معنای معراج

معراج یعنی نردبان، پلکان، آنچه به وسیله آن بالا روند.(۱) یا به عبارتی بهتر، معراج یعنی سر به فلک کشیدن و از خاک سوی افلاک شدن است.

 

تاریخ معراج و مدت زمان آن

برخی اسراء و معراج را ده سال بعد از بعثت(۲) و بعضی دوازده سال بعد از بعثت دانسته اند. (۳) رسول الله (ص) از خداوند مسألت کرد که بهشت و دوزخ را به او ارائه فرماید، چون شب شنبه هفدهم رمضان، هیجده ماه قبل از هجرت فرا رسید، در حالی که حضرت رسول اکرم (ص) در خانه خود خفته بودند، جبرئیل و میکائیل پیش او آمدند و گفتند برای دیدار آنچه از خداوند مسألت کرده بودی حرکت کن.(۴) آنگاه پیامبر (ص) سوار براق شدند و به سوی بیت المقدس حرکت کردند و در چند نقطه نماز گزاردند، در مدینه، مسجد کوفه، طور سینا و بیت اللحم، سپس وارد مسجدالاقصی شدند و از آنجا به آسمان ها رفتند. در اینجا قسمت اول سفر پیامبر  (ص) یعنی مسافرت زمینی خاتمه یافت و قسمت دوم یا مسافرت آسمانی از مسجد الاقصی واقع در بیت المقدس شروع شد.
مدت زمان این واقعه بیش از یک شب نبود و رسول الله (ص) صبح همان شب به خانه امّ هانی دختر ابی طالب برگشتند. مورخین معتقدند حضرت رسول اکرم (ص) آن شب در خانه ام هانی بودند. پس به این نتیجه می رسیم که آن حضرت نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواندند.

 

کیفیت و چگونگی معراج حضرت رسول اکرم (ص):

«سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکناحوله لنریه من ایاتنا انه هوالسمیع البصیر.»
پاک ومنزه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که گرداگردش را پربرکت ساختیم، برد، تا آیات خود را به او نشان دهیم، او شنوا و بیناست.
پیش از اینکه به مسافرت آسمانی حضرت رسول اکرم (ص) و مشاهدات ایشان که از مسجدالاقصی شروع شد، بپردازیم، به ذکر مشخصات این سفر شبانه اعجاز آمیز بااستناد به آیه اول از سوره اسراء می پردازیم، آنگاه مشاهدات پیامبر (ص) در لیله المعراج و در کهکشانها را عنوان می کنیم.

 

مشخصات این سفر اعجاز امیز(۵)

