چه فضایی برای ارتباط با امام زمان علیه السّلام بهتر از فضای اعتکاف. این جمع نورانی، این جمع دل شده. «السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ…، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُذِلَّ الْکَافِرِین»[۱]‏، «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّین‏»[۲]، «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاه».[۳]

«سَیِّدِنَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَغِثْنَا مَوْلَانَا یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ أدرِکنا اُنْظُرْ إلَیْنَا بِحَقِّ جَدَّتِک فاطِمهُ وَ جَدِّکَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ نَحْنُ الْمُسْتَجِیرُونَ نَحْنُ الْمُلْتَجِئُونَ نَحْنُ العائِذونَ نَحْنُ اللَّائِذُونَ إِلَی جِنابِک».

جهت عرض تبریک میلاد مولود کعبه، فخر اولیاء، سیّد اوصیاء، سرّ الانبیاء، امیر المؤمنین، ابو الائمّه المعصومین، أخ الرّسول و زوج البتول، أسد الله الغالب مولانا علیّ بن ابی‌طالب علیهم الصّلاه و السّلام به محضر مولا و سیّد ما، آقای ما، پناه و امید ما، صاحب سفره‌ی ما که سفره‌ی اعتکاف را کرم کردند و یک بار دیگر هم ما را سر این سفره نشاندند.

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی‏».[۴]

«الحَمدُلِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی سَیِّدِ النَّبِیِّینَ أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقیهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحَنَا فَدَاهُ وَ رَزَقَنَا اللَّهُ رِضَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلِی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

اعتکاف؛ لحظه‌های ناب با خدا بودن

میلاد امام امیر المؤمنین علیه السّلام را به امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و به شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام انسان کاملی است. در این ایّامی که توفیق نصیب شما شده است، باور کنید که خود شما نیامدید، شما را آوردند.

   من به خود نامدم این‌جا که به خود باز روم      آن‌که آورد مرا باز برد بر وطنم

شما را آوردند. بدون استثناء وجود مبارک امام عصر ارواحناه فداه شب قدر لیست معتکفین را تنظیم فرمودند. تک تک شما را دیدند و پسندیدند و نام شما را در زمره‌ی مهمانان ویژه‌ی این سه روز نوشتند و در این ایّام هم مغناطیسی بود که شما را به این‌جا کشاند، خود شما نبودید. در این ایّام هم امید است آن کسی که شما را به این‌جا آورده است، بهترین پذیرایی را از شما داشته باشد.

اعمال و فضیلت ماه مبارک رجب

 دعاهای ماه مبارک رجب گنجینه‌های بی‌بدیل است و نوع دعاها هم از ناحیه‌ی خود حضرت حجّت ارواحناه فداه است. هم دعای نازنین ناحیه‌ی مقدّسه که جناب ابو القاسم حسین بن روح نقل می‌کند، هم دعای شریفی که جعفر  نقل می‌کند و هم دعایی که میزبانی دو امام را در این ماه مطرح می‌کند؛ امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام. این دعاها را با دید معرفتی بخوانید، نه صرفاً با دید ثوابی. برای ثواب هم دعا خواندن خیلی خوب است. خواستند که ما یک اجری را، یک پاداشی را، یک گنجی را جلوی خود ببینیم و با اشتیاق به سوی آن گنج برویم، هیچ اشکالی ندارد. ولی همّت شما بالاتر از آن باشد.

من یک وقتی از مرحوم آیت الله بهجت روحی فداه… چه آقای بهجتی داشتیم، چه تأسّف بزرگی که چنین کسانی را از دست دادیم و واقعاً پناهگاهی بودند و دست ما از این‌ها کوتاه شد. به آقای بهجت عرض کردم که من حاجتی دارم، به جایی نرسیدم. به من کمک کنید. ایشان فرمودند نماز جعفر طیّار بخوانید. ولی دعایی بعد از نماز جعفر طیّار است که در مفاتیح نیامده است، ولی مرحوم مجلسی در زاد المعاد این دعا را آورده است. این دعا را هم بخوانید. ما هم زاد المعادی تهیّه کردیم. وقتی من این دعا را خواندم، یقین کردم که آقای بهجت خواست من را از حاجتی که داشتیم عبور دهد و خواست من را با معرفت جدیدی آشنا کند. غالباً برخوردهای آقای بهجت برخوردهای توحیدی بود، معرفتی بود.

