- ثقلین - http://thaqalain.ir -

فلسفه غیبت امام زمان(عج)
پرسش و پاسخ پیرامون مهدویت؛غيبت و طول عمر امام مهدى(عج)

غیبت امام مهدى(عج) یکى از پدیده‏هایى است که با اراده و تدبیر خداوند رخ داده است ؛ پس به طور حتم داراى حکمت و مصلحتى مهم و قابل توجه است.
عبداللَّه بن فضل هاشمى مى‏گوید : از امام صادق«ع» شنیدم که مى‏فرمود : «صاحب الامر، غیبتى دارد که ناگزیر اتفاق مى‏افتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک مى‏افتند». عرض کردم : «فدایت شوم چرا چنین مى‏شود؟» فرمود : «به خاطر چیزى که ما اجازه نداریم، آن را براى شما بازگو کنیم». عرض کردم : «حکمت و فایده این غیبت چیست؟» فرمود : «حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت آن عده از حجت‏هاى خداوند است که قبلاً از آنها یاد شده است ؛ حکمت این غیبت نیز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد ؛ همان طور که حکمت کارهایى که خضر انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از موسى، معلوم نشد. اى پسر فضل! این امرى الهى است و سرّ آن و جهات پنهانى آن نیز، الهى و به خدا مربوط است و هنگامى که ما مى‏دانیم خداوند عزّوجل حکیم است، قبول و اعتراف مى‏کنیم که تمام کارهایش، عین حکمت و درستى است ؛ هر چند که علت و چرایى آن کارها، براى ما روشن نشده باشد» اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷٫


بر اساس این حدیث، علّت و حکمت اصلى «غیبت»، براى ما معلوم نیست و پس از ظهور مهدى(عج) آشکار مى‏گردد ؛ ولى در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللى براى غیبت آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و مى‏تواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشترى برساند.
در اینجا عوامل و حکمت‏هاى غیبت – بر اساس یک دسته‏بندى جدید و جامع – بیان مى‏شود ؛ بنابراین تقسیم، غیبت امام مهدى(عج) هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشته‏اند.

یک. اراده و خواست خداوند
طبق بیان روایات، غیبت امام مهدى(عج)، بیشتر از ناحیه خدا و بر اساس مشیّت، حکمت و اراده او بوده است. در روند پیشینه‏دار تاریخ، وقایع و رویدادهاى شگفت و خارق‏العاده‏اى رخ داده و اینها بر اساس سنت و قوانین الهى حاکم بر هستى بوده است. زندگى طولانى و غیبت امام مهدى(عج) نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. خداوند با غیبت حجت خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است : 


۱-۱ – آزمون و امتحان مردم‏

یکى از حکمت الهى در مسئله «غیبت حجت»، امتحان و آزمایش انسان‏ها – به خصوص شیعیان – است ؛ یعنى، امتحان و آزمایش گروهى که ایمان محکمى ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانى هم که ایمان در اعماق دل آنان ریشه دوانده، به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش و قدرشان معلوم مى‏گردد و به درجاتى از ثواب نایل مى‏آیند.
زراره بن اعین مى‏گوید : از امام صادق«ع» شنیدم که مى‏فرمود : «قائم قبل از قیامش غیبتى دارد ؛ گفتم : چرا؟ فرمود : مى‏ترسد… (تا آنجا که فرمود:) «… و هو المنتظر غیر انَّ اللهِ یُحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون»؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰٫ ؛ «او منتظر است ؛ اما خداوند دوست دارد شیعه را آزمایش کند ؛ آن گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک مى‏افتند».
جابر گوید : به امام باقر«ع» عرض کردم، فَرَج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود : «هیهات! هیهات! : لایکونُ فَرَجُنا حتّى تُغَربلوا ثُمَّ تُغَربلوا حتى یذهب الکیدر و یبقى الصفو»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳٫ ؛ «دور است، دور است ؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید… تا اینکه ناخالصى از بین برود و صافى باقى بماند». بر این اساس آزمایش مردم از دو جهت صورت مى‏گیرد
الف. چون اصل غیبت بسیار طولانى مى‏شود، بیشتر مردم در شک و تردید مى‏افتند و برخى در اصل ولادت و بعضى نیز در بقاى آن حضرت شک مى‏کنند.