۱ – کلمه «اسرا» نشان می دهد که این سفر شب هنگام واقع شد، زیرا «اسراء» در لغت عرب به معنی سفر شبانه است، در حالی که کلمه «سیر» به مسافرت در روز گفته می شود.
۲ -کلمه لیلاً مفعول فیه است و بودنش در کلام، این معنا را افاده می کند که این سیر همه اش در شب انجام گرفت؛ هم رفتنش و هم برگشتنش.(۶) این سفر به طور کامل در یک شب واقع شد.
۳ -کلمه «عبد» نشان می دهد که این افتخار و اکرام به خاطر مقام عبودیت و بندگی رسول الله (ص) بود، چرا که بالاترین مقام برای انسان است که بنده راستین خدا باشد.
۴ – همچنین تعبیر به «عبد» نشان می دهد که این سفر در بیداری واقع شده و این سیر جسمانی بوده است نه روحانی، زیرا سیر روحانی معنی معقولی جز مسأله خواب یا حالتی شبیه به خواب ندارد، ولی کلمه عبد نشان می دهد که جسم و جان پیامبر (ص) در این سفر شرکت داشته، منتها کسانی که نتوانستند این اعجاز را درست درک کنند، احتمال روحانی بودن را به عنوان توجیهی برای آیه ذکر کرده اند، در حالی که می دانیم اگر کسی به دیگری بگوید من فلان شخص را به فلان نقطه بردم مفهومش این نیست که در عالم خواب یا خیال بوده یا تفکر اندیشه او به چنین سیری پرداخته است.
۵ -مراد از «مسجد الاقصی» به قرینه جمله «الذی بارکنا حوله» بیت المقدس است و کلمه «اقصی» از ماده «قصو» و این ماده به معنای دوری است، واگر مسجد بیت المقدس را مسجد الاقصی نامیده، بدین جهت است که این مسجد نسبت به محل زندگی رسول خدا (ص) و مخاطبینی که با او هستند از مسجد الحرام خیلی دور است، زیرا محل زندگی ایشان شهر مکه است که مسجد الحرام در همان جا است. (۷)
۶ – هدف از این سیر، مشاهده آیات عظمت الهی بوده، همانگونه که دنباله این سیر در آسمان ها نیز به همین منظور انجام گرفته است تا روح پر عظمت پیامبر (ص) در پرتو مشاهده آیات و بینات، عظمت بیشتری یابد، و آمادگی فزونتری برای هدایت انسان ها پیدا کند، نه آنگونه که کوته فکران می پندارند که رسول الله (ص) به معراج رفت تا خدا را ببیند! به گمان اینکه خدا محلی در آسمان ها دارد!!
به هر حال رسول الله (ص) گرچه عظمت خدا را شناخته بود، و از عظمت آفرینش او نیز آگاه بود، «ولی شنیدن کی بود مانند دیدن»، در آیات سوره نجم که به دنباله این سفر، یعنی معراج در آسمانها اشاره می کند نیز می خوانیم «لقد رای من آیات ربه الکبری» او در این سفر آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد.
۷ – جمله «بارکنا حوله» بیانگر این مطلب است که مسجدالاقصی علاوه بر اینکه خود سرزمینی مقدس است، اطراف آن نیز سرزمین مبارک و پربرکتی است و این ممکن است اشاره به برکات ظاهری آن بوده باشد، چرا که می دانیم در منطقه ای سرسبز و خرم و مملو از درختان مقدس در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ خدا، و خاستگاه نور توحید وخداپرستی بوده است.
۸ – جمله «انه هوالسمیع البصیر» همان گونه که گفتیم اشاره به این است که بخشش این موهبت به پیامبر (ص) بی حساب نبوده، بلکه به خاطر شایستگی هایی بوده که بر اثر گفتار و گردارش پیدا شد وخداوند از آن به خوبی آگاه است.
۹ – ضمناً کلمه «سبحان» دلیلی است بر اینکه این برنامه پیامبر (ص) خود نشانه ای برپاک و منزه بودن خداوند از هر عیب و نقص است.
 ۱۰ -کلمه «من» در «من آیاتنا» نشان می دهد که آیات عظمت خداوند، آنقدر زیاد است که رسول الله (ص) در این سفر پرعظمت تنها گوشه ای از آن رامشاهده کرده است.

 

