- ثقلین - http://thaqalain.ir -
در پى درج دو مقاله تحت عنوان کتابشناسى گزیدهى دانشمندان اهل تسنّن پیرامون امام مهدى۷ـ نوشتهى محقّق فقید سیّد عبدالعزیز طباطبایى، ترجمه و تحقیق استاد حمید سلیم گندمى در شمارههاى ۱۰ و ۱۱ سفینه ـ به کتابى دست یافتیم که یکى از دانشمندان معاصر اهل تسنّن در باب امام مهدى۷نگاشته است. مشخّصات کتاب، چنین است :
الدکتور عَداب محمود الحَمْش، المهدیّ المنتظر فی روایات اهل السنّه و الشیعه الإمامیّه: دراسه حدیثیّه نقدیّه. أردن: عمّان، دارالفتح للنشر و التوزیع، الطبعه الأولى، ۱۴۲۱ ه = ۲۰۰۱ م. ۵۵۳ ص.
سخن دربارهى ابعاد و جوانب این کتاب، تفصیلى در خور خود مىطلبد؛ امّا در این گفتار، نظر بر آن است که ـ به دلیل صبغهى کتابشناختى این کتاب ـ برخى یادداشتها و نکات آن که با دو مقالهى یادشدهى سفینه ارتباط دارد، نقل شود، تا خوانندگان پژوهشگر سفینه را به کار آید. این یادداشتها در پنج بخش، در پى میآید.
بخش اوّل :کتابهایى که محقّق طباطبایى از آنها یاد کرده است و حمش نیز دیده و در کتاب خود دربارهى آنها نکته یا نکات کتابشناسى یا نسخهشناسى آورده است.
مؤلّف در مسجد جامع دمشق به قتل رسید، از آنرو که فضایل آلالبیت را مىگفت، نه غیر آنها را (حمش، ص ۶۵).
ـ از مزایاى گنجى در کتاب البیان، این است که احادیث را با اِسناد آورده است. این اثر فواید ارزشمندى در بر دارد، و این قدیمترین کتاب در مورد مسألهى مهدى نزد اهل سنّت است که از آن آگاه شدهام. (حمش، ص )۶۵
این کتاب را مهیب صاحب عبدالرّحمان به عنوان رسالهى پایاننامهى دانشگاه محمّدبن سعود ریاض، دانشکدهى اصول دین، در سال ۱۴۰۱ تحقیق کرده است.
ـ در سال ۱۴۰۳ توسّط دارالکتب العلمیّهى بیروت در ۴۰۶ صفحه، به چاپ رسیده است و فهارس متنوّع و مفید دارد (ص ۲۵۳ـ ۳۶۰). این چاپ در سال ۱۴۱۸ افست شده است؛ البتّه فهارس مفید آن را حذف کردهاند. (حمش، ص )۶۶
ـ سلمى، احادیث فراوانى در مورد اشراط السّاعه گردآورده، که احادیث صحیح، حسن و ضعیف را در بر دارد، بدون بیان احکام آن، زیرا نقد، صنعت او نبوده است… در بعضى از تعلیقات و توثیقات محقّقان کتاب، فوائدى نیکو آمده است. (حمش، ص )۶۶
عبدالرّحمانبن عبدالله ترکى به تحقیق، تخریج احادیث، تعلیق و مقدّمهى آن پرداخته و دار الزاهراء للاعلام العربى در قاهره، چاپ اوّل آن را در سال ۱۳۱۵ منتشر ساخته است. کتاب، ۱۲۵ صفحه دارد، که ۲۴ صفحهى آن مقدّمه و ۱۸ صفحه فهارس است. کتاب، تلخیص کتاب «العرف الوردى» سیوطى است که ادّعاى مهدویّت جمعى از معاصرانش، او را به تألیف این کتاب واداشت. (حمش، ص ۶۷ ـ )۶۸
این کتابـ که با تحقیق جاسمبن محمّدبن مهلل الیاسین الکویتى (دانشمند معاصر) منتشر شده استـ از گستردهترین کتابهایى است که دربارهى مهدى سخن مىگوید. کتاب، ۲۷۵ حدیث دارد. شیخ جاسم به تواتر احادیث مهدى عقیده دارد. و عقیده به ظهور او را یکى از عقاید ضرورى مسلمانان میداند… وى، در مقدّمهى خود، از عالمان و پژوهشگرانى نام مىبرد که دربارهى مهدى کتاب نوشتهاند. اینان ۲۶ تن هستند که آخرینِ آنان دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوى است. وى، رساله پایاننامهى خود را در دانشکدهى شریعت از دانشگاه امّالقرى عربستان تحت عنوان «الأحادیث الوارده فی المهدیّ فی میزان الجرح و التعدیل» در سال ۱۳۹۷ـ ۱۳۹۸ قمرى گذرانده است. (حمش، ص ۶۸ـ )۶۹
بىتردید، این کتابى پربهره و سودمند در باب لغت و اِعراب و بلاغت است. (حمش، ص )۷۵
نام دیگر کتاب، «المرشد المبدی لفساد طعن ابنخلدون فی أحادیث المهدىّ» است. (ص )۷۶
نویسندهى این کتاب، شیخ جمعى از مشایخ من در اجازهى حدیثى عامّ است. شریف حسنبن على کتانى حسنى در مقدّمهى یکى از کتابهاى او (کتاب توحید الأنظار لتوحید المسلیمن فی الصوم و الإفطار) ص ۷ تا ۱۹، شرح حال او را آورده است. در پایان آن کتاب، نام آثار او آمده است. (حمش، ص )۷۷
در این کتاب ۱۵۵ صفحهاى، نویسنده عقیدهى خود را اظهار میدارد در این مورد که احادیث ظهور مهدى، متواتر است و ظهور او از علامتها و اشراط ساعت است. خبر او میان تمام اهل اسلام در طول روزگاران گسترده شده است. ایمان به خروج او واجب است و اعتقاد به ظهورش براى تصدیق خبر پیامبر، ضرورت تمام دارد، چنان که در عقاید اهل سنّت و جماعت تدوین شده است. آنگاه نویسنده، اسماء دانشمندانى را نام مىبرد که تواتر احادیث مهدى را صریحآ گفتهاند؛ مانند: ابوالحسن آبرى، سخاوى، سیوطى، هیتمى، زرقانى، قِنّوجى و شوکانى. همچنین در کتاب خود، فصلى آورده که حدیث متواتر را شناسانده و بر این اساس، نشان داده که احادیث مهدى به عقیدهى او، به حدّ تواتر رسیده است. آنگاه بیان میدارد که انگیزهى او در تألیف این کتاب، آن است که بر جمع زیادى از مردم، این تواتر مخفى مانده و آن را نمیدانند، چنانکه عوامل تضعیف حدیث و معناى حدیث ضعیف را نمىشناسند. (حمش، ص )۷۶
نویسندهى این کتاب، شیخ عبداللهبن محمّدبن صدیق غمارى مغربى، شیخ روایتى ماست. وى در مقدّمهى این کتاب ۱۱۳ صفحهاى مىگوید: «من در این کتاب، بیان کردهام که احادیث مهدى متواتر است و منکر آنها بدعتگذار گمراه در زمرهى فرقههاى اهل بدعت، و ضلالت پیشه است.» (حمش، ص )۷۸
این کتاب در سال ۱۴۰۳ در ۲۱۱ صفحه منتشر شده است. مؤلّف، در بارهى نکاتى مانند نام و نسب مهدى، عدل و کرم او، رویدادهاى پیش روى او و ایّام حکومتش، ملاقات عیسى با مهدى۸، کرامات مهدى و مدّت عمر او سخن گفته است. (حمش، ص )۸۴
بخش دوم: کتابهایى که در مقالات محقّق طباطبایى یاد نشده؛ امّا دکتر حمش دیده و به تفصیل معرّفى کرده است.
نسخهى خطى در ۵ برگ به قطع بزرگ، از مخطوطات برلین (۲۲۴) در مرکز مخطوطات دانشگاه اردن (۱۲۹۷). سیوطى در آن، بیش از ۷۰ حدیث را با حذف سند آورده است. به نظر میرسد این کتاب، مختصر کتاب «العرف الوردىّ فی أخبار المهدىّ» باشد.
بنگرید: فهرس المخطوطات العربیّه المصوّره فی مرکز الوثائق و المخطوطات فی الجامعه الأردنیّه ۴ / ۱۹۳٫ (حمش، ص )۶۷
نویسنده، شیخ جامع الازهر است و این نوشته به عنوان مقالهاى در مجلهى «التمدن الإسلامىّ» چاپ دمشق (محرّمالحرام ۱۳۷۰ قمرى) منتشر شده است. مدیر مجله اشاره مىکند که در مورد حقیقت احادیث مربوط به مهدى، از او سؤال شد و او، این مقاله را در مجلهى «الهدایه الإسلامیّه» (محرّمالحرام ۱۳۶۹ ق) یافته و منتشر کرده است.
وى در این مقاله گوید: مردم حدیث نبوى را بد فهمیدند، یا تطبیق آن را به شکل صحیح آن، درست انجام ندادند، تا آنجا که به مفسدهها منجر شد. ولى این، انگیزه و عاملى براى شکّ در صحّت حدیث یا مبادرت به انکار آن نمىشود. به عنوان نمونه، نبوّت، حقیقتى است که بىتردید، روى داده است؛ ولى جمعى به دروغ و افترا، آن را ادّعا کردهاند و با این ادّعا، بسیارى از مردم را به گمراهى کشاندهاند، همانگونه که امروز گروه قادیانىها عمل مىکند. بالاتر از آن، الوهیّت، روشنتر از خورشید در وسط آسمان است. ولى گروهى آن را براى زعماى خود ادّعا کردهاند؛ یعنى به نظر آنها، خداى عزّوجلّ در آن افراد حلول کرده است؛ همانند عملکرد گروه بهائیّه در این روزگار. پس انکار حق ـ به دلیل باطلهایى که به آن چسبیدهـ صحیح نیست. (حمش، ص )۷۹
دانستنى است که متن کامل این مقالهى پنج صفحهاى در کتاب «الإمام المهدىّ عند أهل السنّه» ج ۲ ص ۲۰۷ تا ۲۱۴ آمده است. (حمش، ص )۷۹
اصل این کتاب، رسالهى پایاننامهى مؤلّف در دانشگاه امّ القرى در مکّه، به سال ۱۳۹۸ است، که در دو جلد (۴۳۲ + ۴۱۵ صفحه) چاپ شده است. (حمش، ص )۸۰
چاپ اوّل این کتاب را ریاست عامّهى بحوث علمیّه و افتاء در سال ۱۴۰۳ ق. در ۴۲۳ صفحه منتشر کرده است. کتاب، ردّى است بر رسالهى عبداللهبن زید آل محمود حسنى قطرى که تحت عنوان «لا مهدیّ ینتظر بعد الرّسول خیر البشر» منتشر شده بود. (حمش، ص )۸۳
این دو کتاب همراه با هم در سال ۱۴۰۳ در مطابع الجامعه إلاسلامیّه، در مدینهى منوّره در ۲۲۲ صفحه منتشر شده است.
رساله ى اوّل، در ردّ رسالهى «لامهدىّ ینتظر بعد الرّسول خیر البشر» (نوشتهى شیخ عبداللهبن زیدآل محمود رئیس محاکم شرعى قطر) نوشته شده، که در ضمن چهل مسأله، خطاهاى او را نشان داده است. رسالهى دوم نیز متن سخنرانىِ شیخ عبدالمحسن عباد در جمع دانشجویان دانشگاه اسلامى مدینه در سال ۱۳۸۸ ق. است، که عبدالعزیزبن بازـ مفتى سابق سعودىـ آن را پسندید و بر آن تعلیقه زد. بنباز، پس از حادثهى جهیمان در مکّهى مکرّمه (سال ۱۴۰۱) بر نشر هر دو رساله اصرار ورزید که به نشر آن منجر شد. (حمش، ص ۸۳ـ )۸۴ [۱]
این کتاب را المؤسّسه الوطنیّه للکتاب در کشور الجزائر در سال ۱۴۰۴ ق در ۱۱۲ صفحه منتشر کرده، که به گفتهى مؤلّف، حادثهى جهیمان در مکّه، انگیزهى نگارش این کتاب بوده است. (حمش، ص ۸۴ ـ ۸۵).
کتاب را دارالکتاب النفیس در حلب (سوریه) در سال ۱۴۰۶ ق. در ۱۱۲ صفحه منتشر کرده است. مؤلّف بناى خود را بر تواتر معنوى ظهور مهدى نهاده و آن را حقیقتى مسلّم میداند. از اینرو، ثبوت قضیه را امرى روشن میداند، که تحقیق دربارهى آن کارى بیهوده است.
نویسنده قلمى روان و درونى با محبّت فراوان به اهل بیت:دارد و واژگانى که به کار بسته، از آن درون حکایت مىکند. در این کتاب، تنها یک حدیث آورده و به جز آن، فقط به آیات کریمهى قرآن استناد کرده است. نویسنده، از انتظار جهانى براى مهدى سخن مىگوید. از سوى دیگر، به عقیدهى او، خداوند تعالى در امام مهدى آمادگى ویژهاى پدید میآورد، که مشروعیّت امامت خود را از مردم و بیعت آنها نمىگیرد، بلکه این امامت، از قبل براى او ثابت است؛ زیرا خداوند او را براى این کار، اختصاص داده است. سپس این نکته را یادآور مىشود که علما و اندیشمندان، قبل از ظهور مهدى، وظایفى دارند، از جمله :
ـ ژرفاندیشى در جوهر رسالت محمّدى و حقایق اسلام؛
ـ توجّه به جهان بشرى براى فریادرسى آن و استوارسازى صلح و هدایت الاهى. (حمش، ص ۸۵ـ )۸۸
چاپ اوّل این رساله را مکتبه الرساله الحدیثه در سال ۱۴۰۶ ق. در عمّان (اردن) در ۳۹ صفحه به قطع کوچک، منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب، مطالبى براى توضیح حقیقت مهدویّت بر اساس سنّت نبوى صحیح بیان داشته است، به روش آسان که هر خوانندهاى بتواند به جوانب این مطلب راه یابد. لذا یک سلسله مطالب در مورد ویژگىهاى شخصى و نَسَب مهدى، حاکمیّت عدل در زمان مهدى، امامت او براى مسیح۷و… آورده، و سپس نتیجه گرفته که مسلمانان نباید به بهانهى انتظار، دست روى دست بگذارند، بلکه باید براى ترویج اسلام بکوشند و زمینه را براى ظهور او آماده کنند. (حمش، ص )۸۸
چاپ اوّل این رساله را مکتبه الایمان قاهره در سال ۱۴۱۶ ق در ۶۴ صفحه منتشر ساخته است. نویسنده کتاب خود را هدیه کرده به کسانى که: «مسألهى مهدویّت را دروغ مىشمارند، احادیث وارده در شأن او را ردّ مىکنند، با این توجیه که سند آنها ضعیف است و در صحیح بخارى و مسلم نیامده است». نویسنده در مقدّمه مىگوید: من پاسخ به این دعاوى را میآورم تا هر که مىخواهد حیات یابد یا هلاک شود، از روى بیّنه باشد. وى، کلماتى از دانشمندان اهل تسنّنـ از ابیالحسین آبرى (متوفى ۳۶۳) تا محمّدبن جعفر کتّانى (متوفى ۱۳۴۵) در اثبات صحّت مهدویّت، و سپس جملاتى از احمد شاکر و عبدالمحسن عباد و دیگران در ردّ بر ابنخلدون آورده است. آنگاه از ۵۲ عالم سنّى که احادیث مهدویّت را در کتب خود آوردهاند و ۳۱ تن که کتاب مخصوص مهدویّت نگاشتهاند، نام مىبرد. سپس شش فصل در مورد ویژگىهاى مهدى، عدالت در زمان ظهور، بیعت مردم با او، نمازگزاردن عیسى۷پشت سر او بیان داشته است. پس از آن به کلمات اهل علم در اثبات حقیقت مهدویّت و پاسخ به چند شبهه در مورد مهدویّت مىپردازد. وى پس از بیان مطالبى در ردّ دیدگاه شیعى نسبت به مهدویّت، دربارهى یازدهتن مدّعیان یا منسوبین مهدویّت سخن مىگوید، مانند: محمّدبن حنفیه، نفس زکیّه، عبداللهبن میمون قدّاح، محمّدبن تومرت، حسنبن زکرویه قرمطى، علىّبن محمّد بصرى صاحب الزنج، جَبَلى، محمّد مصطفى مرّه، محمّدبن حسن مرّه، محمّد مهدى سنوسى مغربى، محمّد احمد مهدى سودانى، محمّدبن عبدالله قحطانى (جهیمان).
این کتاب، فوائد تاریخى مفیدى در مورد مهدویّت در بر دارد. (حمش، ص ۸۹ ـ )۹۰
کتاب این نویسندهى معاصر مصرى را مکتبه المجلّد العربى در سال ۱۹۹۷ میلادى منتشر کرده است. او در این کتاب ۱۵۰ صفحهاى، در بارهى علامات آخر الزّمان و رویداد هرمگدون سخن مىگوید و نتیجه مىگیرد که ما در آخرین سالهاى دورهى آخرالزّمان قرار داریم. پس از آن، با نقل کلماتى از سیّد محمّد برزنجى، سفارینى، شوکانى و صدیق حسن خان در باب تواتر احادیث مهدویّت، نتیجه مىگیرد که علماى امّت در گذشته و حال، بر وجوب ایمان به این احادیث اتّفاق نظر دارند، مگر اندکى از آنها. بیشتر بحثهاى کتاب در مورد وقایع معاصر و تطبیق آنها با علائم ظهور و اشراط الساعه است. (حمش، ص ۹۰ـ )۹۴
بخش سوم: کتابهایى که محقّق طباطبایى یاد کرده و دکتر حمش در مورد آنها توضیح بسیار کوتاه آورده است
صدیق حسن خان در کتاب إلاذاعه ص ۹۵ از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۷
] توضیح: این کتاب را محقّق طباطبایى با همین عنوان یاد کرده؛ ولى در کتاب حمش، «تحدیث النظر…» آمده است که شاید خطاى چاپى باشد.[
بستوى در کتاب خود ۱ / ۱۳۴، از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۷
بستوى ۱ / ۱۳۰ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۸
] توضیح: حمش، عنوان آن را چنین آورده است: حقیقه الخبر فی المهدىّ المنتظر من الکتاب و السنّه[
امین جمالالدّین در ضمن مصادر خود، از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۸
بستوى ۱ / ۱۳۲ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۸
بستوى ۱ / ۱۳۴ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۹
بستوى ۱ / ۱۲۸ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۹
بستوى ۱ / ۱۳۵ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۲۰۰
بستوى ۱ / ۱۳۴ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۲۰۰
بخش چهارم: کتابهایى که محقّق طباطبایى یاد نکرده، دکتر حمش نیز ندیده ولى ویژگىهاى آنها را در منابع دیگر یافته و از آنها یاد کرده است.
بنگرید: بستوى ۱ / ۱۳۵٫ (حمش، ص )۱۹۷
امینجمالالدّین آن را در کتاب خود (ص ۱۴۵) در شمار مصادرش ذکر کرده است. (حمش، ص ۱۹۷)
] توضیح: محقّق طباطبایى از کتاب: «أصحّ ما ورد فی المهدیّ و عیسى» یاد کرده و شاید این دو، متّحد باشند.[
شیخ بستوى در شمار مصادر خود از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۷
امین جمالالدّین در ضمن مصادر خود یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۷
سهیلى در الروض الأنف ۱ / ۱۶۰ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۸
بستوى در کتاب خود ۱ / ۱۳۵ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۸
نسخهى خطّى آن در دانشگاه کویت است و محقّق کتاب البرهان از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۸
بستوى ۱ / ۱۳۵ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۸
امین جمالالدّین (ص ۱۴۵) در ضمن مصادر خود از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۹
بنگرید: تقى فاسى در: ذیل التقیید ۱ / ۳۳۵، ابىفهد در: لحظ الإلحاظ ،۲۸۸ ابنحجر در المجمع المؤّسس، ترجمهى رقم ۴۱۲٫ (حمش، ص )۱۹۹
بستوى ۱ / ۱۳۳ از آن یاد کرده است. (حمش، ص )۱۹۹
امین جمالالدّین (ص ۱۴۵) در ضمن مصادر خود از آن نام برده است. (حمش، ص ۱۹۹)
بستوى ۱ / ۱۳۵ از آن نام برده است. (حمش، ص )۱۹۹
به چاپ سنگى رسیده و در مرکز البحث العلمى وابسته به دانشگاه امّالقرى مکّهى مکرّمه موجود است؛ چنانکه محقّق کتاب البرهان گفته است. (حمش، ص )۱۹۹
امین جمالالدّین (ص ۱۴۵) از آن نام برده است. (حمش، ص )۲۰۰
رساله دکتراى مؤلّف از دانشگاه اسلامى مدینهى منوّره که در سال ۱۴۱۴ ق. گذرانده است. (حمش، ص )۲۰۰
از انتشارات مطبعه العانى در بغداد است که در سال ۱۳۷۷ ق. منتشر شده است. (حمش، ص )۲۰۰
بخش پنجم: کتابهایى که مهدویّت را در ضمن مباحث خود آوردهاند.
این بخش به نظر دکتر عداب حمش، بارزترین کتابهایى را در بردارد که مهدویّت را مطرح کردهاند. وى این موارد را به ترتیب زمان یاد مىکند.
کتاب به اهتمام کلمان هوار، کنسول فرانسه در سال ۱۸۹۹ در پاریس، منتشر شده است. وى تحت عنوان مرد هاشمى که با پرچمهاى سیاه، از خراسان قیام مىکند (۲ / ۱۷۴)، و بیش از آن تحت عنوان خروج المهدى (۲ / ۱۸۶) دربارهى مهدى سخن گفته است. وى خروج دجّال را متواتر، و احادیث مهدى را محل نظر میداند. (حمش، ص ۲۱ـ )۲۲
تحقیق دکتر عبدالرّحمانبن عبدالجبّار فریوایى، چاپ دارالصمیعى، ریاض، چاپ دوم، ۱۴۱۵= .۱۹۹۴
وى بابى مخصوص احادیث مهدویّت (۱ / ۳۱۶ـ ۳۱۹ حدیث ۲۹۷ تا ۲۹۹) گشوده است. (حمش، ص ۲۲ـ )۲۳
تحقیق و تخریج احادیث: شیخ ارشاد الحق اثرى. نشر: الکتب العلمیّه، بیروت، چاپ اوّل، ۱۹۸۳ میلادى.
وى حدیث ۱۴۳۱ تا ۱۴۴۷ را به احادیث مهدویّت اختصاص داده (۲ / ۸۶۱ به بعد)، و برخى از آنها را صحیح دانسته است. (حمش، ص ۲۳ـ )۲۴
وى باب ۳۶۶ را به بحث در مورد مهدى اختصاص داده است. (۳ / ۳۲۷ به بعد، چاپ بیروت: دار صادر) علاوه بر آن، در ضمن کتاب «بلغه الخواص» خود، مناجاتى را آورده که شوق خود را به ظهور مهدى نشان میدهد و از خداى تعالى مىخواهد که او را از یاران و پیروان مهدى قرار دهد:
فیا منظور الظاهر، و یا من بظهوره بطش الملک القادر، و یا ولیّ الله و یا خلیفه الملک القاهر، امّا انسلخت من الأصلاب و الأرحام؟ إما أُمرت بتبدیل هذه الأحکام؟ السماوات و الأرض و من فیهنّ بانتظارک، و الوجود متشوّق إلى إسفارک. اللّهُمَّ إنّا نؤمن بولایته و خلافته و إمامته و هدایته، و لا نلحد فیه إلحاد الغافلین، و لا ننکره إنکار العالین، و ننتظره مدّه حیاتنا، إیمانآ بک و تصدیقآ برسولک. فلا تحرمناـ إن لم تقسم لنا رؤیتهـ أجر اتّباعه، و اکتبنا فی عداد أنصاره و أشیاعه.
این کلام را خانم دکتر سعاد حکیم در کتاب «المعجم الصوفى» ص ۱۱۰۳ از رسالهى بلغه الخواص نقل مىکند. (ص ۲۴۵) باید دانست که عقیدهى اکثر صوفیهّ در مورد مهدى، همان عقیدهى اصولیّون و فقها و محدّثان اهل سنّت است. (حمش، ص ۲۴۶ و )۲۴
چاپ نجف، بدون تاریخ. وى باب دوازدهم از کتاب خود را به ویژگىهاى مهدى اختصاص داده و او را فرزند امام حسن عسکرى۷دانسته است. (حمش، ص ۲۴ـ )۲۵
چاپ نجف، مطبعهى حیدریّه، .۱۳۸۳
وى، تحت عنوان «فصل فی ذکر الحجّه المهدىّ» دربارهى مهدى، فرزند امام حسن عسکرى۷، سخن گفته و قصیدهى ابیالفضل حفصکى (متوفى ۵۵۳) را آورده است. (حمش، ص )۲۵
تحقیق: محمّد ابوالفضل ابراهیم، چاپ بیروت، دار احیاء الکتب العربیّه. وى کلام امیرالمؤمنین على۷را آورده که فرموده است:
قد لبس للحکمه جنّتها… بقیه من بقایا حجّته، خلیفه من خلائف أنبیائه.
ابنابیالحدید در شرح این کلام، به تشریح دیدگاههاى شیعه، صوفیه، معتزله و فلاسفه در مورد مهدى منتظر پرداخته است. (حمش، ص ۲۵ـ )۲۶
تصحیح: احمد محمّد مرسىء چاپ قاهره، مطبعه مدکور.
قرطبى در «باب: الخلیفه الکائن فی آخرالزّمان المسمّى بالمهدیّ، و علامه خروجه» و نیز ابواب مربوط به سفیانى و قحطانى، دربارهى مهدى منتظر سخن مىگوید. وى، مطالب کتابهاى مربوط به ملاحم و اشراط الساعه را در این موضوع گرد آورده است. (حمش، ص )۲۷
تحقیق: دکتر احسان عبّاس، چاپ بیروت، دار صادر.
وى در مجلّد چهارم (۴ / ۵۶۲) تحت عنوان «ابوالقاسم المنتظر، محمّدبن الحسن العسکرىّ»، دربارهى مهدى سخن مىگوید و این عقیده را به شیعه نسبت میدهد که او در سرداب وارد شده و زمان خروج او از آن روشن نیست. (حمش،ص )۲۷
چاپ مکتبه القدسى، .۱۳۵۶
فصل «ذکر ما جاء أنّ المهدىّ فى آخرالزّمان منهما» دربارهى مهدى است. مراد از منهما، امام حسن و امام حسین۸است. (حمش، ص )۲۸
کتاب با تحقیق شیخ محمّد باقر محمودى چاپ شده است. مؤلّف، مسألهى مهدویّت را در ۳۳ صفحه آورده است. مؤلّف، شخصیّت مهدى را بر اساس روش اهل سنّت بررسى مىکند. (احادیث ۵۶۱ تا ۵۷۸) وى حدیث «من أنکر خروج المهدىّ فقد کفر» را از طریق ابوبکر کلاباذى (م ۳۸۵) روایت مىکند، بدون این که بر آن تعلیقه بزند. تألیف کتاب در سال ۷۱۶ به انجام رسیده است. (حمش، ص )۲۸
حافظ ذهبى در کتاب خود (۱۳ / ۱۱۹ـ ۱۲۲) عقیدهى شیعه در مورد مهدى را نقل و آن را ردّ مىکند، ضمن آن که در وصف مقام علمى دوازده امام شیعه سخن مىگوید. (حمش، ص ۲۹ـ )۳۱
چاپ قاهره، ۱۳۰۹، مطبعه عثمان عبدالرزّاق.
نویسنده، بسیارى از فتن و ملاحم را یاد مىکند. (ص ۱۹۷ـ ۱۹۹) از جمله خروج مهدى، و برخى از روایات را در این دوره میآورد. (حمش، ص )۳۱
تحقیق: شیخ عبدالفتاح ابوغده حلبى، نشر: حلب، دار مکتب المطبوعات الاسلامیّه.
فصل پنجاهم کتاب (ص ۱۴۱ـ ۱۵۵) مخصوص احادیث مهدویّت است. ابنقیّم جوزیّه ـ به شیوهى دیگر محدّثان اهل تسنّن ـ حضرت مهدى را از نسل امام حسن۷میداند. امّا نکتهى خاصّى که میافزاید، آن است که «سرّ لطیف» این مطلب، صلحجویى آن حضرت است که خداوند در برابر آن، موهبتى برتر از خلافت به ایشان داد، برخلاف امام حسین که براى خلافت حرص میورزید و براى آن جنگید و در نهایت به آن نرسید!
دکتر حمش پس از نقل این کلام در حاشیه مىنویسد: این گونه برداشت نسبت به کار امام حسین ] ۷[ باطل است؛ زیرا حضرتش در برابر انحراف دینى که در میان امّت پیش آمده بود، مقاومت کرد و در برابر تبدیل نظام سیاسى اسلامى به نظام سلطنتى وراثتى ایستادگى کرد. (حمش، ص )۳۲
ابنقیّم چندین حدیث در مورد مهدى نقل مىکند که در مورد بعضى سکوت کرده؛ به تضعیف برخى دیگر مىپردازد. (حمش، ص ۳۲) وى نیز از قصّهى سرداب سخن مىگوید و انتظار شیعه را به انتظار یهود براى منجى خود تشبیه مىکند. (حمش، ص )۳۳
تحقیق: احمد عبدالشافى، نشر دارالکتب العلمیّه، چاپ اوّل ۱۴۰۸٫ وى در فصل «المهدیّ الّذى یکون فى آخرالزّمان» (حمش، ص ۲۳ـ ۲۷) از حدیث «لا مهدىّ إلّا عیسىبن مریم» به روشنى دفاع مىکند. (حمش، ص ۳۳ـ )۳۴
وى در تفسیر خود (۲ / ۳۵) ذیل آیهى ۱۲ سورهى مائده (بعثنا منهم اثنیعشر نقیبآ)، حدیث جابربن سمره را میآورد که پیامبر فرمود :«لا یزال أمر النّاس ماضیآ ما ولّا هم اثناعشر رجلا… کلّهم من قریش…» سپس ضمن توضیحات خود اشاره مىکند که یکى از این دوازده تن، مهدى است که در احادیث وارده از او یاد شده است، و البتّه او کسى نیست که رافضه انتظارش را مىکشد. (حمش، ص )۳۴
کتاب، ابتدا در ترکیه در سال ۱۲۷۷ و سپس در قاهره چاپ شده است. وى، در خاتمهى بحث امامت (۲ / ۳۰۷ـ ۳۰۸) بحث خروج مهدى و نزول عیسى را به عنوان اشراط السّاعه آورده و تذکّر میدهد که در این باب، احادیث صحاح روایت شده، گرچه اخبار آحاد است. وى، مهدى را امامى عادل از فرزندان فاطمه ] سلاماللهعلیها [میداند و بهترین وقت ظهور او را قرن هشتم برمىشمارد که همهى مردم براى ظهور، آمادهاند. (حمش، ص )۳۵
تحقیق: دکتر على عبدالواحد وافى، مصر: دار نهضه، چاپ سوم، ۱۹۸۶ میلادى.
ابنخلدون در چند موضع از کتاب خود دربارهى مسألهى مهدى سخن گفته است: ص ۵۳۱ـ ۵۳۳، ۵۹۱ـ ۵۹۷، ۱۱۱۱ـ ۱۱۱۸٫ و فصل مخصوص آن را در جلد دوم ص ۷۸۷ ـ ۷۴۲ آورده است. ابنخلدون در ضمن بحث خود، ابوبکر اسکاف را اهل جعل حدیث میداند، که دکتر حمش آن را ردّ مىکند. (حمش، ص ۳۷). همچنین ابنخلدون (مقدّمه ۲ / ۸۲۸ـ ۸۲۹) مىگوید: «بعضى از روایات مربوط به مهدى، منسوب به امام جعفر صادق ] ۷[ است، که از کتاب جَفْر روایت مىکنند، در حالى که نسبت این کتاب به آنحضرت درست نیست. و اگر نسبت این کتاب به ایشان ثابت شود، بهترین مستند حدیث خواهد بود؛ چرا که این خاندان، اهل کرامات بودند. امام صادق۷به پسرعموى خود یحیىبن زید در مورد کشته شدن هشدار داد؛ ولى یحیى نپذیرفت و رفت و در جوزجان کشته شد، چنان که همه میدانند. جایى که کرامت براى دیگران روى میدهد، دربارهى خود آن بزرگواران چه باید گفت که علم و دین و آثار و نبوّت و عنایت الاهى به آن اصل کریم رسیده و شاخههاى پاکنهاد آن بدان ریشهى پاک گواهى میدهند؟»
دکتر حمش میافزاید: این کلام ابنخلدون را ببینید. آنگاه بنگرید که بعضى از مدّعیان تسنن در روزگار ما، در برابر اهل بیت بزرگوار ـ با پاکیزهترین ریشه و پاکنهادترین شاخهـ چه مىگویند؟ (حمش، ص )۳۸
حافظ ابنحجر، در مورد قضیّهى مهدى، در چند موضع از کتاب فتحالبارى سخن گفته است؛ از جمله: ۶ / ۵۰۵ و ۵۳۶ و ۵۴۶؛ ۱۲ / ۴۱۰؛ ۱۳ / ۱۸ و ۲۲ و ۷۸ و ۸۲ و ۲۱۵٫ از جمله در شرح حدیث «یتقارب الزّمان…» که مىگوید: گفتهاند که این زمان، همان زمان مهدى در بسط عدل و کثرت امّت و گسترش خیر است. ] ۱۲ / ۴۱۰ و ۱۳ / ۱۸[ نیز در شرح حدیث «لیس عام إلّا و الذی بعده شرٌّ منه حتّى تقوم السّاعه» مىنویسد: ابنحبّان گفته که این حدیث عمومیّت ندارد؛ به دلیل احادیث وارده در مورد مهدى که زمین را پر از عدل مىسازد. ] ۱۳ / ۲۲[ ذیل حدیث «حتّى تقیء الأرض أفلاذ کبدها» به ظهور مهدى قبل از نزول عیسى اشاره مىکند. ] ۱۳ / ۱۸ و ۸۲[ذیل «یکون اثناعشر خلیفه» به کتاب ابوالحسین ابنالمنادى در مورد مهدى اشاره و از آن نقلقول کرده است. ] ۱۳ / ۲۱۵[ (حمش، ص ۳۹ـ )۴۰
این کتاب را دارالکتب التجاریّه در نجف منتشر کرده، و ما از نسخهاى از آن استفاده مىکنیم که در کتاب «الإمام المهدیّ عند أهل السنّه» نوشتهى مهدى فقیه ایمانى، عکسبردارى شده است.
