- ثقلین - http://thaqalain.ir -
در آیه شریفه (آل ابراهیم و آل عمران ) نیز آمده است ، آیا آنان هم پیامبر بوده اند.
در بهشت برزخی بود ، نه در بهشت خلد؛ به دلیل بیرون آمدن او از آنجا ، زیرا هر کس در بهشت خلد وارد گردد ، در آنجا مخلد بوده و از آن بیرون نمی آید .
مخالفت حضرت آدم علیه السّلام مخالفت با امر ارشادی بود ، نه امر مولوی تا معصیت صدق کند ، زیرا در آن جا تکلیف نبود و هنوز دین تشریع نشده بود ، و دین بعد از هبوط حضرت آدم تشریع شد ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : قلنا اهبطوا منها جمیعا ، فاما یاتینکم منی هدی ، فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ، و لا هم یحزنون (بقره : ۳۸)
گفتیم ، جملگی از آن فرود آیید ، پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد ، آنان که هدایتم را پیروی کنند ، بر ایشان بیمی نیست ، و غمگین نخواهند شد .
بهشت برزخی مانند مشاهد کردن انسان موجودات را در خواب ، و نظیر خیال است .
حضرت آدم علیه السّلام از خوردن آن نهی شده بود ، ولی آن را خورد .
این را نمی توان گفت ، چون در آیه شریفه آمده است که به آنها دستور هبوط داده شد . خداوند سبحان می فرماید : قلنا اهبطوا منها جمیعا . . . (بقره : ۳۶ ، ۳۸ ، و نیز ر ، ک : اعراف : ۲۴)
گفتیم : همگی از بهشت فرود آیید .
حضرت آدم علیه السّلام از آسمان به کوه (سرندیب ) واقع در هند هبوط کرد .
نخست حضرت آدم علیه السّلام ساخته شد و در او روح دمیده شد و زنده گردید ، بعد ارواح وارد بهشت مثالی شدند ، و در آنجا امر و نهی شدند ، بعد از آنجا بیرون شدند و هبوط کردند .
خداوند ایشان را از تراب تسویه نمود و درست کرد .
خدیا تعالی جسدی از گل تسویه کرد ، بعد از مدتی روح به او تعلق گرفت ، و به نفخ روح زنده شد ، و همچنین حضرت حوا علیه السلام نیز این گونه خلق شد ، بعد ماءمور شدند داخل بهشت شوند و به آنها نصیحت شد که مبادا نزدیک بوته گندم شوید ، و از چیزهای دیگر هر چه می خواهید بچینید و بخورید ، ولی شیطان آنها را وسوسه و اغوا کرد ، و از سرای پر نعمتی که بودند بیرونشان آورد .
معصیت نکرد ، زیرا معصیت مبتنی بر عالم ماده است ، و در عالم مثال معصیت کردن معنی ندارد .
مخالفتی در میان نبود ، این عالم حس و ماده است که انسان سر دو راهی قرار می گیرد و ممکن است مخالفت ، و یا اطاعت کند .
ازظاهر قرآن نمی شود اینگونه استفاده کرد .
امکان ندارد موجود مثالی در عین حال که مثال است ، به عالم پایین تر هبوط کند و به عالم ماده فرود آید؛ و خود مثال هم نمی شود که ماده بشود .
بر اساس روایات (شش ساعت ) در بهشت بود .
ظلم به نفس .
یعنی از نعمتی که بودند ، بیرون کرد .
آدم و حوا علیهم السلام و شیطان ، یا آدم و حوا و ذریّه آدم .
خیر ، مخالفت تکلیف در آنجا نبود و اساسا تکلیف و دین بعد از هبوط آنها بود خداوند متعال می فرماید . قلنا اهبطوا منها جمیعا ، فاما یاتینکم منی هدی ، فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون (بقره : ۳۸)
گفتیم ؛ جملگی از آن فرود آیید ، پس اگر از جانب من هدایتی به شما رسد آنان که هدایتم را پیروی کنند . بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد .
در سوره طه نیز می فرماید : قال اهبطا منها جمیعا ، بعضکم لبعض عدو ، فاما یاتینکم منی هدی ، فمن اتبع هدای ، فلا یضل و لا یشقی ، و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیمه اعمی .
(طه : ۱۲۳ و ۱۲۴)
فرمود : همگی از آن فرود آیید ، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است ، پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسد ، هر کس از هدایتم پیروی کند ، نه گمراه می شود و نه تیره بخت . و هر کس از یاد من دل بگرداند . در حقیقت زندگی تنگ (و سختی ) خواهد داشت . و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم .
منظور از (هدای ) در این آیه شریفه همان دین است ، و دین به طور فشرده در این دو آیه است که اگر انسانها از آن اطاعت کنند و متابعت نمایند . و مقرب و بهشتی ؛ و اگر معصیت کنند محروم خواهند بود . و معصیت آدم علیه السّلام قبل از هبوط و پیش از تشریع دین بوده است ؛ بنابراین امر موجود در آیه شریفه : کلا منها رغدا حیث شئتما (بقره : ۳۵) : (از هر جای آن خواهید ، فراوان بخواهید . ) و نهی در آیه شریفه و لا تقربا هذه الشجره (ولی به این درخت نزدیک نشوید . ) ارشادی است ، و بر اساس مصلحت ، خداوند ، حضرت آدم علیه السّلام را امر و نهی کرد و امر و نهی مولوی نیست . و از آن پس این سنت الهی شد که هر کس اطاعت کند متنعم خواهد بود . و اگر اطاعت نکند از نعمت الهی محروم خواهد بود و معیشت ضنک و سختی خواهد داشت ، هر چند نعمتهایی دنیایی را داشته باشد .
نهی آدم علیه السّلام عن الاکل تشریعا ، فهو قابل للتخلف ، و اراد تکوینا (خداوند متعال ، حضرت آدم علیه السّلام را تشریعا از خوردن نهی فرمود : و نهی تشریعی قابل تخلف است ، ولی آن را تکوینا اراده نمود (و این قابل تخلف نیست ) ، مثل روایتی که وارد شده است : رابع رجب یوم صومکم و فطرکم
چهارمین روز ماه رجب ، روز روزه و افطار شماست .
خیر ، منافات ندارد . زیرا نهی از نزدیکی و خوردن ارشادی بود ، نه مولوی ، چرا که امر و نهی مولوی با تکلیف و دین ثابت می شود ، و پیش از هبوط حضرت آدم (علیه السلام ) به دنیا ، تکلیفی نبود چون هنوز دین تشریع نشده بود ، بلکه بعد از آمدن او به دنیا ، دین تشریع شد چنانکه از دو آیه زیر چنین بر می آید که بیان و بشریع دین بعد از هبوط بوده است . خداوند متعال می فرماید : قال اهبطا منها جمیعا ، بعضکم لبعض عدو . فاما یاءتینکم منی هدی ؛ فمن اتبع هدای ، فلا یضل و لایشقی ؛ و من اءعرض عن ذکری ، فان له معیشه ضنکا ، و نحشره یوم القیامه اءعمی .
خداوند فرمود : همگی از آن مقام فرود آیید ، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است ، پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسید ، هر کس از هدایتم پیروی کند ، نه گمراه می شود و نه تیره بخت ؛ و هر کسی از یاد من دل بگرداند ، مسلما زندگی تنگ و سختی خواهد داشت ، و روز رستاخیر او را نابینا محشور می کنیم .
ترک اولی در اوامر و نواهی مولوی است ، نه در اوامر و نواهی ارشادی . و نهی حضرت آدم علیه السّلام از نزدیک شدن به شجره و تناول میوه آن ، نهی ارشادی بود ، زیرا امر مولوی فرع تکلیف و تشریع دین است ، در حالی که قبل از هبوط آن حضرت به دنیا ، هنوز دین تشریع نشده بود و بعد از آمدن آن حضرت به دنیا ، دین تشریع شد چنانکه می فرماید : قال اهبطا منها جمیعا ، بعضکم لبعض عدو یاءتینکم منی هدی ؛ فمن اتبع هدای ، فلا یضل و لایشقی ؛ و من اءعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اءعمی
– فرمود : همگی از آن (مقام ) فرود آیید ، در حالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگر است ، پس اگر برای شما از جانب من رهنمودی رسید ، هر کس از هدایتم پیروی کند ، نه گمراه میشود و نه تیره بخت ؛ و هر کس از یاد من دل بگرداند ، در حقیقت زندگی تنگ (و سختی ) خواهد داشت ، و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم .
شبیه به تشریعی بوده و تکوینی نبوده است ، زیرا به نص قرآن ، ابلیس تخلف کرد .
خداوند متعال می فرماید : ففسق عن اءمر ربه (کهف : ۵۰)
پس ابلیس از فرمان پروردگارش تخلف نمود .
و در تکوین تخلف معنی ندارد ، زیرا خداوند سبحان در جای دیگر می فرماید : انما اءمره اذا اراد شیئا ان یقول له کن ، فیکون (یس : ۸۲)
– تنها کار خداوند وقتی بخواهد خبری را پدید آورد ، این است که به می گوید : موجود شو ، و آن چیز بی درنگ پدید می آید .