حالا یک جمله از این دعای بعد از نماز جعفر طیّار را خدمت شما قرائت می‌کنم ببینید چقدر لطیف است. در این دعای نازنین که آخر آن هم به دربان باب رحمت الهی وجود نازنین پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام متوسّل می‌شویم، تا آن‌جا می‌رویم، گویا آن‌جا این دو نفر باید دست ما را بگیرند و بالا ببرند. در مجموع خیلی دعای لطیفی است. ولی دو تا از جملات این دعا آن است که «أَنْتَ أَبَرُّ بِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی‏»[۵] خدای من پدر من، مادر من با همه‌ی وجود می‌خواهند به من خیر برسانند. برّ به معنی نیکی است. هیچ پدر و مادری جز خیر برای فرزند خود نمی‌خواهد. با این‌که پدر و مادر من نیکوکارترین افراد نسبت به من هستند، ولی تو از پدر من، از مادر من هم به من خیرخواه‌تر هستی «أَبَرُّ بِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی». آدم در زندگی عاطفی، عاطفی‌تر از پدر و مادر کسی را ندارد. باور کنید هیچ دوستی مانند پدر انسان نیست و هیچ دلسوزی مانند مادر انسان نیست. از مادر مهربان‌تر، دلسوزتر، خیر خواه‌تر کسی را نداریم.

 در این دعا می‌گوییم این شور و شعور و عشق و سوزی که مادر من نسبت به من دارد، تو در وجود او گذاشتی. این یک رعشه‌ای از دریای محبّت تو نسبت به من است. من را خیلی دوست داری، مادر من، من را خیلی دوست دارد ولی تو بیشتر از مادر من، من را دوست داری. «أَبَرُّ بِی مِنْ أَبِی وَ أُمِّی وَ أَرْحَمُ بِی مِنْ نَفْسِی‏» خدایا هر کسی حبّ ذات… آدم حتّی به مادر خود می‌گوید، مادر من، پدر من، فرزند من. همه چیز را به خاطر خود می‌خواهد. آدمی که در زندگی محور است، تو از خود من به من مهربان‌تر هستی. «وَ أَرْحَمُ بِی مِنْ نَفْسِی‏» رحم و مهربانی تو، از من به من بیشتر است.

اعتکاف؛ فرصتی برای محاسبه نفس خویش

این دعاها معرفت انسان را بالا می‌برد. چه عالمی به انسان دست می‌دهد که خدا این‌قدر به بنده‌ی خود عشق دارد. ما اثر خود او هستیم، نقش خود او هستیم، ما از خود هستیم. «إِنَّا لِلَّهِ»[۶] ما از خود او هستیم، او ما را آفریده است. من او هستم، من نشئه‌ای از نشئات وجودی خدا هستم. آدم بفهمد خدا دارد. ارتباط خود را با خدا کشف کند. ارتباط ناگسستنی است.

     کی رفته‌ای ز دل که تمنّا کنم تو را     کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

همه جا خدا است، منتها ما گرفتار حجاب غفلت هستیم. این اعتکاف یک کُد است. در این سه روز آمدید این حجاب را کنار بزنید و ببینید چه کسی را دارید. آمدید آن کسی را که دارید پیدا کنید. ما خدا را گم کردیم. «کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۷] خدا را از یاد بردیم، خود ما را رها شدیم. خود را گم کردیم. اعتکاف فرصتی برای یافتن خویشتن خود است که بازگشت به خدای خود است. خود ما نشئه‌ای از او هستیم. ما وجود تعلّقی هستیم. خود را پیدا کنیم خدا را پیدا کردیم. آمدیم گمشده‌ی خود را پیدا کنیم.

