در پاسخ این سؤال، بیان چند نکته بایسته است:
یکم. امامان معصوم«ع»، در دوران حضور خود، یکى از مهم‏ترین وظایف و مسئولیت‏هاى خود را به انجام رساندند و غیبت و پنهان زیستى امام‏عصر(عج)، اشکال و خللى در انجام این وظیفه، وارد نکرده است. این وظیفه مهم و بنیادین، عبارت است از «تبیین دین» به گونه‏اى که دین مصون از تحریف بماند.
امامان معصوم«ع» در طول حیات خود، با انجام سه عمل و برنامه، جلوى تحریف دین را گرفتند :


الف. سنّت پیامبر«ص» را آن گونه که بود، بیان کردند.


ب. روش فهم دین از کتاب و سنت (اجتهاد) را آموزش دادند.


ج. کسانى را که صلاحیت چنین فهمى دارند، به مردم معرفى کرده و آنان را در زمان غیبت به این افراد ارجاع دادند.
فلسفه غیبت امام زمان(عج)، چه آزمایش انسان باشد و چه عدم قابلیت امت براى امامت معصوم و… در این نکته فرقى نمى‏کند که وظیفه شیعیان در زمان غیبت، عمل به دستورات و تعالیم اسلام است و این دین نیز روش خاصى را در شناخت فروع و آموزه‏هاى اسلام (اجتهاد و تفقّه) آموزش داده است. در واقع مسیر درست شناخت احکام اسلام، همین راه است و خود مجتهد و مقلّدان او، احکام اسلام را از همین راه مى‏شناسند.


مشکلى که شاید در این زمینه پدید آید – و شاید این پرسش نیز درباره همین مشکل باشد – این است که فقیه، مصون از خطا نیست و ممکن است در استنباط حکم شرعى از قرآن و سنت و عقل و یا در رهبرى و زعامت امت خطا کند. آیا همین امکان خطاى او، باعث نمى‏شود، وجود امام معصوم«ع» ، ضرورى باشد و غیبت آنان، خلاف فلسفه اصلى امامت باشد؟!


در پاسخ به این پرسش در ابتدا باید دانست که خطا دو گونه است.


۱ – 
خطاهاى فاحش و روشنى که حد اقل براى عموم کارشناسان مسائل دینى، سیاسى و اجتماعى، بطلان آن روشن است. کسى که مرتکب چنین خطاهایى شود، شایستگى جانشینى امام و رهبرى امت را ندارد.


۲ – 
خطاها و اشتباهات پیچیده و کار شناختى که در میان کارشناسان نیز بطلان آن چندان روشن نیست و معمولاً مورد اختلاف آرا و نظرات است. در این صورت نمى‏توان با قاطعیت حکم کرد که نظر کدام یک صحیح است ؛ زیرا هرکس بر اساس مبانى پذیرفته شده خود حکم مى‏کند… در چنین مواردى، باید یک رأى ملاک عمل قرار گیرد.


تردیدى نیست که تنها، امام معصوم، مصون از خطا است و دیگران، به هر حال درصدى از خطا را دارند ؛ ولى در عین حال باید گفت، مراجع تقلید، کارشناسان دین هستند و در فهم و دریافت احکام دینى، به همان شیوه‏اى عمل مى‏کنند که معصومان آموزش داده‏اند ؛ یعنى، در استنباط احکام شرعى، به منابعى تکیه مى‏کنند که معصوم«ع» آن را معرفى کرده و نیز طبق قواعدى، احکام را به دست مى‏آورند که خود پیشوایان معصوم، به عنوان راه کار بیان کرده‏اند.
وقتى مجتهد جامع شرایط، بر اساس منابع اصیل دینى و راه کارهاى مورد تأیید امامان، احکام و وظایف دینى را استخراج و بیان کرد، نزد خداوند، مأجور و معذور است ؛ یعنى، هم داراى اجر و پاداش است و هم به فرض خطا و اشتباه، معذور خواهد بود و عذرش پذیرفته شده است. همچنین کسانى که بر اساس احکام او عمل کرده و احیاناً به خطا رفته‏اند، هم به اجر و ثواب مى‏رسند و هم معذور خواهند بود. این مطلب هم پشتوانه عقلى دارد و هم دلیل نقلى.