ب. شدت‏ها و پیشامدهاى ناگوار، باعث مى‏شود که حفظ ایمان و استقامت در راه دین، بسیار دشوار گردد و ایمان افراد در مخاطرات سخت واقع شود امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۱ و ۳۵۲٫.
اگر کسى اعتقاد خود را به امام«ع» از دست ندهد و یا در مشکلات و سختى‏ها استقامت داشته و مؤمن باشد، از این امتحان سربلند بیرون مى‏آید.


امام صادق«ع» نیز فرموده است : «… لابُدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیّزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر»؛ همان. ؛ «مردم باید خالص و پاک شوند و از هم تمییر داده شد و غربال شوند و مردم بسیارى از غربال خارج شوند».


۱-۲ – اتمام حجّت‏

با غیبت طولانى ولىّ الهى، همه گروه‏ها، افراد، اندیشه‏ها و نظام‏ها، امکان حکومت بر مردم و مدیریت جامعه را پیدا کرده و ضعف و ناتوانى خود را در اداره جامعه و رفع مشکلات و گسترش عدالت بروز مى‏دهند. این در حالى است که حکومت و ولایت بر مردم، شایسته و بایسته اولیاى الهى – به خصوص دوازده امام معصوم – است و خداوند مى‏خواهد بدین ترتیب با مردم اتمام حجت کند و توجّه و خواست آنان را به حکومت معصومان جلب نماید.
امام صادق«ع» در این زمینه مى‏فرماید : «ما یکون هذا الامر حتّى لا یبقى صنفٌ من النّاس الا و قد ولّوا على الناس حتى لا یقول قائلٌ : اِنّا لو وَلَّینا، لَعَدَ لنا ؛ ثمّ یقومُ القائم بالحقّ و العدل»؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴٫ ؛ «ظهور تحقق نمى‏یابد تا اینکه گروهى نماند، مگر اینکه بر مردم حکومت کرده باشد تا کسى نگوید : اگر ما حکومت داشتیم ؛ عدالت را (مى‏گستراندیم)! آن گاه قائم به حق و عدل قیام مى‏کند».


۱-۳ – تطابق و همسانى با پیامبران‏

خداوند بنابر مصالحى، انبیاى گذشته را براى مدّتى از بین مردم مخفى مى‏کرد ؛ پس خواست که این موضوع را درباره حضرت مهدى هم پیاده کند تا آن حضرت، آخرین غیبت را انجام دهد و این سنّت الهى به طور کامل و تمام، به منصّه ظهور رسد. حنان بن سدیر به نقل از پدرش از امام صادق«ع» نقل مى‏کند : «قائم ما غیبتى دارد که طولانى مى‏شود»، عرض کردم : «اى فرزند رسول خدا! علّت آن چیست؟ فرمود : «انّ الله عزوجل أبى الاّ ان یجرى فیه سنن الانبیاء فى غیباتهم و انّه لابدّ له… من استیفاء مدد غیباتهم : قال الله عز و جل : «لتَرَکبُنَّ طَبقاً عن طبق»؛ اَى سنّنا على سنن من کان قبلکم»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲ ؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲ ؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵٫ ؛ «خداوند نمى‏خواهد این امر انجام شود ؛ مگر اینکه تمام سنت‏هایى را که پیامبران در غیبت‏هایشان داشته‏اند، در این غیبت قرار دهد… بنابراین باید تمام مدّت، مجموع غیبت‏هاى پیامبران، در این غیبت وجود داشته باشد. خداوند مى‏فرماید«لترکبُنّ طبقاً عن طبق»؛ ؛ مقصود این است که سنت‏هاى گذشتگان، در مورد شما جارى خواهد شد».


