یک روز از او پرسیدم و گفتم: «علی! بالاخره من نفهمیدم نظر ما با کدام یک از این جناح‌ها است تا برایم روشن شود کدام یک دارای خط مشی و نظرهای درست و بر حقّی هستند؟»

علی نگاه معناداری به من کرد و چند بار این جمله را تکرار کرد: «فقط امام! فقط امام!» و بعد از کمی مکث در حالی که چهره‌اش گرفته و محزوب به نظر می‌رسید، گفت: «من فقط دعا می‌کنم که خداوند مرا یک لحظه از خطّ امام غافل نکند و تا در همین راه و مسیر قرار دارم، هر چه زودتر شهید شوم.»


منبع: کتاب رسم خوبان ۱۴، التزام به ولایت، ص ۴۰٫/ چکیده‌ی عشق، ص ۱۱۹ ۱۱۸٫