۱ – بر طبق احادیث، بیماری و صبر بر آن موجب آمرزش گناهان می شود؛ همان طور که امام علی(ع) می فرماید: «بیمارى اجر ندارد، ولى همۀ گناهان را می ریزد. اجر در برابر گفتار یا کردار خوبى است که به دست و زبان انجام دهى و خداوند متعال، بسیارى از مردم را به واسطه نیّت درست و باطن و سریره خالص به بهشت می برد».[۱]

همچنین امام رضا(ع) می فرماید: «بیمارى براى مؤمن، رحمت و وسیله پاک شدن و براى کافر، عذاب و نقمت است».[۲]

۲ – بر اساس قوانین حکیمانه و عادلانه الاهی در تفضّل، عطا، بخشش و یا کیفر انسان ها، خداوند برای هر عملی ثوابی و یا عقابی را طبق مراتب قرار داده که در آیات و روایات بیان شده است. به دیگر سخن؛ خداوند دنیا را خانه اعمال و آخرت را خانه ثواب و عقاب قرار داده است، تا آنان را که بد کرده ‏اند طبق اعمالشان جزا دهد و آنان را که نیکى کرده‏ اند به نیکى جزا دهد.

شایان توجه است که نفس زمان و مکان -بدون انجام هیچ عملی در آن- ثوابی را برای انسان در بر نداشته و سبب برای بخشش یا عذاب او نمی شود، بلکه خداوند حکیم طبق عدل خود به هرکس که عمل نیک و پسندیده انجام دهد -اگرچه اندک باشد- اجر و پاداش می دهد، و هر که گناه و رفتار ناپسند پیشه کند ناچار به کیفر آن در دنیا و آخرت خواهد رسید.[۳] پس تقارن وفات یک شخص با روزی از روزها و یا مناسبتی از مناسبت ها – مانند روز عاشورا- به تنهایی نمی تواند عاملی برای بخشش و یا ارتقای درجه او شود؛ همان گونه که ولادت کودکی در ایام عزا را نیز نمی توان دلیلی بر نحس بودن او دانست.

۳ – با توجه به مطالب گفته شده، اگر کسی، با ایمان به خدا –طبق مراتب ایمان- زندگی نماید و به دیگران ظلم نکرده و پایبند به اصول انسانیّت و جوانمردی باشد و در روز مبارکی –مانند روز و یا شب جمعه- از دنیا برود، با امید به فضل و مهربانی خداوند، می توان این را به فال نیک گرفت و مردن در چنین روزی را خیر و ارتقای درجه برای او دانست. همان گونه که امام باقر(ع) می فرماید: «هر کس روز جمعه بمیرد و معرفت به حقانیّت اهل بیت(ع) داشته باشد، خداوند برایش برات آزادی از عذاب قبر را می نویسد و هرکس در شب جمعه بمیرد، از آتش جهنم نجات پیدا می کند». [۴]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. مکارم الأخلاق، ص ۳۵۹ و ۳۶۰؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه، صبحی صالح، ص ۴۷۶، هجرت، قم، چاپ  اول، ۱۴۱۴ق.

[۲]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۹۳، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق؛ طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص ۳۵۹، شریف رضى، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ ق؛  

[۳]. زلزله، ۷ و ۸٫

[۴]. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ‏۷، ص ۳۷۷، مؤسسه آل البیت (ع) قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.