۱-۴ – هدایت بخشى مداوم‏

همان طور که در مباحث گذشته اشاره شد، امامان واسطه فیض الهى و منبع هدایت و راهنمایى مردم هستند. خداوند به منظور استمرار هدایت مردم – وقتى آنان در برهه‏اى از زمان نعمت بى‏نظیر الهى (امام معصوم) را قدردان نبودند – طبق مصلحت، وجود او را در پس پرده غیبت قرار مى‏دهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت حق از طریق او به بندگان ادامه یابد و راه هدایت و رستگارى بر روى مردم باز باشد. به نظر مى‏رسد با توجّه به وجود مشکلات زیاد فراروى امامان، غیبت، بهترین وسیله این هدایت بخشى باشد.


امیر مؤمنان«ع» فرموده است : «لا تخلوا الأرضُ من قائم للهِ بِحُجَّه اَمّا ظاهراً مشهوراً و اِمّا خائِفاً مغموراً لئلاّ تبطُلَ حُجَجُ اللهِ و بیّناته…»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷٫ ؛ «زمین هیچ گاه از حجت الهى خالى نیست که براى خدا با برهان روشن، قیام کند (به صورت) آشکار و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان ؛ تا حجت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود (دلیل‏هاى روشن هدایت از بین نروند)».


۱-۵ – ظهور نسل مؤمن از صلب کافر و منافق‏

طول غیبت، باعث مى‏شود که در اصلاب فاسدان و منافقان و کافران، اگر مؤمنى باقى باشد، همه به دنیا بیایند ؛ چنان که شیوه امامان معصوم نیز چنین بوده و حتى پیش بینى‏هایى در مورد بعضى از افراد منافق و ناصبى داشتند. بعد از مدتى نیز از صلب آنان، افرادى مؤمن و دوستدار اهل بیت«ع» به دنیا مى‏آمدند.


ابراهیم کرخى مى‏گوید : به امام صادق«ع» عرض کردم : خداوند سالمت بدارد ؛ آیا على«ع» در دین خدا قوى نبود؟ فرمود : آرى چنین بود : گفتم : پس چگونه مردم بر او چیره شدند و او جلوى ایشان نایستاد؟ چه چیزى باعث شد جلوى آنها را نگیرد؟ فرمود : آیه‏اى از قرآن، او را از این کار بازداشت. گفتم : آن آیه کدام است؟ فرمود : «لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً»؛ فتح (۴۸)، آیه ۲۵٫. خداوند عز و جل فرزندانى مؤمن، در پشت افرادى از کافران و منافقان قرار داده است و حضرت على، پدران کافر یا منافق را نمى‏کشت تا اینکه این امانت‏هاى الهى از پشت آنان خارج شوند و وقتى این فرزندان از صلب آنان خارج مى‏شدند، بر هر کدام که دست مى‏یافت، با آنها مى‏جنگید. قائم ما اهل بیت نیز چنین است، تا تمام امانت‏هاى الهى از پشت پدرانشان (کافران و منافقان) خارج نشوند، ظهور نکرده و کسى را نمى‏کشد. اما وقتى امانت‏ها خارج شدند، بر کافران و منافقان مسلّط شده، آنان را مى‏کشد» اثبات الهداه، ج‏۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴ ؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹٫.


۱-۶ – ظهور قدرشناسى‏

یکى از حکمت‏ها و اسرار مهم غیبت امام مهدى(عج)، توجّه بیشتر مردم، به قدر و منزلت آن موعود امت‏ها است. پس از آن همه قدرناشناسى که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پرده غیبت قرار گرفت تا گوهر گران‏بهاى وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و هنگام ظهور با پذیرش و استقبال کامل مردم رو به شود.

