زمانى که ما در کربلا بودیم، آقا شیخ عبداللّه  مامقانى ـ رحمه اللّه ـ در قید حیات بودند. گفته مى شد که ایشان شبانه  روزى چهار ساعت مى خوابد، ولى در کتاب رجالش نوشته است: تألیف این کتاب سه سال طول کشید و من در این مدّت، شبانه  روزى سه ساعت مى خوابیدم! این ها اتمام حجّت است براى کسانى که خیال مى  کنند اگر خوابشان مقدار اندکى از هشت ساعت کم شود، مى میرند. شیخ آقا بزرگ تهرانى ـ رحمه اللّه ـ هم در وقت تألیف، نشسته مى خوابید. ایشان هر روز مقدارى مى  نوشت، حتّى روزى که وفات کرده بود، به یک پهلو تکیه نموده و مقدارى نوشته بود. آقایى نیز از پدرش نقل مى  کرد که سه سال نشسته مى  خوابیدم و در این مدّت رختخواب خود را براى خواب باز نکردم.

این گونه عاشقِ علم و عاشق عمل بودند! آیا این کم خوابى  ها و پر کارى  ها بدون محبّت ممکن است؟! البتّه امکان دارد کسى از ناراحتى نخوابد، امّا آن کجا و راه محبّت کجا که اصلاً نمى  گذارد مُحِبّ آرام بگیرد!

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد