گزارشهای تاریخی درباره مدت اقامت اهل‌بیت ـ ع ـ در دمشق، مورد اتّفاق مورّخان نیست. برخی از آنان با تعبیر مجمل: «چند روز اقامت داشتند» از مدّت اقامت اسرای کربلا، سخن گفتهاند ، امّا برخی دیگر، به مدّت اقامت یا عزاداری اهل‌بیت در دمشق تصریح کردهاند. در این میان اکثر مورّخان مدت برپاداشتن عزاداری توسّط اهل‌بیت و زنان خاندان معاویه در این شهر را سه روز دانسته‌اند. عمادالدّین طبری (نویسنده و عالم شیعه مذهب) مدّت حضور اهل‌بیت و عزاداری آنان در دمشق را هفت روز، سید ابن‌طاووس (نویسنده قدیمی و معروف کتاب در مورد وقایع عاشورا به نام: الملهوف علی قتلی الطفوف که بارها به فارسی ترجمه شده است) بنا به روایتی یک ماه، و قاضی نعمان مغربی، چهل و پنج روز نوشته‌اند.

 


در جمع بندی این چند گزارش می‌توان گفت: صرف نظر از قول متفرد قاضی نعمان که قائل به اقا‎مت یک ماه و نیم اسرا در شام است و هم‎چنین دیدگا‎ه ابن‌طاووس که قول به یک ماه ماندن اهل‌بیت‰در شام را با تعبیر «قیل» بیان کرده است، وجه جمع بین عزاداری سه روزه زنان خاندان معاویه و سوگواری هفت روزه اهل‌بیت این است که؛ چون زنان خاندان معاویه عزاداری اهل‌بیت را مشاهده کردند و پی به حقّانیت آنان بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شده و آنان نیز مشغول عزاداری شدند. بنابراین می‎توان نتیجه گرفت؛ با توجّه به مدّت حضور چند روزه اهل‌بیت در ساختمان مخروبه (خرابه شام) و هم‌چنین مدّت حضور آنان†در یکی از خانه‌های قصر، در مجموع، اهل‌بیت از آغاز ورود به شام حداکثر بیش از ده روز در شام اقامت نداشتند. به ویژه با توجّه به این امر که اقامت بیشتر آنان، به هیچ رو به سود یزید نبود، و سبب بروز نارضایتی افکار عمومی و انتقاد بیشتر، از دستگاه حاکم می‎شد، از این‎رو یزید با شتاب، درصدد استمالت و دلجویی از اهل‌بیت برآمد و آنان را رهسپار مدینه کرد.
بر اساس قول مورد پذیرش ما جمع مدت ایام اسارت از کربلا تا زمان بازگشتشان از شام به سوی مدنیه: یک ماه و ده روز بوده است.

 

منبع:پرسمان



۱ .شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۴۹).

۲ . محمد بن‌سعد، ترجمه الحسین و مقتله، فصلنامه «تراثنا»، سال سوم، شماره۱۰، ص۱۹۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۲٫

۳٫ عمادالدّین طبری، کامل بهائی، ج۲، ص۳۰۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۹۶٫

۴٫ سید ابن‌طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۱۰۱٫

۵٫ شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج۳، ص ۲۶۹٫