ضرورت معرفت امام علیه السّلام

در این دعاها یک دعایی است که «معرفه الامام است»، نه «معرفه الانسان» است. معرفت امام که این‌قدر روی آن تأکید شده است «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّه»[۸] هر کسی بی‌امام زندگی کند، هر کسی امام خود را کشف نکرده است و از دنیا رفته است، او مسلمان نمی‌میرد، او آدم نمی‌میرد. برای این‌که آدم ندید تا خود را با او تطبیق کند. آدم خلیفه الله است، آدم خلیفه‌ی مطلق خدا است. یعنی «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً»[۹] من یک خلیفه‌ی مطلق می‌خواهم که در تمام ابعاد خود مظهر من باشد. مرآه من باشد، انسان نمود و نمادی از صفات جلال و جمال الهی باشد. اگر این شد آدم می‌شود وگرنه آدم نیست. کسی که امام ندارد، الگو ندارد، معلّم ندارد، آموزگار ندارد، بلدچی ندارد، کسی که آدرس خدا را داشته باشد ولی در کنار او نباشد، او که آدمیّت را نشناخته است تا آدم شود.

 این‌هایی که حقوق بشر می‌نویسند  مگر بشر را شناختند که حقوق او چه چیزی است. لذا جز جهالت و ظلم چیزی از آن‌ها ساخته نیست. آدم باید آدمیّت را بشناسد. آدمیّت را هم ذهنی نمی‌شود شناخت، باید عین آدم را دید. حقیقت آدم در وجود انسان کامل متجلّی شده است. انسان کامل مظهر کامل خدا است. اسم اعظم پروردگار متعال است. مظهر صفات اولیاء و اسماء الحسنی خدا انسان کامل شده است و این امام شناسی یعنی انسان شناسی.

واقعیّت زیارت جامعه معرّفی انسان کامل است، الگو است، آمدید این‌جا تا امام زمان علیه السّلام را ببینید. آمدید آقای خود را این‌جا پیدا کنید. اگر پیدا کردید مجذوب او می‌شوید. نمی‌توانید مثل او شوید. می‌خواهید مثل او شوید، می‌خواهید الگوی شما او باشد و شما نسخه‌ی برابر اصل شوید.

عدم جدایی بین خداوند و انوار معصومین علیهم السّلام

این که وجود مبارک سیّد الشّهداء علیه الصّلاه و السّلام صورت به صورت علی اکبر علیه السّلام گذاشته است. قبل از صورت به صورت علی گذاشتن، صورت به صورت غلام خود گذاشت. یعنی نسخه برابر اصل این را شما غلام نبینید، تطبیق می‌کند. صورت خود را گذاشت و عین او شده بود. غلام سیاه دیگر غلام سیاه نبود. وقتی آمدند اجساد شهداء را دفن کنند دیدند همین غلام سیاه مثل ماه می‌درخشد. بعد دیدند عطر وجود او فضا را پر کرده است. این مقام انسانیّت پیدا کرده است. خود امام حسین علیه السّلام نسخه برابر اصل کرد و دید دقیقاً او شده است. این او است و او این است. الآن آمدید که امام زمان علیه السّلام شوید «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماما».[۱۰]

در این دعای شریفی که از ناحیه‌ی مقدّسه آمده است خدا را قسم می‌دهید به «وُلَاهُ أَمْرِکَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّک‏الْمُسْتَسِرُّونَ بِأَمْرِک‏»[۱۱] این‌ها کسانی هستند که «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُک‏» آیینه‌ی تمام نمای تو هستند. فرقی بین این‌ها با خدا نیست. ببینید این مقام انسان است. مقام انسان این است «لَا فَرْقَ بَیْنَکَ». ناحیه‌ی مقدّسه است، از دو لب مبارک امام زمان علیه السّلام آمده است و کلاسی در ماه رجب است. این دعا است، ولی دریای معرفت است. چشمه‌ی زلال معرفت الله است، محبّت الله است. آدم پر می‌کشد، نیامدیم این‌جا چند روزی توقّف کنیم و رد شویم. آمدیم این‌جا که آمده باشیم و بمانیم. آقا امام زمان علیه السّلام در زیارت ناحیه‌ی مقدّمه به امام حسین علیه السّلام می‌گویند: «السَّلَامُ عَلَى سَاکِنِ کَرْبَلَاءَ»[۱۲] امام حسین آمد کربلایی شد، شما هم آمدید اعتکافی شوید، این رنگ را نبازید. رنگ خدایی می‌گیرید و باید داشته باشید «صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً».[۱۳]

 در آن‌جا مقام انسان کامل که شما در جستجوی انسان کامل به این‌جا آمدید. دل شما برای وصال به امام زمان علیه السّلام شوق دارد که امام زمان علیه السّلام عینیّت اسماء الهی را دارد، اسم اعظم خدا است. اسماء و حسنی پروردگار متعال است.