فصل دوازدهم این کتاب، دربارهى مهدى است. به عقیدهى ابنصبّاغ، حدیث «لا مهدىّ إلّا عیسى» با احادیث وارده در مورد مهدى منافاتى ندارد؛ زیرا عیسى از یاوران مهدى است. (حمش، ص ۴۰ ـ )۴۱
تحقیق و فهارس: عصام فارس حرستانى، تخریج احادیث: محمّد ابراهیم زغلى، نشر: دار عمار و دار البیاق، .۱۴۱۸
این کتاب، ۱۲۱ صفحه دارد که صفحهى ۵۹ـ ۶۰ آن، کلام مؤلّف دربارهى مهدى را در بر دارد. سخاوى، بر ثبوت حدیث مهدى تصریح دارد و کلام آبرى در اثبات تواتر حدیث را نقل مىکند. محقّق، نشانىِ نسخههاى مخطوط کتاب را ذکر نکرده است. (حمش، ص ۴۱).
مؤلّف در اثر دیگر خود «المقاصد الحسنه» ] ص ۴۳۵ حدیث ۱۲۰۷[ به این کتاب اشاره مىکند و مىگوید: «مهدى در احادیث یاد شده است. بعضى از حافظان حدیث دربارهى او کتاب مستقل نگاشتهاند… و احادیث دیگر که در کتاب «ارتقاء الغرف» بیان کردهام، همراه با احادیثى که او را از بنىعبّاس میداند.»
کتاب با تحقیق پژوهشگر خالدبن احمد صمّى بابطین، توسّط دارالبشائر الاسلامیّه؛ در دو مجلّد در سال ۱۴۲۱ منتشر شده است. اصل کتاب، رسالهى پایاننامهى این پژوهشگر است که به دانشکدهى اصول دین دانشگاه امّالقرى در سال ۱۴۲۰ ارائه کرده تا در رشتهى شریعت اسلامى فوقلیسانس بگیرد. دو مجلّد کتاب، ۸۲۸ صفحه دارد، که سىصفحه از آن (ص ۵۱۸ـ ۵۴۸) در مورد مهدى است. و سخاوى در آن (ص ۲۵۸ ـ ۲۸۴) بیست و شش حدیث و اثر و خبر آورده است.
محقّق، با آنکه هجده حدیث را ضعیف دانسته، تواتر احادیث مهدى را نقل مىکند و از کسانى که تمام احادیث مهدى را ضعیف میدانند، انتقاد مىکند. از جمله در صفحهى ۵۱۸ مىگوید: «با وجود آنچه گفتیم، بعضى از منتسبین به علم، این احادیث را به بهانهى تناقض، ردّ کردهاند.» (حمش، ص ۴۱ـ )۴۲
تحقیق: دکتر صلاحالدین منجّد، چاپ بیروت: دار الصادر، ۱۹۵۸ میلادى. نویسنده در خطبهى کتاب، به قصیدهى ابوالفضل یحیىبن سلامه حفصکى اشاره مىکند که در ضمن آن گفته است:
أسأل عن قلبی و عن أحبابه و منهمُ کلُّ مقرٍّ یجحد
و هل تُجیب أعظُمٌ بالیهٌ و أرسمٌ خالیهٌ ما یُنشَدُ
تقاسموا یوم الوداع کبدی فلیس لی منذ تولّوا کبدُ
تا آنجا که گوید:
یا أهل بیت المصطفى یا عُدّتی و مَن عَلى حبّهم أعتمد
أنتم إلى الله غدآ وسیلتی فکیف أشقى و بهم أعتضد
و لست أهواکم ببُغضی غیرکم إنّى إذآ أشقى بکم لا أسعد
وى در صفحات ۳۹ـ ۴۳ و ۱۱۸ به بحث مهدى اشاره مىکند و تفصیل را به کتاب دیگرش «المُهدى إلى ما ورد فی المهدىّ» ارجاع میدهد؛ چنانکه در کتاب «الفلک المشحون فی أحوال محمّدبنطولون» (ص ۱۳۲) نیز به حضرت مهدى اشاره کرده است. (حمش، ص )۴۳
از انتشارات دارالمعرفه، بیروت.
شعرانى مبحث شصت و پنجم کتابش را به بیان همهى اشراط السّاعه اختصاص داده که به عقیدهى او، چون شارع به آنها خبر داده، پس حق است و تمام آنها باید قبل از قیام قیامت روى دهد.
از جملهى این موارد، مىتوان نام برد: خروج مهدى، دجّال، نزول عیسى، خروج دابّه الارض، طلوع خورشید از مغرب و فتح سدّ یأجوج و مأجوج، که حتّى اگر فقط یک روز از عمر دنیا باقى مانده باشد، تمام این علائم روى میدهد.
شعرانى مىگوید که مهدى فرزند امام حسن عسکرى است که در شب نیمهى شعبان سال ۲۵۵ زاده شده و عمر او در زمان تألیف کتاب الیواقیت ـ سال ۹۵۸ـ هفتصد و ششسال بوده است. این مطلب را شیخ حسن عراقى گفته که خودش به خدمت امام مهدى رسیده است.
شعرانى، سپس مطالب محیالدّین عربى راـ که در باب ۳۶۶ فتوحات آمدهـ نقل مىکند. (حمش، ص ۴۴ـ )۴۵
طبع مشهد حسینى، ۱۳۸۴، ۱۹۹ صفحه.
مؤلّف، دربارهى اشراط السّاعه سخن مىگوید، ابتدا موارد دور نسبت به آن، مانند قتل عثمان و رویداد جمل و صفّین و مانند آن؛ آنگاه موارد مهمّ که در میان آنها اساسىترین مورد، مهدى۷است، که در سه بخش پیرامون آن مطالبى آورده است: نام و نسب و…، علامات و نشانهها، فتنههاى قبل از خروج حضرتش. به عقیدهى برزنجى (ص ۱۱۲) احادیث وجود مهدى و خروج آخرالزّمان و این که او از عترت پیامبر و از فرزندان فاطمه۳است، به حدّ تواتر معنوى رسیده و قابل انکار نیست. (حمش، ص ۴۵ـ )۴۶
تصحیح و تعلیق: علاءالدّین اعلمى، بیروت: مؤسّسه الاعلمى للمطبوعات، .۱۴۱۸
این کتاب، دانشنامهاى بزرگ در مورد احادیث نبوى در مناقب امام على و اهل بیت است که به گفتهى مؤلّف در صفحهى ۵۸۴، در زمان سلطان عثمانى عبدالعزیزخان در ۹ ماه رمضان ۱۲۹۱ به پایان رسیده است. کتاب، صد باب دارد که باب ۷۹ تا ۸۴ در مورد مهدى است. (حمش، ص ۴۶ـ )۴۷
مقدّمه و حواشى: ابراهیم یحیى احمد، نشر: دارالمدنى، جدّه، چاپ دوم، .۱۴۰۶
مؤلّف، این کتاب را نوشته تا مردم زمان خود را از خواب غفلت بیدار کند و از گناهان دور سازد. در این کتاب (ص ۹۴ـ۱۲۲) تحت عنوان «باب فی الفتن العظام و المحن الّتی تعقبها السّاعه، و هی کثیره جدّآ» از علائم وقوع قیامت سخن گفته که یکى از آنها مهدى منتظر فاطمى است.
