پیامبر خدا و امامان شیعه همواره مردم را تشویق به تفکر و پذیرش مطالب از روی استدلال و همراه با مطالعه و تحقیق نموده‌اند. قرآن نیز در آیات متعددی انسان‌ها را تحقیق و جستجو و تفکر فرا خوانده است.
مطالعه منابع تاریخی، روایی و تفسیری بیان کننده واقعیت‌های موجود در عصر نبوی است که اگر به دور از تعصب‌های جاهلانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند، انسان منصف را به گرایش‌های فکری پیامبر و اشارات قرآن مبنی بر هدایت جامعه بشری با الگو گرفتن از امیرمومنان علی بن ابی طالب و امامان معصوم از نسل ایشان رهنمون می‌سازد. در ادامه به گوشه‌ای از سخنان پیامبر خدا که نشان دهنده سمت و سوی افکار ایشان است اشاره می‌شود:


۱ – حدیث سفینه: از جمله احادیث مشهور میان مسلمانان شیعه و سنی، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آن اهل بیت خود را به عنوان کشتی نجات (سفینه) امت اسلامی معرفی می نماید.

این حدیث به طرق مختلف و تعابیر گوناگون در کتب معتبر حدیثی شیعه وارد شده است. به عنوان نمونه شیخ طوسی در کتاب امالی خود این روایت را از طریق ابوذر غفاری نقل می کند: «…حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ حَنَشِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، عَنِ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ». (… ابوذر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می یابد، و هر کس سوار نشود و از آن دوری و تخلف ورزد غرق و نابود می گردد).
حاکم نیشابوری، محدث بزرگ اهل سنت نیز به نقل این حدیث در کتاب خود می پردازد:« قال رسول الله: مَثَلُ اهل بیتی مَثَل سفینه نوح، من رکبها نجی و من تخلّف عنها غَرِق» 🙁 مَثَل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است، هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هرکس از آن تخلف کند غرق می شود.)


۲ – حدیث ثقلین: حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر خدا درباره لزوم پیروی از قرآن کریم و اهل بیت پیامبر پس از آن حضرت. بنابر این حدیث، پس از درگذشت پیامبر(ص)، باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو منبع، همواره در کنار یکدیگرند.

صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(ص) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتاب‌های حدیثی خود آورده‌اند.
شیعیان با تکیه بر این حدیث لزوم امامت و عصمت امامان و نیز دوام امامت در همه زمان‌ها را ثابت می‌کنند.
این حدیث در نقل‌های مختلف، با عبارت‌های گوناگون آمده است که محتوای همه آنها یکی است. در اصول کافی که از کتب اربعه و اصلی شیعه است، آمده است:
«…إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏…».

ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرا دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.ای مردم بشنوید من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید؛ پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.
سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت این حدیث را چنین نقل می‌کند:«… کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض…». ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گران‌بها باقی می‌گذارم که یکی بزرگ‌تر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار می‌کنید که آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.


۳ – حدیث منزلت: در باره این حدیث توضیح بیشتری داده شده و جوانب مسئله نیز بیان می‌شود:

از جمله براهین برتری امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت آن حضرت حدیثی است که نزد علمای اسلام به نام حدیث منزلت معروف است. رسول الله (ص) به مناسبت های مختلف علی (ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده و بدو فرموده است: انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی. یعنی : تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود و با این سخن به همه خاطر نشان کرد که مانند هارون برای موسی، علی هم برادر و وزیر و معتمد و معاون و خلیفه من است و هیچ یک از خویشان و یاران من به قدر علی به من نزدیک نیستند.

 


در ادامه چند صورت از حدیث منزلت با اشاره به موارد و مناسبات صدور آن نقل می گردد:


۱) رسول الله (ص) بعد از ورود به مدینه برای تحکیم وحدت در امت اسلامی و ایجاد انس و الفت بین مهاجرین و انصار مسلمانان را با یکدیگر برادر ساخت و علی را به برادری خویش اختصاص داد . عبدالله بن عباس حدیث ذیل را در این باره روایت کرده است: «لما آخی النبی بین اصحابه من المهاجرین و الانصار فلم یواخ بین علی بن ابی طالب علیه السلام و بین احد منهم خرج مغضبا حتی اتی جدولا فتوسد ذراعه… الی ان قال له: قم فما صلحت ان تکون الا ابا تراب . اغضبت علی حین واخیت بین المهاجرین و الانصار و لم اواخ بینک و بین احد منهم؟ اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لیس بعدی نبی. الا من احبک حف بالامن و الایمان و من ابغضک اماته الله میته الجاهلیه و حوسب بعمله فی الاسلام. یعنی: وقتی که پیامبر (ص) بین اصحاب خود از مهاجرین و انصار پیوند برادری بست و علی بن ابی طالب (ع) را با هیچ یک از ایشان برادر نساخت علی خشمگین از مسجد بیرون رفت تا به جدولی (نهری خشک) رسید ذراع (آرنج) خود را زیر سر گذاشته (استراحت نمود. رسول الله (ص) وقتی او را نیافت در پی او رفت تا علی را در جدول روی خاک خفته یافت) پس بدو فرمود: برخیز که شایسته ترین نام برای تو آن است که ابوتراب باشی. آیا بر من خشمگین شدی که بین مهاجرین و انصار پیوند برادری بستم و ترا به هیچ کدام از ایشان برادر نساختم؟ آیا خشنود نیستی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و جانشین) جز این که بعد از من پیغمبری نخواهد بود؟ هان ای علی! هر کس ترا دوست بدارد امن و امان از هر سو او را فرا می گیرد و هر کس دشمن تو باشد خدا او را به مرگی چون مرگ بت پرستان بمیراند و به عملش در اسلام حسابرسی و بازجوئی خواهد شد. این حدیث را طبرانی در المعجم الکبیر (به نقل سید مرتضی فیروزآبادی در فضائل الخمسه فی الصحاح السته، ۱/۳۱۱) محب طبری مشروحا در الریاض النضره (۱/۱۳)، نورالدین هیثمی در مجمع الزوائد (۹/۱۱۰) و علی متقی در کنز العمال (۱۲/۱۱۷۵) روایت کرده اند.


