- ثقلین - http://thaqalain.ir -
سال شصت و شش به ماووت رفتیم. مقرمان در گردویی بود. گردان داشت جابهجا میشد. به علّت صعب العبور بودن منطقه، به هر گردانی تعدادی قاطر میدادند.
آقا رضا گفت: «بریم قاطرها رو تحویل بگیریم.»
با هم راه افتادیم. خیلی از بچّهها روحیات او را میدانستند. شنیده بودند که گفته: «من هم فرماندهی گردانم. امّا به من نیرو نمیدهند!» در بین راه از او میپرسیدند: «مگه تو فرماندهی گردان نیستی؟»
جواب میداد: «چرا! من فرمانده ی گردان قاطرها هستم. دارم میرم نیروهام رو تحویل بگیرم.»
منبع: کتاب «رسم خوبان ۱۳- سرزندگی و نشاط»؛ شهید رضا قندالی، ص ۷۵٫ / بر سر پیمان، ص ۱۴۰٫
Article printed from ثقلین: http://thaqalain.ir
URL to article: http://thaqalain.ir/%d9%81%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%87%e2%80%8c%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b7%d8%b1%d9%87%d8%a7/
Click here to print.
تمامی حقوق برای وبسایت ثقلین محفوظ است.