ص) پنجاه سال فاصله است[۱۹] و با این تعبیر، احساس و تعجب خود را از وقوع چنین حادثهای با این فاصلهی زمانی اندک، بیان میکند.
افزون بر این، دینوری در این اثر، فهرستی از شهدای بنی هاشم ارائه کرده که نخستین آنان حضرت علی اکبر و آخرین آنان، پیش از امام حسین (علیه السلام) حضرت عباس (علیه السلام) است.[۲۰]
– تاریخ الیعقوبی؛ ابن واضح یعقوبی (۲۹۲ ق)
دربارهی یعقوبی، مورخ و جغرافیدان شهیر شیعی و صاحب تاریخ الیعقوبی، شایان ذکر است که وی در تاریخ خود برخلاف انتظار، تنها حدود چهار صفحه دربارهی حادثهی کربلا سخن گفته است[۲۱] که به نظر میرسد رعایت ایجاز و اختصار نیز، در این امر مؤثر بوده است. برخی از معاصران، نگاشتهی مستقلی را در تاریخ عاشورا به نام مقتل ابی عبدالله الحسین (علیه السلام)[۲۲] یا مقتل الحسین[۲۳] از آثار وی برشمردهاند.
منبع: کتاب مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام/ تحقیق و تنظیم: مهدی پیشوایی/ مؤلف: جمعی از نویسندگان / انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
[۱]. ذهبی، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد البجاوی، ج ۴، ص ۳۰۴ – ۳۰۵؛ ابن عماد حنبلی، شَذَراتُ الذَّهب فی اخبار مَن ذَهَب، تحقیق محمود الارناؤوط، ج ۳، ص ۲۷٫
[۲]. ابن ندیم، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص ۱۰۸؛ ذهبی، تَذْکره الحُفّاظ، ج ۱، ص ۳۴۳٫
[۳]. نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص ۴۳۵، ش ۱۱۶۶٫
[۴]. ابن سعد، الطبقات الکبری، الطبقه الخامسه من الصحابه، تصحیح محمد بن صامل سُلَمی، جزء اول، ص ۳۶۹ به بعد.
[۵]. البته به یک اعتبار باید جلد دوم را جلد سوم حساب کرد؛ چون یک جلد نیز با تحقیق آقای محمودی در سیرهی نبوی چاپ شده است.
[۶]. بلاذری، اَنسابُ الاَشْراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج ۳، ص ۳۶۸، ۴۱۲٫
[۷]. همان، ص ۴۱۹٫
[۸]. همان، ص ۴۱۸٫
[۹]. همان، ص ۴۱۵٫
[۱۰]. همان، ص ۳۶۹٫
[۱۱]. همان، ص ۴۱۳- ۴۱۵، ۴۱۷، ۴۲۵٫
[۱۲]. همان، ص ۴۱۲٫
[۱۳]. همان، ص ۳۷۱٫
[۱۴]. ابن ندیم، کتاب الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص ۸۶٫
[۱۵]. ابو حنیفه دِیْنَوَری، الاخبار الطوال، تحقیق عصام محمد الحاج علی، ص ۳۳۵ – ۳۷۸٫
[۱۶]. همان، ص ۳۳۹، ۳۵۹، ۳۶۱، ۳۶۲، ۳۶۵، ۳۷۵، ۳۷۸،۳۸۰، ۳۸۴، ۳۸۷٫
[۱۷]. همان، ص ۳۸۴٫
[۱۸]. همان، ص ۳۴۷٫
[۱۹]. همان، ص ۳۸۳٫
[۲۰]. همان، ص ۳۷۹ – ۳۸۰٫
[۲۱]. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۳ – ۲۴۶٫
[۲۲]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج ۲۲، ص ۲۳٫
[۲۳]. سید عبد العزیز طباطبایی، اهل البیت فی المکتبه العربیه، ص ۵۳۷٫
پاسخ دهید