دو. نقش و تأثیر مردم‏
یکى از عوامل مهم غیبت امام مهدى(عج)، عدم همراهى و تمکین مردم از آن حضرت و سستى و قصور در یارى امام«ع» است ؛ چنان که امامان پیشین، از این ناحیه آسیب‏هاى فراوانى دیدند و مرارت‏ها کشیدند. نتیجه این معصیت و نافرمانى بزرگ مردم، کشته شدن و شهادت همه آنان و از دست دادن حکومت بوده است! بر این اساس غیبت امام مهدى(عج) بیشتر از ناحیه خود مردم بوده است ؛ نه از سوى امام زمان(عج)، خواجه نصیر الدین طوسى مى‏گوید : «وجوده لطفٌ و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا»؛ کشف المراد، ص ۲۸۵٫ «وجود امام، لطف است (از سوى خدا) و تصرّف او (در امور) لطفى دیگر است و غیبت او، مربوط به خود ما است» ؛ یعنى، عدم حضور امام و غیبت او از ناحیه خود ما و مشکلات و موانعى است که ما به وجود آورده‏ایم. در مورد نقش مردم در غیبت امام مهدى(عج) مى‏توان به چند مورد اشاره کرد :


۲-۱ – تأدیب و متنبّه شدن‏

وقتى مردم به وظایف و مسئولیت‏هاى خود، در برابر امام و پیشواى بر حق خود، پایبند نباشند و از اطاعت و یارى او سرپیچى کنند و از جان و مالش محافظت نکنند ؛ روا است که خداوند، آن امام را براى مدتى از مردم جدا سازد و تأدیبشان کند. در این صورت مردم از بسیارى از مواهب و الطاف امام معصوم«ع»، بى‏بهره مانده و از برکات ظاهرى وجود او محروم مى‏شوند و این نشانگر غضب و خشم الهى است.


محمد بن فرج مى‏گوید: امام ابوجعفر«ع» برایم نوشت : «اذا غضب الله – تبارک و تعالى – على خلقه نحاناً عن جوارهم»؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸ ؛ کافى، ج ۱، ص ۳۴۳٫ ؛ «وقتى خداوند متعال بر مردم خشم گیرد، ما را از کنارشان دور مى‏سازد».
مروان انبارى نقل مى‏کند : از امام باقر«ع» (نوشته یا پیامى‏) صادر شد که : «انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم»؛همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱ ؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۰٫ ؛ «وقتى خداوند، بودن ما را در میان قومى ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد».


۲-۲ – ستمکارى و نادانى مردم‏

ظلم و ستمى که مردم هم بر خود و هم بر دیگران روا مى‏دارند و از حجت الهى، به جهت جهل و نادانى‏شان بهره کافى نمى‏برند، موجب غیبت امام«ع» شده است. حضرت على«ع» در این زمینه مى‏فرماید : «واعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّه الله ولکنّ الله سیعمى خلقه منها بظلمهم وجورهم و اسرافهم على انفسهم»؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸٫ ؛ «اى مردم بدانید که زمین هرگز از حجّت الهى خالى نمى‏ماند، اما پروردگار، مردم را به جهت ظلم و ستمى که مرتکب مى‏شوند و نیز به جهت اسراف و زیاده روى‏هاى که در حق خود انجام مى‏دهند، از دیدن حجّت خودش (امام مهدى(عج)) محروم مى‏سازد».


در نقل دیگر آمده است : «…لکن الله سیعمى خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، ولو خلت الارض ساعه واحده من حجّه الله ساخت باهلها لکن الحجه تعرف الناس و لا یعرفونها…»؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳٫ ؛ «… خداوند به واسطه نادانى و ستمکارى مردم، دیده ایشان را از دیدن حجتش فرو مى‏بندد… سپس حجت (در زمان غیبت) مردم را مى‏شناسد ؛ ولى آنان او را نمى‏شناسند».