نگاهی کوتاه به مشاهدات پیامبر اسلام (ص) در آسمانها

از جمله ضروریات دین مقدس اسلام، معراج جسمانی حضرت ختمی مرتبت است که مطابق نص صریح قرآن مجید می باشد و در نخستین آیه از سوره اسراء و در سوره نجم به این مهم اشاره شده است و مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است
طبق برخی از روایات معتبر، پیامبر(ص) در اثناء راه به اتفاق جبرئیل در سرزمین مدینه نزول کرد و در آنجا نماز گذارد و نیز در مسجدالاقصی با حضور ارواح انبیای بزرگ مانند ابراهیم و موسی وعیسی نماز گذارد وامام جماعت پیامبر (ص) بود، سپس از آنجا سفر آسمانی رسول الله (ص) شروع شد و آسمان های هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود، در هر آسمان با صحنه های تازه ای روبرو شد، با پیامبران و فرشتگان و در برخی از آسمان ها با دوزخ یا دوزخیان و در بعضی با بهشت و بهشتیان برخورد کرد، و پیامبر از هر یک از آنها خاطره های پرارزش و بسیار آموزنده در روح پاک خود ذخیره فرمود و عجائبی مشاهده کرد که هر کدام رمزی و سری از اسرار عالم هستی بود. و پس از بازگشت اینها را با صراحت، ولی با زبان کنایه و مثال، برای آگاهی امت در فرصت های مناسب شرح می داد، و برای تعلیم و تربیت از آن استفاده فراوان می نمود. این امر نشان می دهد که یکی از اهداف مهم این سفر آسمانی استفاده از نتایج عرفانی و تربیتی این مشاهدات گران بها بود، و تعبیر پرمعنی قرآن «لقد رای من آیات ربه الکبری» در آیات مورد بحث، می تواند اشاره اجمالی و سربسته ای به همه امور باشد.
ذکر این نکته مهم است که بهشت و دوزخی را که پیامبر (ص) در سفر معراج مشاهده کرد، و کسانی را که در آن متنغم یا معذب دید، بهشت و دوزخ قیامت نبود، بلکه بهشت و دوزخ برزخی بود، زیرا طبق آیات قرآن، بهشت و دوزخ رستاخیز بعد از قیام قیامت و فراغت از حساب، نصیب نیکوکاران و بدکاران می شود.
سرانجام به هفتمین آسمان رسید، و در آنجا حجاب هایی از نور مشاهده کرد، همانجا که «سدره المنتهی» وجنه المأوی» قرار داشت و پیامبر (ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین اوادنی» رسید، وخداوند در این سفر او را مخاطب ساخته، و دستورات بسیار مهم و سخنان فراوانی به او فرمود و برخی احادیث قدسی در این سفر بر آن حضرت وارد شده است. (۹) همچنین نمازهای پنجگانه بر پیامبر (ص) واجب شد و جبرئیل آمد و همراه پیامبر نمازهای پنجگانه را انجام داد.(۱۰) و رهبری و ولایت علی (ع) مطرح شد.
از امور دیگری که پیغمبر اکرم (ص) در بهشت مشاهده کرد، نور دخترش حبیبه خدا فاطمه زهرا (س) بود. نور زهرا در هر عالمی به نوعی ظهور داشته است. در لیله المعراج در بهشت برای رسول الله (ص) در ساق عرش طلوع کرد وقتی نظر فرمود، نور ائمه را دید، اولی نور علی (ع) بعد فاطمه تا برسد به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه و در روایت است که فرمود مهدی (عج) را که وصی دوازدهم من است، دیدم مثل کوکب درّی است، و لذا برخی از بزرگان این حدیث را شاهد گرفته اند که حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه پس از اصحاب کساء از همه اهل بیت افضل است. (۱۱)

 

پیام ها و درس های معراج:

۱ – معراج، لغو نیست بلکه اسراری قابل توجه دارد (سبحان  الذی اسری….).
۲ – معراج، اردوی خصوصی و بازدید علمی پیامبر (ص) بود وگرنه خداوند بی مکان است (سبحان الذی اسری….).
۳ – عبودیت، مقدمه پرواز است وعروج، بی خروج از صفات رذیله ممکن نیست (اسری بعبده).
۴ – انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است، پس در باره ی اولیای خدا غلّو نکنیم (اسری بعبده).
۵ – عبودیت، از افتخارات پیامبر (ص) وزمینه دریافت های الهی اوست (بعبده).
۶ – برای قرب به خدا، شب بهترین وقت است (اسرای……لیلاً).
۷ – شب معراج، شب بسیار مهمی بوده است (لیلاً).
۸ – اگر استعداد و شایستگی باشد، پرواز یک شبه انجام می گیرد (اسری بعبد و لیلاً).
۹ – مسجد بهترین سکوی پرواز معنوی مؤمن است (من المسجد).
۱۰ – مسجد باید محور کارهای ما باشد (من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی).
۱۱ – حرکت های مقدس، باید از راهها وجایگاههای مقدس باشد (اسری…..من المسجد).
۱۲ – سرسبزی و برکات، باید بر محور مسجد و پیرامون آن باشد (المسجد …..بارکنا حوله).
۱۳ – بیت المقدس و حوالی آن، محل نزول برکات آسمانی، مقر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است (بارکنا حوله).
۱۴ – ظرفیت علمی انسان، از دانستنی های زمین بیشتر و شگفتی های آسمان نیز از زمین بیشتر است (اسری….لنریه من آیاتنا).
۱۵ – هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوی بود (لنریه من آیاتنا).
۱۶ – آیات الهی آن قدر بی انتهاست که رسول خدا (ص) نیز توان دستیابی به همه آنها را ندارند (من آیاتنا).
۱۷ – خداوند به مخالفان هشدار می دهد که آنان را می بیند و سخنانشان را می شنود(۱۲) (السمیع البصیر).