توسّل ویژه به دو امام معصوم در ماه مبارک رجب

یکی از دعاهایی که در این ماه آمده است و از ناحیه‌ی مقدّسه است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فِی رَجَبٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الثَّانِی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَب‏»[۱۴] خدایا به این دو مولود تو را قسم می‌دهم. رازی دارد، ارتباط ماه رجب با امام محمّد بن تقی و امام هادی علیه الصّلاه و السّلام جز اسرار این ماه است. آن را در نظر داشته باشید. من در همان روز میلاد حضرت جواد علیه السّلام توفیق پیدا کردم نماز جواد الائمّه را خواندم. بعضی از نمازهایی که تا به حال موفّق نبودید را بخوانید. هر کدام این‌ها یک خاصیّتی دارد که در نماز دیگر آن وجود ندارد. این تنوّع نمازها هر کدام یک درجه‌ای از درجات انسانیّت است. مثل سلام‌های مکرّری که ما به حضرات معصومین علیهم السّلام می‌دهیم، هر کدام از این‌ها تکرار نیست. هر کدام این‌ها یک منزل است، طیّ منازل است، ما منازل السّائرین داریم. در زیارت‌ها منزل به منزل…

خدا عزیز سفر کرده‌ی ما آیت الله بهجت اعلی الله مقامه الشّریف را رحمت کند. ایشان می‌فرمودند: «مِن حَرَمٍ إلی حَرَم» تمام زندگی شما باید خروج از یک خیمه و ورود در یک خیمه‌ی محبّت بیشتر باشد. دائماً بالا بروید. « إقرَأ وَ أرقَع» هر آیه که می‌خوانید باید در یک درجه‌ی جدید و مقام جدیدی از قرب الهی قرار بگیرید.

بهترین راه رسیدن به پروردگار

خدایا به این دو مولود شما را قسم می‌دهیم. «وَ أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَب‏» من به وسیله‌ی این دو بزرگوار می‌خواهم به تو نزدیک شوم. ولی «خَیْرَ الْقُرَب» خیلی از اعمال عبادی اعمال قربی است. شما نماز هم می‌خوانید نیّت شما قربهً إلی الله است، می‌خواهید به خدا نزدیک شوید. هر نمازی می‌خوانید، هر ذکری می‌گویید، هر خدمتی می‌کنید، هر گره‌ای باز می‌کنید یک قدم به خدا نزدیک می‌شوید. ولی کدام راه میانبر است؟ کدام شما را زودتر می‌رساند؟ «أَتَقَرَّبُ بِهِمَا إِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَب» خدایا من بهترین راه قرب را می‌خواهم به وسیله‌ی این‌ها داشته باشم و می‌خواهم زود برسم، جا ماندم، عقب ماندم، عاشق‌ها رفتند، قافله رفته رسیده و من جا ماندم. می‌خواهم جذبه من را ببرد. من عرضه‌ی آن را ندارم که بروم. باید یک جاذبه و مغناطیسی باشد که دل من را بکشد و ببرد.

 آن وقت عبارات بعدی آن راه را مشخّص می‌کند که خدایا «أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مُعْتَرِفٍ مُذْنِبٍ قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُه‏» روی این‌ها دقّت کنید. این‌ها معارفی در انسان شناسی، در خود شناسی، در آسیب شناسی است. در این‌جا ببینید «أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ» خدایا گناه من را نابود کرده است، چیزی از من نمانده است. نگاهی به گذشته‌ی خود بکنید، چند سال عمر کردید. منهای این صفاهایی که شما را یک جذبه‌هایی می‌آورد، عمر شما جز این است که از دست دادید. آب شده و رفته است. بدبخت کسی است که عمر او را گناه گذرانده است و آن را آب کرده است. آدم یک وقتی کار گناه انجام داده است و آن هم از دست او رفته است. ما این‌جا آمدیم واجبات انجام دهیم.

