به شب اول ماه ربیعالاول سال سیزدهم بعثت که حضرت على(ع) جاى پیامبر اکرم(ص) خوابید، «لیله المبیت» مىگویند.
خلاصه آن واقعه از این قرار است که در سال سیزدهم بعثت سران قریش در یک شوراى عمومى تصمیم گرفتند که نداى توحید را با زندانى کردن پیامبر یا کشتن و یا تبعید او خاموش سازند، چنانکه قرآن کریم مىفرماید:
«وَ إذ یَمکُرُ بِکَ الذیِنَ کَفَرُوا لِیُثبِتوکَ اَوْ یَقتُلوکَ أَو یُخْرِجُوکَ وَ یَمکُروُنَ وَ یَمکُرُ اللَّهَ وَ اللَّهُ خَیرُ المَاکِرینَ»؛ سوره انفال، آیه ۳۰، ر.ک: تفسیر قرطبى، ج ۷، ص ۳۹۷، (داراحیاءالتراث العربى، بیروت). به خاطر بیاور هنگامى را که کافران نقشه مىکشیدند که تو را به زندان بیفکنند یا به قتل برسانند و یا از مکه خارج سازند. آنها چاره مىاندیشیدند و نقشه مىکشیدند، و خداوند هم تدبیر مىکرد؛ و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است. سرانجام سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله، فردى انتخاب شود تا افراد منتخب در نیمه شب یک باره بر خانه حضرت هجوم برده، او را قطعه قطعه کنند. بدین طریق هم از تبلیغات او آسوده شوند و هم خون او در میان قبایل عرب پخش شود تا خاندان هاشم نتوانند با آنها به مبارزه برخیزند. فرشته وحى، پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و به آن حضرت دستور داد تا از مکه به عزم مدینه خارج شود. پیامبر اکرم(ص) حضرت على(ع) را از این نقشه آگاه کرد و به او فرمود: «امشب در خوابگاه من بخواب و رواندازِ سبزِ مرا به خود بپیچ تا آنان تصور کنند که من هنوز در خانه و در بستر آرمیدهام و مرا تعقیب نکند». آن گاه پیامبر مخفیانه به سمت غار ثور حرکت کرد و از خداوند درخواست نمود تا دشمن را از دستیابى به او گمراه کند و آنان نتوانند او را پیدا کنند…. .ر.ک: فروغ ولایت، استاد جعفر سبحانى، ص ۴۵-۵۷، بخش دوم از فصل سوم، مؤسسه امام صادق، ۱۳۷۴ش.