صدیق حسنخان، احادیث وارده در مورد مهدى را ـ با اختلاف روایات آنهاـ در حدّ تواتر میداند. (ص ۹۴) وى، کلام ابنخلدون را نقل و ردّ مىکند و براى ارزیابى احادیث، ضوابطى دیگر غیر از ضوابط مشهور محدّثان اهل تسنّن، قائل است. آنگاه صحّت احادیث مربوط به مهدى را بر آن اساس ارزیابى مىکند. تواتر احادیث مربوط به مهدى، از زبان و کلام شوکانى و پس از آن، محمّدبناسماعیل صنعانى و برزنجى آمده است. (حمش، ص )۴۸
اردن: مطبعه وطنیّه، بىتاریخ.
مؤلّف در پایان کتاب ۴۲ صفحهاى خود، تاریخ پایان نگارش آن را بیستم ذیالحجّه ۱۳۴۶ میداند. کتاب، در جهت تأیید عقیده به مهدى است. (حمش، ص )۴۸
مبارکپورى در شرح حدیثى که ترمذى در مورد مهدى آورده (تحفهالاحوذى ۶ / ۴۸۵) مىگوید که حدیث عبداللهبن مسعود، کمتر از درجهى «حَسَن» ندارد، بلکه این حدیث با شواهد و توابع آن، بىتردید براى احتجاج مفید است. پس عقیده به خروج و ظهور امام مهدى، قول حق و صواب است. (حمش، ص )۴۹
چاپ اوّل و اصلى: انتشارات دار الامام مسلم و دار الدعوه بحماه، سال ۱۹۶۶ م.
یکى از نویسندگان در ضمن سخن خود دربارهى حاکم بامر الله عبیدى و پنهانىِ او گفته بود: «شاید این اندیشه را مبلّغانِ آن، از اندیشهاى شبیه کلام بعضى از اهل غلوّ شیعه دربارهى مهدى منتظر گرفته باشند.» استاد ما، مقالهاى در مجلّهى «المسلمون» نگاشت و تأکید کرد که عقیده به ظهور مهدى، یکى از عقاید مسلمانان است. وى نوشت (ردود على أباطیل، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۴): «انتظار مهدى، بدعتى در دین نیست که مبتنى بر ادلّهى شرعیّه نباشد، که آن را جواز دهد. من نمىخواهم با این سخنان، تمام احادیث و آثار وارده در این موضوع را بیان دارم؛ چرا که اینان در کتابهاى سنّت شریف فراوان است و به حدّى از کثرت رسیده که اطمینان میآورد، اطمینان به آن که در آخرالزّمان، خداوند، سلامت را به اسلام، قوّت را به ایمان و طراوت را به دین بازمىگرداند… دو محدّث دانشمند، شیخ احمدتقیالدّین معروف به ابنتیمیّه و شاگرد او ابنقیّم جوزیّهى دمشقى ـ که هر دو از بزرگان قرن هشتم و حنبلى بودندـ نتوانستهاند احادیث مربوط به مهدى را انکار کنند، در حالى که آنها بیشترین تلاش را بر ردّ شیعه داشتند…» (حمش، ص )۴۹
وى اقوال علما را در مورد تواتر احادیث مهدویّت میآورد و مىگوید: «به حکم عقل، ممکن است و محال نیست که اسلام بالاخره به دست پیشوایى از دودمان پیامبر، تجدید حیات یابد. خبر نبوى صحیح، این امکان را به درجهى ثبوت و وجوب میرساند. چه توان کرد که این احادیث، به مرحلهى تکاثر و تواتر رسیده است؟… البتّه این به معنى نشستن و یارىنکردنِ اسلام نیست، بلکه باید زمینههاى تحقّق این وعدهى الاهى را با عمل فراهم کرد.» (حمش، ص ۲۳۲ـ )۲۳۳
سه جلد، ۱۶۲۴ صفحه، مصر: نشر دار السلام، چاپ دوم ۱۴۱۲٫ مؤلّف صحیحترین احادیث مربوط به عقاید اسلامى راـ با ضابطهى خودشـ گردآورده و بر اساس نظر دانشمندان علم الحدیث در گذشته و حال، در مورد آنها حکم کرده است. وى در مورد مهدى در صفحات ۱۰۱۴ تا ۱۰۲۶ ضمن بحث اشراط الساعه سخن مىگوید. به نظر او: «روایات وارده در مورد بشارتدادن به خلیفهى راشدى که از خاندان پیامبر باشد، به بیست حدیث میرسد. و این براى ما اطمینان میآورد که این مطلب از پیامبر رسیده است.» از این میان، در ده حدیث، کلمهى «مهدى» به کار رفته است. (ص ۵۰) حموى از بحث خود نتیجه مىگیرد: «اهل تحقیق اتّفاق دارند بر آنکه خلیفهاى از خاندان پیامبر در آخرالزّمان خواهد بود، که در لسان عامّه و خاصّه، «مهدى» نام دارد… ما به ظهور او ایمان داریم و از خدا مىخواهیم که ما را در زمان ظهور، از سپاه او قرار دهد. ولى این آرزو و انتظار، به معناى ترک عمل براى برپایى فرایض و کمکارى در مسیر یارى دین نیست.» (حمش، ص ۲۳۳ ـ )۲۳۶
ریاض: مکتبه المعارف، ۱۴۱۵ (چاپ جدید و منقّح)
البانى در چند موضع از این کتاب، در مورد مهدى سخن گفته، از جمله حدیثهاى ۷۱۱، ۱۵۲۹، ۲۳۷۱، ۲۲۳۶، ۲۲۹۳، ۲۳۷۱، ۲۷۴۳، که آنها را صحیح دانسته است. حدیث :۷۱۱«یخرج فی آخر أمّتی المهدىّ، یسقیه الله الغیث…»
ذیل حدیث :۱۵۲۹«لتملانّ الأرض جورآ و ظلمآ»، آن را متواتر میداند.
حدیث :۲۳۷۱«المهدىّ منّا یصلحه الله فی لیله» (حمش، ص ۵۱ـ )۵۳
البانى در کلام خود (سلسله الأحادیث الصحیحه ۴ / ۴۲ـ ۴۴) به این نکته اشاره مىکند که انتظار ظهور مهدى به معنى ترک تلاش و کوشش در راه اقامهى اسلام نیست. همچنین از گروهى یاد مىکند که به بهانهى ادّعاى مهدویّت توسّط برخى از مدّعیان فاسد و مفسد، به گمان خود مىخواهند ریشهى این فساد را خشک کنند و از اینرو، به انکار مهدویّت مىپردازند. البانى پاسخ میدهد که این مطلب مانند انکار نزول حضرت عیسى۷به بهانهى ادّعاى برخى دجّالها یا انکار الوهیّت خداوند متعال به بهانهى ادّعاى الوهّیت فرعون است.(حمش، ص ـ۲۳۶ )۲۳۷
دمام (عربستان): دار ابنالجوزى، چاپ نهم، ۱۴۱۸= ۱۹۹۷، ۴۸۳ صفحه.
