«کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ‏»[۱] قرآن کریم در مذمّت حزب‌گرایی این را می‌فرماید. منتها خدای متعال دو حزب را مقابل هم قرار داده است. از یکی از آن‌ها تعریف کرده است و یکی از آن‌ها را مذمّت کرده است. یکی کسانی که دنبال ولایت هستند، این آیه‌ی کریمه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی مائده بعد از آیات ۵۱ است. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏ * وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ‏»[۲] این حزب الله غیر از شبکه‌ی سیاسی در رسیدن به اهداف مادی و به دست آوردن سنگرهای قدرت است. این حزب، حزب بندگی است. کسی که ولایت خدا را، حکومت خدا را و حکومت رسول خدا را و حکومت ولایی را به عهده می‌گیرد این «الَّذینَ آمَنُوا» همان «الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏» است.

 

ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام و معصومین علیهم السّلام است. این حزب نه به اعتبار حزب بودن است، به اعتبار این‌که یک تشکّلی است، زیر پرچم ولایت با حکومت شیطان مقابله می‌کند، با حکومت طاغوت و حکومت عدل دینی را می‌خواهد سامان بدهد، این را خدای متعال به عنوان حزب خود به حساب آورده است. «أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ»[۳] در سوره‌ی مبارکه‌ی مجادله هم کسانی که ولایت کفّار را به عهده گرفتند و دنباله‌رو کفّار هستند؛ از آن‌ها به عنوان «حِزْبُ الشَّیْطانِ»[۴] یعنی مسئله‌ی حزب دو جبهه‌ی در مقام حاکمیّت بر مردم هستند. یک جبهه‌ای که حکومت آن حکومت شخص نیست. حکومت عبودیّت خدا است، حکومت احکام خدا است، حکومت قانون خدا است که مجرای آن ولایت امیر المؤمنین و ائمّه‌ی هدی علیهم السّلام است و در زمان غیبت هم فقیه عادل است. اگر فقیه افقه فقها باشد. ولی امتیاز طلب باشد، فرزندان خود را مسلّط بکند، برادرهای خود را بیاورد و آن‌ها را بر بیت المال مسلّط بکند، این حقّ ولایت ندارد. این تالی تلو معصوم باید باشد. اگر این‌طور شد حزب الله است و اگر دنباله‌ روی کفّار بودند، شرقی و غربی، دنباله‌روی خدا و حاکمیّت حق نبودند، این‌ها حزب شیطان هستند.


[۱]– سوره‌ی مؤمنون، آیه ۵۳ و سوره‌ی روم، آیه ۲۲٫

[۲]– سوره‌ی مائده، آیات ۵۵ و ۵۶٫

[۳]– سوره‌ی مجادله، آیه ۲۲٫

[۴]– همان، آیه ۱۹٫