۲) حدیث ذیل از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که ترجمه آن چنین است: «رسول الله (ص) اراده فرمود با او برای جهاد عازم یکی از غزوات شویم. پس جعفر را پیش خواند و امر کرد در مدینه به جای او باقی بماند. جعفر گفت: ای فرستاده خدا. من هرگز بعد از تو نمی توانم در مدینه بمانم. پس مرا پیش خواند و پیش از اینکه سخنی بگویم سوگند داد در مدینه به جانشینی او بمانم. من به گریه افتادم. فرمود چرا گریه می کنی ای علی؟ گفتم: ای فرستاده خدای سه امر است که مرا می گریاند. تنها یک سبب نیست. نخست آنکه فردا قریش می گویند: علی چه زود از همراهی پسر عمش سرباز زد و او را تنها گذاشت.

 

دیگر این که می خواستم در جهاد فی سبیل الله حاضر باشم. خدای می فرماید: و لا یطؤن موطئا یغیظ الکفار الخ (توبه، ۱۲۰)، یعنی: اهل مدینه و اعرابی که در اطراف ایشانند نباید که همراه رسول الله نروند و نباید جان خود را از جان او عزیزتر بشمرند. زیرا هیچ تشنگی و ماندگی و گرسنگی در راه خدای به ایشان نمی رسد و پای بر زمینی که موجب غیظ کفار گردد نمی گذارند و هیچ گزندی به دشمن نمی رسانند مگر آن که خدای در برابر هر یک از آنها عمل صالحی می نویسد… می خواستم به اجر جهاد برسم. موجب دیگری که مرا می گریاند آن است که می خواستم در این غزوه از فضل خدا (غنیمت) بهره ور گردم رسول الله (ص) فرمود: اما این که گفتی قریش خواهد گفت : علی چه زود از یاری پسر عم خود باز ایستاد و او را خوار گذاشت، همانا تو به من تأسی کرده ای قریش مرا هم ساحر و کاهن و کذاب خواندند. اما این که گفتی خواستار اجر جهادی «اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؟ آیا خشنود نمی شوی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و خلیفه) جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست. و اما این که گفتی فضل (غنیمت) خدا را می جوئی این دو بار فلفل است که از یمن برای ما آورده اند. آن را بفروش و تو و فاطمه از بهای آن بهره مند شوید تا خداوند فضل و نعمت خود را به شما برساند. به هر صورت امور مدینه جز با من یا تو به صلاح نمی انجامد» .

 

این حدیث را بزاز و ابوبکر عاقولی و ابن مردویه اصفهانی و حاکم نیشابوری روایت کرده و حاکم آن را صحیح دانسته است. همچنین سیوطی در الدر المنثور تفسیر آیه «ما کان لاهل المدینه و من حولهم من الاعراب (توبه، ۱۲۰) که ترجمه آن گذشت، نقل کرده است. ابن حجر در اتحاف المهره باطراف العشره گوید: وزن هر بهار سیصد رطل عراقی است. هر رطل عراقی برابر است با دوازده اوقیه یا صد و سی درهم یا نود و یک مثقال. چون جعفر بن ابی طالب یکسال قبل از غزوه تبوک به شهادت رسیده بود و سردار دیگری به نام جعفر در بین صحابه نبود این حدیث شریف باید مربوط به زمانی قبل از غزوه تبوک باشد (کنزالعمال، ۱۲/۱۱۷۳ به بعد؛ خصائص امیرالمؤمنین، نسائی، ۸۴؛ فضائل الخمسه، ۱/۳۰۲ و سایر مآخذ).


به عقیده شما کسی که چنین منش و روشی دارد و درباره امیرمومنان سخنانی بدین مضمون نقل می‌کند علاقمند به نشر کدام مذهب است؟ شیعه یا سنی؟
بسیار مناسب است کتاب «آنگاه هدایت شدم» اثر «دکتر تیجانی» را مطالعه فرمایید. این کتاب خاطرات نویسنده است که به صورتی بسیار جذاب و خواندنی به رشته تحریر در آمده است و اثرات شگرفی بر خواننده می‌گذارد.

 

 

منبع:پرسمان