اصل کتاب، پایان نامهى مؤلّف بوده که در سال ۱۴۰۴ در دانشگاه امّالقرى از آن دفاع کرده است. به عقیدهى مؤلّف، خبر واحد در عقاید حجّیت دارد. وى، اشراط السّاعه را به دو گروه تقسیم مىکند: ساعت بزرگ و ساعت کوچک. آنگاه مهدى، مسیح، دجّال، یأجوج و مأجوج را از علائم ساعهالکبرى مىشمارد و در مورد مهدى، در فصل اوّل از باب دوم، ۲۵ صفحه سخن مىگوید که به عقیدهى جازم نسبت به مهدى میرسد. (حمش، ص ۵۳ـ )۵۴
عمّان (اردن): دار الاسراء، چاپ سوم، ۱۹۹۹ میلادى، ۱۵۲ صفحه.
مؤلّف در دو موضع (ص ۵۴ تا ۵۶ و ۹۳ تا ۱۰۰) دربارهى مهدى و تواتر احادیث مربوط به او سخن گفته و کلام سعید ایّوب را نقل کرده است. (حمش، ص )۵۴
جدّه (عربستان): مکتبه السوادى، چاپ دوم، ۱۴۲۰، ۴۰۸ صفحه.
نویسنده، عقیده به مهدى منتظر را به عنوان نخستین علامت از اشراط الساعه، آورده (ص ۱۸۵ تا ۲۰۰)، در بارهى ویژگىهاى او و تواتر احادیث مهدویّت به بیان سفّارینى، برزنجى، صدیق حسنخان، شوکانى، کتانى و البانى سخن مىگوید. (حمش، ص ۵۴ـ )۵۵
ریاض: دار ابنحزم و دار الأندلس الخضراء، ۱۴۲۰، در دو جلد ۷۷۰ صفحه.
اصل کتاب، رساله ى پایاننامه ى مؤلّف در دانشگاه محمّدبن سعود (ریاض) بوده است. مؤلّف، ۷۳ فصل در اشراط الساعه آورده که فصل ۴۵ مربوط به مهدى منتظر است و نویسنده آن را از علامات اشراط ساعه الصغرى میداند.
(حمش، ص )۵۵
پایاننامهى دکتراى مؤلّف، از دانشکده علوم اسلامى دانشگاه بغداد، سال ۱۴۱۷، ۵۰۲ صفحه. وى در صفحات ۲۶۰ تا ۳۱۶ دربارهى مهدى سخن گفته و از دو کتاب ـ «البرهان» متّقى هندى و «المهدىّ» دکتر بستوىـ بهره گرفته است. موصلى، در تخریج و شرح و توضیح احادیث تلاش زیادى کرده و شمارى از احادیث مهدویّت را صحیح برشمرده است. (حمش، ص ۵۵ ـ )۵۷
عمّان (اردن): دار الاسراء، چاپ اوّل، ۱۹۹۵، ۹۶ صفحه.
مؤلّف صحفات ۴۳ تا ۷۳ را به بحث مهدویّت اختصاص داده است. (حمش، ص )۵۷
عمّان (اردن): دارالبیارق، ۱۴۱۸، ۱۱۲ صفحه.
بخش عمده از مبحث پنجم کتاب (ص ۶۱ـ ۱۰۶) به بحث مهدى پرداخته و احادیثى را که دو شیخ یا البانى صحیح دانستهاند، یاد کرده است. (حمش، ص ۵۷ـ )۵۸
پایاننامهى دانشگاه علوم اسلامى صدّام (عراق)، ۱۴۱۹، ۲۲۶ صفحه. شامل تخریج احادیث سه باب از سنن ابیداوود که جمعآ ۱۰۸ حدیث دارد و ۱۲ حدیث آن (ص ۳۸ تا ۴۹) به مهدویّت اختصاص دارد. مؤلّف، ۸ حدیث را صحیح و یکى را حَسَن میداند. دکتر حمش مىگوید: مؤلّف از شاگردان فاضل من در عراق بود. (حمش، ص ۵۸ ـ )۵۹
دارالاعتصام، ۱۹۸۹ م، ۳۳۶ ص.
مؤلّف کتاب خود را در سال ۱۴۰۶ (= ۱۹۸۶) به پایان برده و صفحات ۳۰۷ تا ۳۱۸ را به بحث مهدى اختصاص داده است. وى با استناد به دانشمندانى همچون احمد حنبل، ابنتیمیّه، ابنقیّم، شوکانى و شافعى، احادیث مهدى را صحیح یا متواتر میداند و منکران آنها را پیروان خاورشناسانى همچون گلدزیهر و فان فلوتن مىشمارد. (حمش، ص ۵۹ ـ )۶۰
مصر: دار التقوى، ۱۴۱۷، چهار جلد.
مؤلّف، بخشى از کتاب (۱ / ۱۶۰ـ ۱۶۳) را به بیان اختلاف در مورد مهدى اختصاص داده است، که آیا مهدى، فرزند امام حسن عسکرى است یا محمّدبن عبدالله الحسنى که در آینده متولّد خواهد شد؟ دکتر حمش مىگوید: با وجود این همه اختلافات میان مسلمانان و ضرورت اتّحاد آنها، زمان پرداختن به این موارد جزئى نیست. (حمش، ص )۶۱
باربد (اردن): دار الأمل، چاپ دوم، ۱۹۹۸ م.
مؤلّف در دو موضع از کتاب (ص ۱۹ تا ۲۱ و ۱۰۹ تا ۱۱۲) در مورد ظهور مهدى منتظر سخن مىگوید که اندیشهاى تابناک و بشارتى صادق از پیامبر براى مسلمانان است. امّا به عقیدهى او، نباید در این اندیشه به عقیدهى شیعه نزدیک شد تا شیطان یارى نشود.
به گفتهى حمش، اینگونه تعصّبهاى بیدلیل، با روش علمى سازگار نیست. (حمش، ص ۶۱ـ )۶۲
قاهره: دار السلام، چاپ اوّل، ۱۹۹۹ م، ۳۶۷ ص.
صفحات ۵۷ تا ۸۹ به بحث مهدى اختصاص یافته و دربارهى ویژگىها، علائم ظهور، غزوات مهدى، ملاحم و فتوحات سخن مىگوید. (حمش، ص )۶۲
مطابع الریاض، بىتاریخ.
صفحات ۱۱۵ تا ۱۳۷ به مسألهى مهدى اختصاص یافته است.
(حمش، ص )۶۳
[۱]. کتاب مصلح جهانى (سیّد هادى خسروشاهى، تهران: موسّسهى اطّلاعات) ترجمه و توضیح این کتاباست.
[۲]. عباراتى که در توصیف نویسندگان کتابها آمده، عین کلمات دکتر عداب حَمش است که در اینجا نقلمىشود.
[۳]. در متن کتاب، «حمورى» آمده است که ظاهرآ اشتباه چاپى باشد.
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%83%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b4%d9%86%d8%a7%d8%b3%d9%89-%da%af%d8%b2%d9%8a%d8%af%d9%87-%d9%89-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%85%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%87%d9%84-%d8%aa/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.