سه. دشمنان عنود و ستمگر
یکى از موانع و چالش‏هاى اساسى فراروى امامان معصوم«ع»، وجود حاکمان ظالم، دشمنان جاهل و کینه‏جو و نفاق پیشگان دنیا دوست بوده است. این امر منجر به غصب خلافت، کشته شدن امامان، انزوا و محدودیت، فشارهاى مالى و اقتصادى، جلوگیرى از ارتباط با مردم و… شده بود.
امام مهدى(عج) نیز با همه این خطرات رو به رو بود و حکمت الهى اقتضا مى‏کرد که آن حضرت از دیدگاه‏ها غایب شود. با توجه به این امر بدیهى، عوامل زیر در غیبت آن حضرت نقش و تأثیر زیادى داشته است :


۳-۱ – جلوگیرى از کشته شدن‏

امام حسن عسکرى«ع» فرمود : «بنى‏امیه و بنى‏عباس، شمشیرهاى خود را براى ما تیز کردند ؛ زیرا خوب مى‏دانستند که آنها در خلافت حقى ندارند. آنان از ترس اینکه خلافت به جاى خود برگردد و در میان صاحبان اصلى‏اش مستقرّ شود، به کشتن اهل بیت پیامبر«ص» و از بین بردم سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت حضرت قائم جلوگیرى کنند و یا او را به قتل برسانند ؛ ولى خداوند اراده کرد که او را بر احدى از دشمنان آشکار نکند و نور خود را به اتمام رساند ؛ اگر چه مشرکان خوش ندارند» منتخب الاثر، ص ۲۹۱٫.


زراره مى‏گوید : از امام صادق«ع» شنیدم که مى‏فرمود : «یا زراره لابُدّ للقائم من غیبه»؛ «به درستى که براى قائم غیبتى هست». پرسیدم : براى چه : فرمود : «یخاف على نفسه»؛«بر جان خویش مى‏ترسد» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷٫.
امام باقر«ع» مى‏فرماید : «اذا ظهر قائمنا اهل البیت«ع» قال :«ففررت منکم فوهب لى ربى حکما» خفتکم على نفسى و جئتکم لما اذن ربّى و اصلح لى امرى»؛ اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷٫
؛ «وقتى قائم ما اهل بیت، ظهور کند، مى‏گوید : «ففرت منکم…»؛ از میان شما رفتم چون از شما بر جان خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم اذن داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم».


در اینجا بیان دو نکته خالى از فایده نیست :
الف. ترس حضرت بر جان خود، براى آن است که او، آخرین ذخیره الهى است که باید براى تحقق عدالت جهانى – که وعده حتمى خداوند است – باقى بماند ؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در مسیر تحقّق اهداف الهى، استقبال مى‏کند. 
ب. خداوند متعال، هر چند قادر و توانا است که در هر زمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور قهر و غلبه، بر تمام ملل و حکومت‏ها – پیش از فراهم شدن اسباب – غالب سازد ؛ ولى چون جریان این جهان را بر مجراى اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانى که اسباب چنان ظهورى فراهم نشود، قیام آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند ر.ک : امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷٫.
۳-۲ – خطر دشمنان داخلى و اهل نفاق‏

علاوه بر خطرى که از ناحیه خلفاى عباسى متوجه امام مهدى(عج) بود ؛ توطئه و اقدامات شومى نیز از طرف بعضى از نزدیکان فاسد و نفاق پیشه علیه آن حضرت صورت مى‏گرفت و خطراتى را متوجه او مى‏ساخت. نمونه روشن این خطر را مى‏توان در اقدامات جعفر کذّاب جست و جو کرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزدیکى داشت و مى‏خواست به کمک آنان مقام و دارایى امام عسکرى«ع» را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد…!!


امام هادى«ع» مى‏فرمود : «از پسرم جعفر دورى کنید که او براى من، به منزله نمرود (پسر نوح) است نسبت به حضرت نوح که قرآن کریم در حق او مى‏فرماید : نوح گفت : پسر من از کسان من است (؛ولى‏) خدا فرمود : اى نوح! او از کسان تو نیست که آن عملى (فرزندى) است، غیر صالح» الزام الناصب، ص ۱۱۴ ؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸٫.
بر این اساس امام عسکرى«ع» فرمود : «…اگر جعفر بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمى‏کند!!» الزام الناصب، ص ۱۱۴ ؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹٫


امام سجاد«ع» در پیش گویى خود، درباره جعفر کذّاب مى‏فرماید : «گویى با چشم خود مى‏بینم که جعفر کذّاب (برادر امام عسکرى)، طاغوت زمانش را وادار کرده که به جست و جوى ولىّ خدا بپردازد و آن غایب از دیده‏ها، در حفظ و حراست الهى است و حفاظت خانه پدر، بر عهده او است. این از باب جهالت جعفر به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن میراث پدرش به ناحق است».

