سرنوشت یکسان مصعب بن زبیر دشمن اهل بیت و براهیم بن مالک اشتر محب اهل بیت

 

مصعب بن زبیر شیعه نیست و اصلاً خاندان زبیر نه تنها شیعه نبودند بلکه دشمنان و کینه توزان نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام و خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و حتی در اعصار بعدی، در عهد امامان همچون امام جواد و امام هادی علیهماالسلام هم می‌بینیم که نوادگان آن‌ها نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام هم کینه دارند.

 

مصعب از طرف برادرش عبدالله که داعیه خلافت داشت، حاکم عراق بزرگ بود. عراق بزرگ یعنی نیمه شرقی عالم اسلام. وقتی که مصعب بر مختار چیره شد و آن مرد بزرگ را به شهادت رساند می‌بینیم که ابراهیم بن مالک متاسفانه به مصعب بن زبیر (قاتل مختار) می‌پیوندد و پیش از این به درخواست‌های مکرر مختار برای رساندن خود به کوفه و یاری او بی‌اعتنا بود.

 

مصعب در عراق حضور داشت تا اینکه بنی‌امیه در شام قدرت خود را باز یافتند. عبدالملک مروان که توانسته بود بعد از استعفای معاویه دوم (پسر یزید) و دوران کوتاه حکومت پدرش، مروانِ حکم که شش ماه بود، قدرت را در شام به دست بگیرد، برای مقابله با زبیریان لشکر بزرگی فراهم کرد و رو به عراق آورد و در جنگی که میان ابراهیم بن مالک و لشکر عبدالملک مروان در گرفت، ابراهیم (که از مصعب و زبیریان دفاع می‌کرد) کشته شد، سر او را بریدند و بدنش را به آتش کشیدند.

 

مصعب هم کمی بعد از حمله مجدد عبدالملک مروان کشته شد و سر او را هم بریدند و برای عبدالملک مروان آوردند. لذا مصعب به هیچ وجه قابل تایید نیست و ابراهیم هم به سبب آنکه نه در دعوت از امام حسین علیه‌السلام و نه در یاری مسلم‌بن‌عقیل نقشی ایفا نکرده است و نه تلاشی کرده است که خود را به کربلا برساند و در قیام مختار هم تا آخر با او همراهی نکرد، نمی توان او را فردی عاقبت به خیر دانست. اما شاید از کرم خداوند بهره برد و برخوردار گردد. چرا که به دست خود عبیدالله زیاد لعنه‌الله را در جنگ نهر خازر به دو نیم کرد و سر عبیدالله وقتی برای امام سجاد علیه‌السلام فرستاده شد، آن حضرت خدا را شکر فرمود.