- ثقلین - http://thaqalain.ir -
از مضیف دل، اگر مهمان غم آید برون
جان به قربانش کنم تا محترم آید برون
بر جمال سرخ گل بین، بامدادان، ژاله را
گر ندیدی ز آتش سوزنده، نم آید برون
آفت بتخانهی چین است، گویی بوستان
بس که از هر گوشهای زیباصنم آید برون
نغمهسازی کرده مرغان خوشالحان آنچنان
کز در هر باغ، صوت زیر و بم آید برون
اندر این فصل از تقاضای هوا، نبْوَد شگفت
گر خواص چشمهی حیوان ز سم آید برون
میکنند اطفال گلشن از ترنجش سنگسار
فیالمثل گر نکهت از باغ ارم آید برون
شانهی مشّاطه را مانَد نسیم مشکبار
گر شکنج آن دو زلف خم به خم آید برون
کار بر گردون غمپرور شده بسیار تنگ
بس که از دلها در این ایّام، غم آید برون
خاتم زنهار بزم ما، گرفته از قضا
گوییا از پرده، شاه جمخدم آید برون
معنی آیات قرآنی، امام عرش و فرش
آنکه بهر خادمش از خاک، جم آید برون
تا ابد دست تصرّف، گر زند گردون به دهر
کی وجودی چون تو از مُلک عدم آید برون؟
هر که از کوی تو پا بنْهاد، شد خونش مباح
همچو آهویی که از طوف حرم آید برون
قابل تصویر خاک پای دربان تو نیست
صد هزار آیینه، گر از دست جم آید برون
از عبادت، موجب رحم الهی کی شود؟
کودکی گر بیولایت از رحم آید برون
گر نترسد از دم شمشیر قهرت، آفتاب
با تن لرزان، چرا هر صبحدم آید برون؟
دشمنی کز تیغ خونریز تو، آب مرگ خورد
زیبد از خاکش، اگر شاخ بقم آید برون
روز هیجا، گر نگاه خشم، اندازی به چرخ
از توّهم، تیر گردون، بهر رم آید برون
از عدم، بیرون چو آوردت خداوند کریم؟
خواست او را، مظهری بهر کرم آید برون
خسرو خاور ز کویت بگذرد با اضطراب
همچو دزدی کز سرای محتشم آید برون
حضرت صدّیقه را همسر نباشد جز تو کس
تا ابد گر مصطفی را ابن عم آید برون
گر درِ عدلِ تو گردد باز، ای شیر خدا!
گرگ بهر پاسبانیّ غنم آید برون
گر حسام انتقامت، سر برآرد از نیام
کی دگر از آستین، دست ستم آید برون؟
خاکساران جهان جاهت از چشم خیال
ماه را بینند کز زیر قدم آید برون
بر زبان رانند گر مَدحت، تمام ماسوا
تا قیامت باز از بسیار، کم آید برون
یا علی! ای آنکه بهر کسب روزی بر درت
شیر از نیزار و کرم از قعر یم آید برون!
هر گدایی را که خواهی رانْد محروم از درت
آنقَدَر بخشی که از زیر درم آید برون
ذرّهای را گر شکافند از هوای مهر تو
صد هزاران آفتابش از شکم آید برون
گر کنند آغاز کندن چاهی اندر جاه تو
بعد صد سال از کَفَش، لوح و قلم آید برون
سر خط آزادگی، بخشای «آتش» را ز لطف
آن زمانی کز بد و نیکش، رقم آید برون
اندر آن وقتی که گردد بیرق فیضت، عَلَم
آنچنان کن کز دلم، آنجا الم آید برون
در میان مادحانت، مدحم ار مقبول نیست
لاله روید از گلستان، خار هم آید برون
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%85%d8%af%d8%ad-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%d8%9b-%d8%a2%d8%aa%d8%b4-%d8%a7%d8%b5%d9%81%d9%87%d8%a7%d9%86%db%8c/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.