چهار. نقش امام زمان(عج)
غیبت و پنهان زیستى امام مهدى(عج)، مى‏تواند از ناحیه و خواست خود آن حضرت باشد، یعنى، آن حضرت برابر تحقّق بعضى از اهداف و برنامه‏هایش و رهایى از قید و بند حکومت‏ها و با اذن الهى، از دیده‏ها غایب شده است. در این رابطه مى‏توان به مؤلّفه‏هاى زیر اشاره کرد :


۴-۱ – بیعت نکردن با حاکمان‏

یکى از عواملى که در روایات بسیار به آن اشاره شده، عدم بیعت امام مهدى(عج) با خلفاى جور و طاغوت‏ها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به بیعت با آنان نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفى شد. «بیعت، نوعى عقد و قرارداد دو سویه بین حاکم و فرمانبرداران است که از یک سو خلیفه را متعهد به اداره جامعه… مى‏کند و از طرف دیگر بیعت‏کنندگان متعهد مى‏شوند، ضمن شنیدن و اطاعت از خلیفه، از او حمایت کنند» نظام سیاسى و دولت در اسلام، ص ۸۹٫.


آن حضرت زمانى که ظهور مى‏کند، بیعت هیچ کس و هیچ حکومت غاصب و ستمگرى را – حتى به عنوان تقیه – بر گردن ندارد. او قیام مى‏کند، در حالى که نسبت به احدى از جباران و حکومت‏هاى مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه تقیه هم حکومت‏هاى غیر اسلامى ناکامل را در ظاهر امضا نکرده است. او اکمل مظاهر اسم «العادل»، «السلطان»، «الغالب» و «الحاکم» است و چنان شخصیت و مقامى از اینکه تحت سلطنت غیر خدا واقع شود. یا به حکومتى از حکومت‏هاى جائر به تقیه رأى داده باشد – بر حسب اخبار – محفوظ و محروس است و چنان که از اخبار فراوان استفاده مى‏شود، آن حضرت به تقیه عمل نمى‏کند و حق را آشکار و باطل را از صفحه روزگار بر مى‏اندازد. پس یکى از حکمت‏ها و مصالح غیبت، این است که امام«ع»، پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمى‏شود، مانند پدران بزرگوارش، از راه تقیه با خلفا و زمامداران و سیاستمداران وقت، بیعت کند و وقتى که ظاهر مى‏شود، هیچ بیعتى در گردن او نیست و هیچ حکومتى را بر خود – غیر از حکومت خدا و احکام و قوانین قرآن، حتى به ظاهر و از روى تقیه هم – نپذیرفته است امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰٫.


امام زمان(عج) خود در این زمینه مرقوم فرموده است :
«…و اما علّهُ ما وقَعَ مِنَ الغیبهِ، فانّ الله عزّ و جل یقول : «یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء…»؛ انّه لم یکن احَد من آبائى الاّ وَقعت فى عنقه بیعته لطاغیه زمانِهِ و انّى اَخرُجُ حین اخرج و لا بیعه لِاَحدِ الطواغیت فى عُنُقى…»؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱ ؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲٫ ؛ «اما در مورد علت غیبت، خداى متعال مى‏فرماید : «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هرگز نپرسید از مسائلى که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد…» هر یک از پدران من بیعتى از طاغوت‏هاى زمان به گردن داشت، ولى من به هنگامى ظهور خواهم کرد که بیعت احدى از طاغوت‏ها، بر گردنم نباشد».