مقدّس اردبیلی گفته است من غیر از واجب هیچ کاری انجام ندادم. در تمام کارها من بنده بودم و هیچ وقت خدا و مالک من، من را رها نکرده است. همیشه دستور می‌داد و من همیشه اجرای دستور می‌کردم. مثل ملائکه «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[۱۵] این‌ها هیچ وقت بدون دستور کار نمی‌کنند. دائماً از خدا نسخه می‌گیرند و دائماً مجری نسخه‌های پروردگار هستند.

بهترین مصلحت از سوی خدا در نتیجه‌ی بندگی خالصانه‌ی انسان

 اگر من و شما بندگی کردیم…، عبارت حضرت صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها این است که «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ [إِلَیْهِ‏] أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏»[۱۶] هر گاه سیم اخلاص شما، شما را به خدا وصل کرد، قدمی که بعد از این اخلاص می‌خواهید بردارید قدم خود شما نیست. خدا قدم به قدم شما را راهنمایی می‌کند. یعنی پای خود را جایی می‌گذارد که شما را راهنمایی کند. قدمی ناصواب برداشته باشید که عمر شما ضایع شده باشد برای شما پیش نمی‌آید. خدا لحظه به لحظه دستگیری و همراهی می‌کند و شما را با مصالح واقعی شما آشنا می‌کند. این مقام بندگی و عبودیّت می‌شود. عبد جز انتصال امر مولا چیزی دیگری ندارد. همه‌ی زندگی او انتصال فرمان‌های پروردگار متعال است.

 این آزادی‌هایی که این بدبخت‌ها، سکولارها، امانیست‌ها می‌خواهند، این‌ها حیوانیّت می‌خواهند، این‌ها بهیمیّت می‌خواهند. این‌ها آدم نیستند. آدم نماینده‌ی خدا است. نماینده‌ی خدا یعنی حجاب‌ها برود و خدا در وجود انسان دیده شود و این نمی‌شود مگر این‌که انسان فانی در خدا باشد، ذوب در خدا باشد، عاشق خدا باشد. عاشق که نمی‌تواند بدون ارتباط با معشوق زنده باشد. زندگی عاشق عشق او است. زندگی عاشق معشوق او است. این است که حضرت امیر علیه السّلام در این وادی فرد اوّل است.

         «إِلَهِی حَلِیفُ الْحُبِّ فِی اللَّیْلِ سَاهِرٌ             یُنَاجِی وَ یَدْعُو وَ الْمُغَفَّلُ یَهْجَع‏»[۱۷]

آزادی یعنی رهایی از غیر خدا

مناجات منظوم امیر المؤمنین علیه السّلام را حفظ کنید، بخوانید، عربی بخوانید، طلبگی کنید. آمده‌اید که با قرآن، با مناجات‌ها، با دعاها همراه شوید، نمی‌دانید این‌ها چه نگنج‌ها، چه اکسیرها، چه مغناطیس‌ها، چه چشمه‌های صفایی هستند که وجود آدم را از آنچه که آلوده است پاک می‌کند. فرمود:

      غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود      از آنچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است

این اسارت‌های شهوانی، مادّی، این بازی‌های سیاسی که مسئول، مسئول می‌شود و به مردم دروغ می‌گوید، این چه آزادگی دارد. مردم را به آزادی دعوت می‌کند که مثل خود او دروغگو شود. این نمی‌شود. آزادی این است که خود انسان نباشد. از غیر خدا رها شده باشد. وجود او را جذبه‌های الهی بگیرد. چشمه‌ی طهارت و نزاکت شود. وجود او برای همه برکت شود. از این باتلاق‌های شهوات که همه‌ی آن خودخواهی است، همه توجّه به بهیمیّت خود او است، خود را از این باتلاق بیرون بکشد. بهترین فرصت این فرصت است.

 آن وقت این دو عبارت «قَدْ أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُه‏»[۱۸] عمر انسان دارد می‌رود چه بخواهد و چه نخواهد. اگر شما این‌جا نمی‌آمدید این سه روز از دست می‌رفت. ولی آمدید این سه روز شما یک سه روزی باشد که گذشته‌های شما را پاک کند. تبدیل کند به «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[۱۹] گناهان شما را به حسنات تبدیل کند. مثل مواد شیمیایی که یک عنصری را به عنصر دیگر تبدیل می‌کند مبدّل شوید. متحوّل شوید. «أَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُه»[۲۰] آمدید که این تبدیل شود و «وَ أَوْثَقَتْهُ عُیُوبُه‏» عیب‌های انسان پیدا شود. عیب آدم را موثّق یعنی قابل اعتماد…، وثاقه یعنی یعنی زنجیری که انسان به آن بسته شده است. عیوب انسان را بسته است و نمی‌گذارد که انسان رشد کند. این‌ها چیزهایی است که در روز ولادت امیر المؤمنین علیه السّلام آغاز اعتکاف است. با سفره‌ی امیر المؤمنین علیه السّلام شروع کردید و إن‌شاءالله با مهر زینب کبری سلام الله علیها تمام می‌کنید. آخرین روز اعتکاف شما میزبانی حضرت زینب علیه السّلام را دارید.

دفاع از دین و ناموس شیعیان

من از آقای سردار سلیمانی پرسیدم در این مدّتی که آن‌جا بودید می‌شود یک چیزی به ما بگویید که ما تکان بخوریم. إن‌شاءالله برای آقا دعا کنید، برای آقا سید حسن نصر الله دعا کنید. برای علّامه شیخ ابراهیم زکزاکی پدر شش شهید دعا کنید. برای شیعیان مظلوم و گرفتار و شیخ محبوس و محصور بحرین دعا کنید و برای سردار سلیمانی هم دعا کنید. این‌ها ارکان زمان ما هستند، این‌ها اوتاد هستند. ایشان گفت در یکی از حملاتی که مقابل داعش داشتیم یکی از افراد ما خیلی بی‌باکی می‌کرد، رعایت تاکتیک‌های نظامی را نمی‌کرد. به او تذکّر داده شد که رعایت کن. گفت نه، خاطر شما جمع باشد، من امروز هر آتشی بیاید مصون هستم. فردا ساعت ۱۰ بنا است که من شهید شوم و حضرت زینب از من استقبال خواهد کرد. آن روز با همه‌ی بی‌احتیاطی‌هایی که می‌کرد هیچ تیری نخورد. فردا با او بودیم. دقیقاً ساعت ۱۰ تیر خورد و پرید. ما آمدن حضرت زینب سلام الله علیها را ندیدیم ولی گفته بود که حضرت زینب می‌آید. یک کاری کنید که دختر امیر المؤمنین «حاموا عن بنات الرّسول » از دختران پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم دفاع کنید، حمایت کنید. این انقلاب ناموس دین است. این دین شما ناموس خدا است و این زینب سلام الله علیها مظهر آن است. با علی علیه السّلام شروع می‌کنید و به زینب سلام الله علیها ختم می‌کنید.

 

 


پی نوشت:

[۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏ ۹۹، ص ۹۷٫

[۲]– همان، ص ۸۶٫

[۳]– همان، ص ۲۱۵٫

[۴]– سوره‌ی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫

[۵]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۳۲۳٫

[۶]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۵۶٫

[۷]– سوره‌ی حشر، آیه ۱۹٫

[۸]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‏۱۸، ص ۱۸۷٫

[۹]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۰٫

[۱۰]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۴٫

[۱۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۹۵، ص ۳۹۳٫

[۱۲]– همان، ج‏ ۹۸، ص ۲۳۵٫

[۱۳]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۳۸٫

[۱۴]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۱۷٫

[۱۵]– سوره‌ی انبیاء، آیه ۲۷٫

[۱۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۶۸، ص ۱۸۴٫

[۱۷]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۴۲۹٫

[۱۸]– همان، ص ۱۷٫

[۱۹]– سوره‌ی فرقان، آیه ۷۰٫

[۲۰]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۱۷٫