آنچه در باب نبوت عامه و خاصه بحث می شود همگی مربوط به عوالم انسانی است و معلوم نیست که در عالم ملائکه هم امر تشریعی ، مستلزم تشریع و رسول و نبی و امثال اینها باشد .
بلکه ملائکه بندگان گرامی خداوند هستند که در سخن بر او پیشی نمی گیرند و تنها بر طبق فرمان او عمل می کنند .
همچنین می فرماید : لا یعصون الله ما اءمرهم ، و یفعلون ما یؤ مرون (تحریم : ۶)
از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچی نمی کنند ، و آنچه را که ماءمورند انجام می دهند .
مخلوقاتی قبل از حضرت آدم علیه السّلام بوده اند که خداوند ملائکه را فرستاد و آنها را از بین بردند و ابلیس را به عنوان اسیر با خود بردند ، و به نص قرآن ابلیس از ملائکه نبود ، بلکه از جن بود . خداوند متعال می فرماید : فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه (کهف : ۵۰)
پس همه ملائکه سجده نمودند ، بجز ابلیس که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچی نمود .
شیطان به معنای (شریر) معنای عامی دارد ، ولی ابلیس اسم خاص برای فرد و معهود است که اعوان و انصار نیز دارد ، خداوند متعال می فرماید : انه یراکم هو و قبیله من حیث لاترونهم . (اعراف : ۲۷)
قطعا او و قبیله اش شما را از آنجا که آنها را نمی بینید ، می بینند .
و در اخبار (رجعت ) آمده است : بعد از اینکه امام زمان (عج ) عالم را پر از عدل و داد نمود ، حضرت امام حسین علیه السّلام با لشگریان و اصحاب و یارانش ، و نیز یزید و لشگریان او رجعت می کنند و با هم می جنگند و امام حسین علیه السّلام و اهل بیت و اصحابش بر آنها غالب و پیروز می شوند ، و سیدالشهداء علیه السّلام مدتی در زمان امام زمان (عج ) می ماند ، بعد امام زمان (عج ) از دنیا می روند و حضرت امام حسین علیه السّلام او را تجهیز ، غسل و کفن نموده و بر او نماز می خواند و آن حضرت را به خاک می سپارد ، بعد از امام حسین علیه السّلام نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام رجعت می نمایند و همراه با لشگریانش با لشگر ابلیس می جنگند و بر ابلیس پیروز می شوند . چون می خواهند او را به قتل برسانند . ابلیس می گوید : انی من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم و لما یکن .
من از مهلت داده شدگان تا روز و وقت مشخص هستم ، و هنوز آن زمان فرا نرسیده است در ادامه روایت آمده است : فیخلی عنه و یاءتی (بعده ) رسول الله صلی اللّه علیه و آله و سلم و یرید قتله بآله (حربه ) فیهرب من بین یدیه الی بیت المقدس ، فیصل الیه النبی صلی اللّه علیه و آله و سلم فیذبحه علی صخره بیت المقدس .لذا امیرالمؤ منین علیه السّلام او را رها می کند ، و بعد از او رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می آید و می خواهد که وی را با ابزار جنگی بکشد ، ولی از دست آن حضرت فرار می کند و به بیت المقدس می رود ، سپس پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم به او می رسد و بر روی (صخره بیت المقدس ) او را سر می برد .
حضرت آدم علیه السّلام در میان بود و خداوند متعال او را عزیز گردانیده بود . ابلیس گفت : (انا خیر منه ) (ص : ۷۶)
من بهتر از او (آدم علیه السلام ) هستم .
ابلیس خود را دید و (انا) گفت و بدبخت شد .
و در حقیقت شما را خلق کردیم ، سپس به صورتگری شما پرداختیم ، آنگاه به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید . . . .
آیا سجده ملائکه برای خصوص حضرت آدم علیه السّلام بود ، یا بر تمام انسانها و حضرت آدم علیه السّلام به عنوان نمونه بوده است ؟
سجده بر حضرت آدم علیه السّلام از باب نمونه و از آن جهت که انسان است ، بوده ، چنانکه در روایت آمده است :
آدم کان قبله للملائکه حضرت آدم علیه السّلام تنها قبله ملائکه بود .
و معنای آیه شریفه فوق این است که خداوند متعال انسان را خلق کرد ، بعد او را صورت نگاری نمود ، سپس به ملائکه فرمود : در برابر آدم سجده کنید . البته مقصود از این بعدیت ، بعدیت کلامی است ، نه زمانی .
منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخشاد
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%ad%d8%ab%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%ae%d9%84%d9%82%d8%aa-%d9%88-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%a2%d8%af%d9%85-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.