 


دوّم. محرومیت از معصوم و هدایت مستقیم او، به هر حال پیامدهایى دارد ؛ ولى این محرومیت به سبب کوتاهى خود مردم است ؛ یعنى سوء اختیار مردم و خوى عصیان‏گرى مردم، علت غیبت و محرومیت آنان از علم و هدایت‏هاى او، است و تا زمانى که چنین وضعیتى وجود دارد، ظهور امام«ع» نیز همواره به تعویق خواهد افتاد، چنان که خواجه تعبیر مى‏کند: وجوب ظهور، ملازم با زوال سبب است.
«و الظهور یجب عند زوال السبب»؛ رساله امامت، ص ۲۵ ؛ به نقل از : نظام سیاسى و دولت در اسلام، ص ۱۹۹..
سوّم. دین اسلام، شامل بخش‏هاى مختلفى، از جمله: عقاید، اخلاق و احکام است و آنچه در سؤال مطرح شده (احتمال خطاى مراجع تقلید)، مربوط به بخش احکام شرعى است ؛ آن هم در مسائل فرعى شرعى ؛ نه در احکام کلى که نزد همه، مورد اتفاق است و هیچ اختلافى در آن نیست. بنابراین هم در صد خطا کم است و هم محدوده و گستره آن.

 


با این حال امام زمان(عج) – هر چند دخالت مستقیمى در مسائل ندارد – حافظ معارف و آموزه‏هاى دین اسلام و جامع همه دانش‏ها و علوم است ؛ یعنى، از آنجا که میراث علمى تمام پیامبران و امامان در نزد ایشان است، آن حضرت حامل این علوم بوده و همه آنها را حفظ مى‏کند تا در زمان ظهور به همه مردم بیاموزد. در موارد لزوم نیز گوشه‏اى از این معارف و دانش را، به بزرگان و علما یاد مى‏دهد و مشکلات علمى و فقهى آنان را حل مى‏کند.


صاحب مفتاح الکرامه (سید جواد عاملى) نیز نقل مى‏کند : شبى استادم سید بحرالعلوم، از دروازه شهر نجف بیرون رفت و من نیز به دنبال او رفتم تا وارد مسجد کوفه شدیم. دیدم آن جناب، به طرف مقام حضرت صاحب الامر رفت و با شخصى (امام‏عصر(عج))، گفت و گویى کرد. از جمله اینکه سؤالى پرسید و او در جواب فرمود : «در احکام شرعى، وظیفه شما عمل به ادلّه ظاهرى است و آنچه از این ادلّه به دست مى‏آورید، همان را باید عمل کنید و شما مأمور به احکام واقعیه نیستید» ر.ک : تلاش‏گر پنهان، ص ۱۳۶ و ۱۳۷ ؛ میر مهر، ص ۶۰ و ۶۱ (به نقل از : قصص العلما)، ص ۱۷۳..

 


توجه به این نکته ضرورى است که مرجعیت فقیه با کفایت و جامع شرایط، بهترین فرض ممکن در غیبت امام معصوم است. به همین دلیل نهاد مرجعیت در متن تعلیمات دین (قرآن و سنت پیامبر«ص» و امامان معصوم«ع») و سیره آنان، مطرح بوده است و آنان عملاً نهاد مرجعیت را در جامعه اسلامى تأسیس و عینیت بخشیده و مشکل و معضل جامعه اسلامى در عصر غیبت تا حدود زیادى برطرف کرده‏اند و شیعه به برکت چنین نهادى، در طول تاریخ پرپیچ و خم و با بدترین شرایط اجتماعى و حکومتى، در بهترین وضعیت فکرى، علمى و سیاسى قرار داشته است. آیات مربوط «تفقّه و انذار» و «سؤال از اهل ذکر»، خط کلّى شریعت را در فهم و فراگیرى، احکام دین از متخصصان مطرح کرده است. روایات وارده از پیامبر«ص» نیز علما را وارثان انبیا دانسته و فقها را امانت داران پیامبران و حاکمان بر مردم قرار داده است.


روایات منقول از معصومین«ع» نیز لزوم تقلید از فقها و مرجعیت علمى و دینى آنان را یاد کرده و آنان را حاکم و حجت بر مردم قرار داده است و عملاً مردم را بر همین مسلک تربیت نموده و بزرگ‏ترین مشکل عصر غیبت را، چاره اندیشى کرده است. (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۲۱/۵۰۰۰۲۷)

 

منبع:پرسمان