 

واکنش قریش در مقابل معراج حضرت رسول اکرم (ص)

در پیش گفته شد که وجود مقدس پیامبر (ص) هنگام مراجعت از معراج در بیت المقدس فرود آمدند و راه مکه و وطن را پیش گرفتند، و در بین راه به کاروان تجارتی قریش برخوردند، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و به دنبال آن می گشتند. رسول الله (ص) از مرکب فضاپیمای خود در خانه «ام هانی» پیش از طلوع فجر پائین آمدند و برای اولین بار راز خود را به او گفتند. (۱۳) ام هانی از ایشان خواست این ماجرا را برای کسی تعریف نکنند، زیرا ممکن است آزاری به پیامبر (ص) برسانند و ایشان را تکذیب نمایند. اما حضرت رسول اکرم (ص) که تمام اعمال وافعالشان در جهت رضای خدا و عمل به دستور حق تعالی بود، فرموده باشند به خدا سوگند برای آنها خواهم گفت و چون این خبر را به آنان دادند، تعجب کردند وگفتند هرگز چنین چیزی نشنیده ایم.
قریش به عادت دیرینه خود به تکذیب ایشان برخاستند و گفتند اکنون در مکه کسانی هستند که بیت المقدس را دیده اند، اگر راست می گوئی، کیفیت ساختمان آنجا را تشریح کن. ابوجهل گفت: بپرسید بیت المقدس چند استوانه داشت و چند قندیل دارد؟ پس جبرئیل صورت بیت المقدس را در برابر آن حضرت بازداشت که آنچه پرسیدند جواب فرمود. (۱۴) رسول خدا (ص) حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس رخ داده بود بازگو نمود و گفت در میان راه به کاروان فلان قبیله برخوردم و شتری از آنها گم شده بود. قریش گفتند: از کاروان قریش خبر ده، گفت آنها را در تنعیم (ابتدای حرم است) دیدم و شتر خاکستری رنگی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد، وکجاوه ای روی آن گذارده بودند و اکنون وارد شهر مکه می شوند، قریش از این خبرهای قطعی سخت عصبانی شدند، گفتند اکنون صدق و کذب گفتار او برای ما معلوم می شود، ولی چیزی نگذشت طلیعه کاروان ابوسفیان پدیدار شد و مسافرین جزئیات گزارش های آن حضرت را نقل نمودند.
چون از کاروان علاماتی که حضرت فرموده مشاهده کردند، گفتند والله که ما مانند این ندیدیم و نشنیدیم «ان هذا الاسحر مبین» این سحر روشن است «به جهت فرط جهالت و غوایت قریش بود که حقتعالی اول فرمود که من محمد را به مسجد اقصی بردم و نگفت که به آسمان بردم، چه اگر در اول بار چنین گفتی تعجب ایشان بیشتر بودی و در تکذیب بیشتر مبالغه کردندی پس او گفت در این سوره که او را به مسجد اقصی بردم وچون به امارت و علامات مذکور تجویز آن کردند، حدیث معراج و بردن او را به آسمان و به عرش نزدیک گردانیدن او را در سوره النجم بیان فرموده فی قوله «فکان قاب قوسین أوأدنی»(۱۵)
ادامه دارد

 

پی نوشت ها:

۱ – حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ص ۱۱۳۸٫
۲ – ابن کثیر، السیره النبوه، ج ۲، ص ۹۳٫
۳ – محمدبن سعد کاتب واقدی، طبقات، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، ج ۱، ص ۲۱۰٫
۴ – همان منبع ص ۲۱۰٫
۵ – جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۸ تا ۱۰٫
۶ – علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۳، ص ۸٫
۷ – همان منبع، ج ۱۳، ص ۸٫
۸ – دکتر اصغر منتظرالقائم، تاریخ صدر اسلام، ص ۹۱٫
۹ – تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۵۰۶٫
۱۰ – طبقات، ج ۱، ص ۲۱۰٫
۱۱ – معراج، آیت ا… شهید دستغیب، ص ۶۰٫
۱۲ – محسن قرائتی، تفسیر سوره اسراء، ص ۱۳ تا ۱۵٫
۱۳ – استاد جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص ۳۰۶٫
۱۴ – علامه مجلسی، حیوه القلوب، ج ۳، ص ۷۴۳٫
۱۵ – ملا فتح ا… کاشانی، تفسیر کبیر منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۵۲-۲۵۳٫