- ثقلین - http://thaqalain.ir -
یکی از خصوصیات حجت به بازی گرفتن مرگ در تمام لحظات بود. یعنی از زمانی که سوار اتوبوس و عازم جبهه میشد، مرگ را مثل یک تسبیح، در دستش میگرداند و به قول معروف، حیثیت مرگ را به بازی میگرفت.
بعد از شهادتش، خبر دادند که یکی از شهیدها، سرش را از دست داده و بی سر است. این تمنای هر عارفی بود که برای دوست، از سر خودش بگذرد و کسانی که سالیان عبادت کرده بودند، نهایت آمال و آرزویشان این بود که روزی سرشان را برای معبود خود بدهند.
شهید صنعتکار به راحتی سر خود را ایثار کرد، آن را بغل گرفت و دنبال قاتل رفت و عظمت و سلحشوری خونش قاتل را زبون کرد. همان موقع، من دو بیت شعر برای ایشان سرودم:
آن لاله رخان که دوش پرپر شدهاند / چون ماه به سیل خون شناور شدهاند
سرداری عشق بادشان ارزانی / هر چند ز تیغ خصم بیسر شدهاند
رسم خوبان ۲۲ – شوق شهادت، ص ۸۵٫/ بیقرار، ص ۵۵٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%84%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%b1%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d9%be%d8%b1%d9%be%d8%b1/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.