امام صادق«ع» مى‏فرماید : «یقومُ القائمُ و لیسَ لِاَحَد فى عُنقِهِ عهدٌ و لا عقد و لا بیعه»؛ الغیبه النعمانى، ص ۸۹ و ۱۰۰ ؛ اصول کافى، ج ۱، ص ۳۴۲٫ ؛ «قائم ما در حالى ظهور مى‏کند که در گردن او، براى احدى، عهد و پیمان و بیعتى نباشد».
امام على«ع» در این باره فرموده بود : «هنگامى که قائم ما قیام کند، براى احدى در گردن او بیعت نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفى مى‏شود و خود از دیده‏ها پنهان مى‏باشد» بشاره الاسلام، ص ۵۲ ؛ اعلام الورى، ص ۴۰۰ ؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۱٫.


۴-۲ – آماده شدن جهان و افکار عمومى‏

یکى از علت‏هاى مهم غیبت امام مهدى(عج) و طولانى شدن پنهان زیستى آن حضرت، آماده ساختن جامعه بشرى، براى رسیدن به مقصد نهایى و الهى خود است. آمادگى جهان عبارت است از : بالا رفتن سطح آگاهى مردم و درک نیاز به پیشوایى عادل و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینه‏هاى مناسب براى تشکیل یک حکومت جهانى، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بیدادگرى و خواست جهانى و مردمى براى گسترش و احیاى عدالت، معنویت و امنیت جهانى. تا این زمان (آمادگى جهانى) فرا رسد، حضرت در غیبت خواهند بود ؛ زیرا وظیفه حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامى اهداف و برنامه‏هاى پیامبران و اولیا است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند درک بالا و شعور مترقى از سوى مردم است.


شیخ طوسى مى‏گوید : «فلسفه غیبت فقدان قدرت لازم امام است که باید مردم به آن همت گمارند ؛ در واقع تا هنگامى که مردم زمینه اقتدار او را فراهم سازند، غیبت تداوم خواهد یافت ؛ چرا که خداوند خواستار تقویت حضرت مهدى(عج)، به وسیله بشر است، نه فرشتگان» تلخیص الشافى، ج ۱و۲، ص ۹۵ (نشر عزیزى)..


۵-۱ – آماده سازى و تربیت شیعیان‏

یکى از حکمت‏هاى «پنهان زیستى» امام زمان(عج)، این بود که شیعیان ضعیف و کم ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهى و تحمّل و آمادگى آنها بالا برود.
على بن یقطین از امام کاظم نقل مى‏کند که : «شیعیان با آرزوها، تربیت مى‏شوند» پدرم یقطین به من گفت : چه آنچه راجع به سلطنت بنى‏عباس به ما گفته شده بود، انجام شد ؛ ولى آنچه که به شما درباره فرج اهل بیت گفته شده بود، انجام نشد؟
به او گفتم : آن چه که به ما و شما گفته شده بود، هر دو از یک جا صادر شده است ؛ نهایت اینکه وعده‏اى که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما – چون زمانش حتى نبود – هنوز نرسیده است. در عین حال ما را با ایجاد امید و آرزوى آن دوران تربیت کردند ؛ چون اگر از همان نخست، به ما مى‏گفتند که : فرج‏بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام مى‏شود، هر آینه مردم قساوت قلب مى‏گرفتند و عموم آنان از اسلام بر مى‏گشتند! اما همیشه به ما گفته‏اند : به همین زودى و با سرعت این کار انجام مى‏شود تا قلب‏هاى مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند» مرآه العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶ (به نقل از : مطلع الفجر، ص ۲۷٫. (مهدویت۱، رحیم کارگر، کد: ۱۴/۵۰۰۰۲۷)

 

 

منبع:پرسمان


Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir

URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%81%d9%84%d8%b3%d9%81%d9%87-%d8%ba%d9%8a%d8%a8%d8%aa-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b9%d8%ac/

تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.