کنار قبر آماده‌ای نشسته و عجیب به فکر فرو رفته بود. بنده‌ی خدایی روی شانه‌اش زد و گفت:

-‌ »حاج احمد! این قبر برای تو خیلی کوچک است. تو با این قد بلند، توی این قبر جا نمی‌گیری. به فکر یک قبر دیگر باش.»

حاج احمد کریمی در جواب گفت: «من به شما قول می‌دهم که این قبر برای من بزرگ هم باشد.»

همیشه می‌گفت:«شهادت با یک تیر یا ترکش که نفع شهادت نیست، آدم باید مثل امام حسین شهید شود تا شرمنده‌ی آقا نشود. من دوست دارم روز قیامت، اگر قرار شد مرا به امام حسین معرفی کنند، قطعات بدنم را روی پارچه‌ای قرار دهند و بگویند:«این احمد کریمی است.»

گذشت تا این که در کربلای پنج گلوله‌ی توپ به او اصابت کرد و قطعات بدنش را در کیسه‌ی کوچکی جمع کردند و در همان قبر دفنش کردند. احمد به آرزوش رسید وشرمنده‌ی امام حسین (علیه السلام) نشد.


رسم خوبان ۸؛ تمسّک و اردات به اهل بیت علیهم السلام، ص ۲۱٫/ مسافران آسمانی، صص ۱۲۶ ۱۲۵٫