پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) علاوه بر قرآن مجید – که اعجاز جاودانه آن آشکار و بدیهى است – معجزات فراوانى دارد که بعضى از آنها در آیات قرآن و کتابهاى سیرهنویسان ثبت شده است. شمارى از این معجزات عبارت است از:

۱ – اسراء

«اسراء» همان حرکت شبانگاهى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از مسجد الحرام تا مسجدالاقصى است.[۱] این سفر در «یک شب»، در بیدارى و با همین پیکر مادى تحقّق یافت؛ نه در شبها و روزهاى طولانى یا در عالم خواب و با روح به تنهایى. آیات قرآنى و شواهد تاریخى، بر وقوع این سفر دلالت آشکار دارند. قرآن کریم مىفرماید: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»؛[۲] «منزّه است آن [خدایى ]که بندهاش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى – که پیرامونش را برکت دادهایم – سیر داد تا از نشانههاى خود به او بنمایانیم که او همان شنواى بینا است».

این رویداد از طریق شیعه و اهل سنت نقل و در کتابهاى روایى و تاریخى، فراوان به آن پرداخته شده است. البته جابه جایى در فضا و پیمودن مسافتهاى طولانى در زمان کوتاه، در زندگانى دیگر پیامبران نیز سابقه داشته است؛ چنان که درباره سلیمان (علیهالسلام) مىخوانیم: «وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ غُدُوُّها  شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ وَ…»؛[۳] «و باد را براى سلیمان [رام کردیم] صبحگاهان مسیر یک ماه را مىپیمود و عصر گاهان مسیر یک ماه را».

افزون بر این، شواهد عینى و تجربى بسیار وجود دارد که برخى از اولیاى الهى، مسافتهاى طولانى را در زمانى کوتاه پیموده و به اصطلاح «طى الارض» داشتهاند. البته آنچه گفته شد، تنها درباره «اسراء» و حرکت شبانگاهى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از مسجدالحرام به مسجدالاقصى است که خود مقدمه «معراج» به شمار مىآید. «معراج» از معجزات ویژهاى است که اسرار و لطایف عمیقترى دارد و از نشانههاى برترى پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و شرافت وى بر تمام جهانیان است.

 

۲ – شق القمر

از دیگر معجزات برجسته پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) «شق القمر» است. قرآن مىفرماید: «اقْتَرَبَتِ السّاعَهُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ»؛[۴] «قیامت بسیار نزدیک شد و ماه شکافت».

«انشقاق قمر»، در پاسخ مشرکانى صورت گرفت که درخواست چنین کارى داشتند، تا به ارتباط پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با علم و قدرت بىپایان الهى پى برند.[۵]

از آنجایى که حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) واپسین پیامبر است، دوران پس از وى «آخر  الزمان» خوانده مىشود و بعثت او، نشانه نزدیک شدن قیامت است؛ زیرا در مقایسه با عمر جهان هستى، زمان پس از پیامبر اسلام اندک مىنماید.  بهترین دلیل بر وقوع این حادثه در زمان آن حضرت، آیه بعد همین سوره است که از سرسختى و تداوم انکار مشرکان – با وجود رؤیت این معجزه شگفتآور – پرده برمىدارد: «وَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ»؛[۶] «و هرگاه نشانهاى ببینند، روى بگردانند و گویند، سحرى همیشگى است».

البته چنین انشقاقهایى در زندگانى پیامبران گذشته نیز سابقه داشته و به صورت ضعیفتر جلوهگر شده است؛ چنان که درباره موسى (علیهالسلام) آمده است: «فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقاً فِی الْبَحْرِ یَبَساً»؛[۷] «و راهى خشک در وسط دریا براى آنان باز کن».

در بخشى دیگر از داستان آن حضرت مىخوانیم: ضربه عصاى موسایى سنگ را شکافت و دوازده چشمه آب جوشید: «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَهَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ…»؛[۸] «و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتى بودند، تقسیم کردیم و به موسى ـ وقتى قومش از او آب خواستند ـ وحى کردیم با عصایت بر آن تخته سنگ بزن؛ پس از آن دوازده چشمه جوشید و هر گروهى آبخور خود را شناخت».

 

۳ – گفت و شنود درختان

در نهج البلاغه آمده است: روزى پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) براى ایجاد انگیزه گرایش به اسلام در یکى از افراد قریش، در برابر دیدگان او درختى رامخاطب قرار داد.  درخت از جاى خود حرکت کرد و نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ایستاد و سپس به دستور آن حضرت به جاى اولیه خود بازگشت.[۹] در واقعهاى دیگر، درختى به رسالت پیامبر اعظم گواهى داد.[۱۰] این دو معجزه نیز مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است و در کتابهاى متعدد آنها نقل شده است. البته گفت و گو و فرمانبرى جمادات، گیاهان و حیوانات در زندگانى پیامبران گذشته نیز سابقه داشته است؛ چنان که «هدهد» و دیگر حیوانات از سلیمان (علیهالسلام) فرمانبرى داشتند.[۱۱] چهار پرنده کوبیده شده نیز به فراخوان ابراهیم (علیهالسلام) پاسخ مثبت دادند و پرواز کنان به سوى او شتافتند: «قالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً…»؛[۱۲] «[خداوند] فرمود: [اى ابراهیم] پس چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود ریزریزگردان، سپس بر هر کوهى پارهاى از آنها قرار بده؛ آنگاه به سوى تو مىآیند».

آنچه گفته شد، نمونههایى از توانمندى انسانهاى کامل است که در پرتو بندگى خدا و اتصال به قدرت بىانتهاى او، در برابر دیدگان مردمان جلوهگر شده است.

گفتنى است کتابهاى تفسیرى، روایى و تاریخى، بیش از سه هزار مورد از معجزات و کرامات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را ثبت کردهاند. از پیامدهاى زیباى گفت و گو در این زمینه، رسیدن به روشن بینى و توسعه فضاى فکرى، شکسته شدن حصارهاى مادى و راهیابى به دریاى بىکران نورانیت معنوى است.

 


پی نوشت ها

[۱]– فرهنگ عمید. ر.ک: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج ۸، صص ۶۴ـ۸۵٫

[۲]اسرا ۱۷، آیه ۱٫

[۳]– سبا ۳۴، آیه ۱۲٫

[۴]– قمر ۵۴، آیه ۱٫

[۵]– تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۹٫

[۶]– قمر ۵۴، آیه ۲٫

[۷]– طه ۲۰، آیه ۷۷٫

[۸]– اعراف ۷، آیه ۱۹۰٫

[۹]– ابن ابىالحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص۲۱۴٫

[۱۰]– قاضى عیاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفى، ج ۱، ص ۲۹۸٫

[۱۱]– نمل ۲۷، آیه ۲۰٫

[۱۲]– بقره ۲، آیه ۲۶۰٫